#سیره_شهدا
قبل از عملیات کربلای 5 بود بچه ها دور هم جمع بودند
که یکدفعه سر و صدایی بلند شد...
صدا ، صدای سید باقر بود ،
جوش آورده بود و بایکی از بچه های بسیجی بگو مگو می کرد...
پا در میانی کردیم و قضیه ختم به خیر شد
حالا یکی باید میومد و وجدانش رو آرام می کرد
به خودش لعنت می فرستاد که این چه کاری بود کردی؟
فردا کی مرده کی زنده؟ چطور می خوای جواب بدی ؟
آخر سر هم تصمیم گرفت بره و اون بسیجی رو پیدا کنه
به هرکی میرسید سراغش رو می گرفت دیگه داشت کلافه می شد....که پیداش کرد
بهش گفته بود :
ما بچه سیدا زود جوش میاریم و زود پشیمون میشیم.
برادر ، شما ما رو حلال کن
من اشتباه کردم من نفهمیدم.
دست انداخته بود گردنش و بوس و ماچ و طلب حلالیت...
خلاصه از دلش درآورده بود
فاصله ی راضی کردنش تا شهادتش یک روز هم نشد.
#شهیدسیدقادر_موسوی
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅ « محفل عشق »
🇮🇷 eitaa.com/joinchat/644087811C0093ab0c88
#سیره_شهدا
قبل از عملیات کربلای 5 بود بچه ها دور هم جمع بودند
که یکدفعه سر و صدایی بلند شد...
صدا ، صدای سید باقر بود ،
جوش آورده بود و بایکی از بچه های بسیجی بگو مگو می کرد...
پا در میانی کردیم و قضیه ختم به خیر شد
حالا یکی باید میومد و وجدانش رو آرام می کرد
به خودش لعنت می فرستاد که این چه کاری بود کردی؟
فردا کی مرده کی زنده؟ چطور می خوای جواب بدی ؟
آخر سر هم تصمیم گرفت بره و اون بسیجی رو پیدا کنه
به هرکی میرسید سراغش رو می گرفت دیگه داشت کلافه می شد....که پیداش کرد
بهش گفته بود :
ما بچه سیدا زود جوش میاریم و زود پشیمون میشیم.
برادر ، شما ما رو حلال کن
من اشتباه کردم من نفهمیدم.
دست انداخته بود گردنش و بوس و ماچ و طلب حلالیت...
خلاصه از دلش درآورده بود
فاصله ی راضی کردنش تا شهادتش یک روز هم نشد.
#شهیدسیدقادر_موسوی
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅ « محفل عشق »
🇮🇷 eitaa.com/joinchat/644087811C0093ab0c88
#سیره_شهدا
قبل از عملیات کربلای 5 بود ، بچه ها دور هم جمع بودند ، که یکدفعه سر و صدایی بلند شد !
صدا ، صدای سید باقر بود ،
جوش آورده بود و با یکی از بچه های بسیجی بگو مگو می کرد !
پا در میانی کردیم و قضیه ختم به خیر شد ،
حالا یکی باید میومد و وجدانش رو آرام می کرد ،
به خودش لعنت می فرستاد که این چه کاری بود کردی؟
فردا کی مرده کی زنده؟ ، چطور می خوای جواب بدی ؟
آخر سر هم تصمیم گرفت بره و اون بسیجی رو پیدا کنه ،
به هرکی میرسید سراغش رو می گرفت ، دیگه داشت کلافه می شد ، که پیداش کرد
بهش گفته بود ،
ما بچه سیدا زود جوش میاریم و زود پشیمون میشیم.
برادر ، شما ما رو حلال کن
من اشتباه کردم من نفهمیدم.
دست انداخته بود گردنش و بوس و ماچ و طلب حلالیت !
خلاصه از دلش درآورده بود !
فاصله ی راضی کردنش تا شهادتش یک روز هم نشد....
#شهیدسیدقادر_موسوی
📕 ستارگان خاکی
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅ محفل عشق ، زندگی به سبک شهدا
🇮🇷 eitaa.com/joinchat/644087811C0093ab0c88
#سیره_شهدا
قبل از عملیات کربلای 5 بود بچه ها دور هم جمع بودند که یکدفعه سر و صدایی بلند شد ،
صدا ، صدای سید باقر بود ،
جوش آورده بود و با یکی از بچه های بسیجی بگو مگو می کرد ، پا در میانی کردیم و قضیه ختم به خیر شد.
حالا یکی باید میومد و وجدانش رو آرام می کرد !
به خودش لعنت می فرستاد که این چه کاری بود کردی؟!
فردا کی مرده کی زنده؟ ، چطور می خوای جواب بدی ؟
آخر سر هم تصمیم گرفت بره و اون بسیجی رو پیدا کنه ،
به هرکی میرسید سراغش رو می گرفت دیگه داشت کلافه می شد ، که پیدایش کرد .
بهش گفته بود .
ما بچه سیدا زود جوش میاریم و زود پشیمون میشیم.
برادر ، شما ما رو حلال کن
من اشتباه کردم من نفهمیدم.
دست انداخته بود گردنش و بوس و ماچ و طلب حلالیت...
خلاصه از دلش درآورده بود.
👈 فاصله ی راضی کردنش تا شهادتش یک روز هم نشد.....
#شهیدسیدقادر_موسوی
📕 ستارگان خاکی
« اللهم عجل لولیک الفرج »
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅ محفل عشق ، زندگی به سبک شهدا
🇮🇷 eitaa.com/joinchat/644087811C0093ab0c88
#سیره_شهدا
یک روز قبل از شهادتش توی عملیات کربلای پنج سر مسئله ای با یه بسیجی درگیری لفظی پیدا کرد.
بعد از این اتفاق دائما خودش رو با ناراحتی خطاب قرار میداد و میگفت:
لعنت بر شیطان! معلوم نیست فردا کی زنده است و کی مرده؟!!! ما آدمی رو از خودمون رنجاندیم.
آنقدر سر این مسئله معذب بود که سرانجام به سراغ آن بسیجی رفت و دلش را به دست آورد.
آقا سید فردای آن روز به شهادت رسید...
#شهیدسیدقادر_موسوی
📕 آه باران،ص۱۴۲
#کرمان
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
🇮🇷 @mafeleshg