1_207200494.mp3
5.93M
#دعای_عهد
از آنجایی که دعا با سرعت سریعتر خوانده شده، مخاطبین می توانند در زمان کمتری این دعا را قرائت نمایند.
👌چه خوب است که هر روز صبح دعای عهد بخونیم، یا حداقل گوش بدهیم.
مشاهده ی متن دعا در لینک زیر:
https://khedmatgozaran.com/18150/doa-ahd/
http://eitaa.com/maersad
دعای هر روز ماه صفر ـ شهری زاده .mp3
615.3K
دعای هر روز ماه صفر
یَا شَدِیدَ القوَی وَ یَا شَدِیدَ المِحَالِ یَا عَزِیزُ یَاعَزِیزُ یَا عَزِیزُ ذَلَّت بِعَظَمَتِکَ جَمِیعُ خَلقِکَ فَکفِنِی شَرَّ خَلقِکَ یَا مُحسِنُ یَا مُجمِلُ یَا مُنعِمُ یَامُفضِلُ
یَا لا اِلَهَ اِلا اَنتَ سُبحَانَکَ اِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاستَجَبنا لَهُ وَ نَجَّینَاهُ مِنَ الغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنجِی المُومِنِینَ وَ صَلَّی اللَّهُُ عَلی مُحَمَّدِ وَ آلِهِ الطَّیَّبِینَ الطَّاهِرِینَ.
ای سخت نیرو و ای سخت کیفر ای باعزت ای عزیز ای باعزت
از بزرگیت تمام خلقت درپیشگاه توخوار است پس شرخلقت را ازمن کفایت فرما ای احسان کننده ای نیکوکار ای نعمت بخش ای عطا ده
ای که نیست معبود حقی جزتو منزهی تو بدرستی که من از ظالمانم پس اجابت کردیم برایش ونجاتش دادیم از غم و همچنین نجات دهیم مومنان را
و رحمت خدای برمحمدوآل پاک و پاکیزه اش
🎙 با صدای استاد شهری زاده
http://eitaa.com/maersad
زیارتعاشورا-علیفانی.mp3
5.72M
🔴 زیارت عاشورا
http://eitaa.com/maersad
🔰شفای شهید محمد معماریان عنایت رسول خدا (ص)
محمد هجده ماهه بود. چند روز بود که تب شدیدی داشت و پائین نمی آمد. مادر برش داشت آورد بیمارستان. دکترها پس از معاینه و آزمایشات، گفتند که بچه شما مننژیت مغزی دارد و تنهاترین راه درمانش برداشتن آب نخاع برای تحقیق بیشتر است. در این صورت هم احتمال سلامتی خیلی پائین است و ممکن است بچه فلج شود.
مادر تنش گر گرفت. نمی توانست بچه فلج ار نگه دارد. گفت: نه نمی خواهم. دکتر عصبانی شد و گفت: اگر بخواهی بچه را از این بیمارستان بیرون ببری، زیر پرونده اش می نویسم هیچ بیمارستانی قبولش نکند.
مادر گفت: آنکه درد داده درمان هم می دهد. هر چه می خواهی بنویس. ما که بی صاحب نیستیم.
محمد را آورد خانه و رختخوابش را روی قبله انداخت.
شش روز بود که محمد روی به قبله داشت. بدنش داشت کم کم خشک می شد و سرش به عقب برگشته بود. دیگر طاقت نیاورد. محمد را برد بالای پشت بام و سجاده اش را انداخت و شروع کرد خواندن نماز توسل به رسول خدا (ص). شروع کرد به عرض حاجت.
در همان حال اسب سواری را دید که دور سجاده اش می چرخید. بی اخیار بلند شد و گفت: یا رسول الله! من بچه ام را از شما می خواهم؛ اما سالم. اگر ماندنی است از خدا بخواه سالم به من برش گرداند.
از پشت بام که آمد پائین به مادرش گفت: همین امروز این بچه یا خوب می شود یا می میرد. اگر غیر از این باشد از سادات نیستم. محمد را در رختخوابش خواباند. پس از مدت زمانی کم کم چشم های محمد باز شد. بلند شد و خندید.
فردا صبح با محمد بیمارستان. دکتر تا دیدش، گفت: آمدی که التماس کنی؟
گفت: نه آمده ام بگویم رفتاری که با من کردی با دیگران نکن. بچه من به عنایت رسول خدا (ص) صحیح و سالم است.
دکتر معاینه اش کرد. سالم سالم بود.
🗣راوی: مادر شهید
📚مجموعه از او؛ کتاب قصه شال ؛ خاطرات شهید محمد معماریان. نویسنده: نرگس شکوریان فرد. ناشر: عهد مانا. نوبت چاپ: هفتم-۱۳۹۶٫ صفحات ۷-۱۶٫
http://eitaa.com/maersad