#خاطرات_و_حکایات 4⃣3⃣
🌲عنایت امام رضا علیهالسلام به زائرانش 🌲
🌳 خدمت استاد بزرگوار آیتالله شیخ محمد علی جاودان دام ظله در مشهد مقدس، منزل مرحوم حاجآقا حسین معصومی بودیم که پسر عمویشان، مرحوم حاجمحمد آقا جاودان، داستانی را نقل کردند:
🌴 یکی از آشنایان که اهل مشهد مقدس و خادم حرم مطهر بودند، نقل کردند:
روزی در عالم خواب دیدم درب منزل را میزنند. خودم را به درب رساندم. دیدم حضرت رضا علیهالسلام درحالیکه زنجیر یک میمون را در دست دارند، به من میفرمایند:
از این مهمان ما پذیرایی کنید! ناگهان از صدای درب منزل بیدار شدم. خودم را به درب رساندم، آقایی را دم درب دیدم. از من پرسید: شما اتاقتان را اجاره میدهید؟ من با توجه به رؤیای خود، او را به منزل دعوت کردم و به او گفتم؛ معمولاً اتاقم را اجاره نمیدهم. چه کسی به شما نشانی اینجا را داد؟ گفت بعد از جستجوی زیاد، در آستانه ناامیدی، نشانی منزل شما را به من دادند.
مدتی که در منزل این شخص بود، صاحب منزل، از ایشان به طور کامل پذیرایی کرد.
روز آخر، مهمان تصمیم گرفت پولی را به عنوان اجاره و کرایه پرداخت کند ولی صاحبخانه قبول نکرد. او گفت: شما بهصورت مهمان از من پذیرایی کردید، نه مثل کسی که اتاقی اجاره کند. چرا به این نحو پذیرایی کردید؟ از رختخواب گرفته تا غذای مناسب، همه را برایم آماده کردید! صاحبخانه گفت: من نمیدانم شغل شما چیست؟ اما من خوابم را برایتان تعریف میکنم. مهمان وقتی جریان خواب و عنایت امام رضا علیهالسلام را نسبتبه خودش شنید، محزون گشته و اشکهایش جاری شد و گفت من در صداوسیما کار میکنم. ( ظاهرا در کار طنز و کمدی بود. ) بهمحض رسیدن به تهران، شغلم را عوض میکنم.
* البته این ماجرا برای قبل انقلاب است .
📚کتاب#از_داستانها_باید_آموخت/ص ۵۴ و ۵۵
🖊اثر استاد ادیبی لاریجانی