🌤ویژه #9ربیع_الاول
🌸آغاز امامت #امام_زمان (عج)🌸
🌹 #شعر_مهدوی
🌷آقا مبارک است رَدای امامتت
ای غایب از نظر به فدای امامتت
می خواستند حق تو را هم قضا کنند
کَذاّبها کجا و عبای امامتت
ما زنده ایم از برکات ولایتت
ما عهد بسته ایم به پای امامتت
از روز اولی که رسیدیم زین جهان
گشتیم آشنا به صدای امامتت
این روزها هوای تو را کرده ام بیا
ماییم یاکریمِ هوای امامتت
آقا بیا تقاصِ شهیدان به پای توست
آقا فدای کرببلای امامتت
تا روزِ بازگشتِ تو سیدعلی شده
🌷 پرچم به دوش، زیرِ لوای امامتت
#شعر_مهدوی
به تماشایِ تو یک عمر،تعلُّل کردم
گفته بودند میایید،تحمّل کردم...
منسرم گرمِ گناه است،تو را گم کردم
با نگاهی بطلب سویِ خودَت برگردم...
کفر بازآمده،ایمانِ مرا پَسگیرد
بیتو این نَفْس،گریبانِ مَرا میگیرد...
کاسهی صبر،به سرآمده، آقا برگرد
جانِ این«قلب»،به لب آمده، آقابرگرد...
"الّلهُــــــمَّعَجِّــــــللِوَلِیِّکَـــــ الْفَـــــــــرَجْ"
تعجیلدرفرجآقاامامزمانصلوات
#شعر_مهدوی
به تماشایِ تو یک عمر،تعلُّل کردم
گفته بودند میایید،تحمّل کردم...
منسرم گرمِ گناه است،تو را گم کردم
با نگاهی بطلب سویِ خودَت برگردم...
کفر بازآمده،ایمانِ مرا پَسگیرد
بیتو این نَفْس،گریبانِ مَرا میگیرد...
کاسهی صبر،به سرآمده، آقا برگرد
جانِ این«قلب»،به لب آمده، آقابرگرد...
"الّلهُــــــمَّعَجِّــــــللِوَلِیِّکَـــــ الْفَـــــــــرَجْ"
تعجیلدرفرجآقاامامزمانصلوات
✨ جمال یار
در دل خود کشیده ام نقش جمال یار را
پیشه خود نموده ام حالت انتظار را
ریخته دام و دانه شه از خط و خال خویشتن
صید نموده مرغ دل برده از او قرار را
سوزم و سازم از غمش روز و شبان به خون دل
تا که مگر ببینم آن طره مشکبار را
دولت وصل او اگر یک شبی آیدم به کف
شرح فراق کی توان داد یک از هزار را
چشم امید دوختن در ره وصل تا به کی
برده شرار هجر او از کفم اختیار را
ای مه برج معدلت پرده ز چهره برفکن
شو ز دو چشم عاشقان زآب کرم غبار را
سوختگان خویش را کن نظر عنایتی
مرهمی از کرم بنه این دل داغدار را
حیران را ز جلوه ای از رخ خویش مات کن
تا رهد از خودی خود ترک کند دیار را
⬅️ دیوان حیران؛ علامه محمدحسن میرجهانی طباطبائی(۱)، صفحه ۳۸
(۱). علامه میرجهانی از دلباختگان امام زمان (عج) بودند که خدمت امام زمان (عج) هم تشرف داشته اند.
🏷 #شعر_مهدوی #امام_زمان_عج #انتظار
❇️ وعده وصل
این دل داغ دیده را حالت انتظار کو
بار جفا کشیده را طاقت و اختیار کو
نار فراق تو شها سوخته استخوان من
صبر و قرار از کفم رفت و دیگر قرا کو
گر که بگویم از غم هجر چه ها کشیده ام
شرح نمی توان دهم گفته یک از هزار کو
فصل بهار دوستان جمله به طرف بوستان
من چه کنم که بی رخ یار مرا بهار کو
بوالهوسان به کام دل شادی و عیش کارشان
چون من بینوا کسی با غم دل دچار کو
وعده وصل دم به دم میرسدم به گوش جان
لیک مرا تحمل فرقت روی یار کو
آتش شوق تیزتر می شود و نمی شود
ساخت به سوختن ولی چاره دیگر به کار کو
بهر نثار مقدمش نقد روان مرا به کف
حیران را جز این شها مایه اعتبار کو
⬅️ دیوان حیران؛ علامه محمدحسن میرجهانی طباطبائی(۱)، صفحه ۴۰
(۱). علامه میرجهانی از دلباختگان امام زمان (عج) بودند که خدمت امام زمان (عج) هم تشرف داشته اند.
🏷 #شعر_مهدوی #امام_زمان_عج #انتظار