به نام کردگار هفت افلاک
که پیدا کرد آدم از کفی خاک
الهی فضل خود را یار ما کن
ز رحمت یک نظر در کار ما کن
تویی رزّاق هر پیدا و پنهان
تویی خلّاق هر دانا و نادان
زهی گویا ز تو کام و زبانم
توئی هم آشکارا هم نهانم
چو در وقت بهار آیی پدیدار
حقیقت پرده برداری ز رخسار
فروغ رویت اندازی سوی خاک
عجایب نقشها سازی سوی خاک
گل از شوق تو خندان در بهار است
از آنش رنگهای بیشمار است
هر آن وصفی که گویم بیش از آنی
یقین دانم که بیشک جانِ جانی
نمیدانم نمیدانم الهی
تو دانی و تو دانی آنچه خواهی
#عطار_نیشابوری
#الهی_نامه