eitaa logo
معارف و مقاتل آلُ الله
11.6هزار دنبال‌کننده
6 عکس
13 ویدیو
1 فایل
✅فضائل 📜تاریخ‌ 🩸مقاتل اهل‌البیت علیهم‌السلام 📚همه مطالب با ذکر منابع📚 🔻خادم کانال: @jaanamhosein (پژوهشگر در حوزهٔ حدیث و مقتل - قم مقدسه) ⚫ کانال فهرست مقاتل👈 @Maghaatel2 📌همین کانال در تلگرام👈 https://t.me/maghaatel
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸شرح گوشه‌ای از مصیبتِ « وَالجَنازَةِ المُنادیٰ عَلَیها بِذُلِّ الاستِخفافِ‌ » در صلواتی که مرحوم سید بن طاووس برای حضرت موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام نقل می‌کند، این فراز آمده است: 📜 «وَالجَنازَةِ المُنادیٰ عَلَیها بِذُلِّ الاستِخفافِ‌» ▪️سلام و درود خدا بر آن جنازه‌ای که با خواری و خفت بر سر آن جنازه فریاد می‌زدند ... 👈 اما شرح گوشه‌ای از این مصیبت: وقتی که حضرت موسی بن جعفر علیه‌السّلام در زندان سندی بن شاهک به شهادت رسیدند، 📋 فَحُمِلَ عَلَی نَعْشٍ وَ نُودِیَ عَلَیْهِ هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَةِ فَاعْرِفُوهُ ▪️جنازه مطهر را روی تختی گذاشته و می‌بردند و می‌گفتند: این امام رافضی هاست؛ بیایید و او را ببینید. 📋 فَلَمَّا أُتِیَ بِهِ مَجْلِسَ الشُّرْطَةِ أَقَامَ أَرْبَعَةَ نَفَرٍ فَنَادَوْا أَلَا مَنْ أَرَادَ أَنْ یَرَی الْخَبِیثَ بْنَ الْخَبِیثِ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ فَلْیَخْرُجْ ▪️وقتی بدن ایشان را به مجلس شُرطه‌ها آوردند، سندی بن شاهک چهار نفر را گماشت تا (العیاذ بالله) فریاد بزنند: «آگاه باشید که هر که می‌خواهد آن خبیثِ خبیث زاده، یعنی موسی بن جعفر "علیهماالسلام" را ببیند، از خانه‌اش بیرون بیاید.» 🥀 سلیمان بن أبی جعفر(پسر منصور) از قصر خود که در حاشیه شطّ بود، بیرون آمد و صدای فریاد و همهمه شنید؛ به فرزندان و غلامان خود گفت: چه خبر است؟ گفتند: سندی بن شاهک است که بدن آقا موسی بن جعفر علیهماالسلام را بر تختی گذاشته و ندا می‌دهد. 🥀به فرزندان و غلامانش گفت: بروید و با کمک غلامان خود بدن ایشان را از دست آن‌ها بیرون بیاورید. اگر مانع شما شدند، آن‌ها را کتک بزنید و پرچم‌های سیاه آن‌ها را پاره کنید. آنان آمدند و هرگونه که بود بدن مبارک را از آن نانجیبان گرفتند و چند نفر را گماشتند که فریاد بزنند: 📋 أَلَا مَنْ أَرَادَ الطَّیِّبَ بْنَ الطَّیِّبِ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ فَلْیَخْرُجْ ▪️ آگاه باشید که هر که می‌خواهد آن پاک نهاد پاک نهادزاده، یعنی آقا موسی بن جعفر علیهماالسلام را ببیند، از خانه‌اش بیرون بیاید. 📚عیون اخبار الرضا علیه‌السلام، ج١ ص٩٩ ✍ آه... یا موسی بن جعفر! در اینجا که - العیاذبالله - نسبت "خبیث" به شما دادند، قلب شیعه از این مصیبت آتش می‌گیرد؛ اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر عمّه‌های شما، زینب کبری و ام‌کلثوم و دیگر مخدّرات، در آن زمانی که مَقاتل نوشته‌اند: 🥀 وقتی که کاروان اسرای آل الله، نزدیک کاخ یزید لعین رسید، ملعونی به نام "مُخفّر بن ثعلبة" به کنار کاخ یزید آمد و صدای نحسش را بلند کرد و گفت: 📜 هَذَا مُخفَّرُ بن ثَعلَبة، أَتَى أميرَالمؤمنينَ باللِّئامِ الفَجَرة... ▪️این مُخفّر بن ثعلبه است ؛ كه به نزد اميرمؤمنان (یزید لعین) - العیاذبالله - افرادی پَست و فاجر را آورده است... 📝 من که کمتر ز گُل از هیچ کسی نشنیدم بشنو این رَذل حرامی چه به من می‌گوید ... 📚كامل بهايى، ج۲ ص۲۹۱ 📚مثير الأحزان، ص۵۳ 📚بحارالانوار ج ۴۵ ص۱۳۱ @maghaatel
🩸کفنی گران‌بها کجا و زیرانداز دهاتی‌ها کجا ... طبق نقل کتاب شریف «عیون أخبار الرّضا علیه‌السلام»: وقتی سلیمان بن منصور، جنازه مطهر حضرت موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام را از دست مأموران سندی بن شاهک ملعون گرفت، 📋کَفَّنَهُ بِکَفَنٍ فِیهِ حِبَرَةٌ اسْتُعْمِلَتْ لَهُ بِأَلْفَیْنِ وَ خَمْسِمِائَةِ دِینَارٍ عَلَیْهَا الْقُرْآنُ کُلُّهُ ▪️کفن نفیسی را برای پیکر مطهر حضرت موسی بن جعفر "علیهماالسلام" آورد که در آن بُرد یمانی به کار رفته بود و تمام قرآن بر روی آن نوشته شده بود و قیمت آن دوهزار و پانصد دینار بود و در آن کفن گران‌بها حضرت را با احترام به خاک سپردند. 📚 عیون أخبار الرضا علیه‌السلام ج۱ ص۹۹. ✍ آه... یا موسی بن جعفر! چه بگوییم!؟ و چگونه گریه کنیم؟! بر آن پیکر مطهّری که مقاتل نوشته‌اند: 🥀 ... وقتی که امام سجاد "علیه‌السلام" نگاهشان به جراحات بسیار و قطعه قطعه بودنِ اعضاء مقدس سیدالشهداء علیه‌السلام افتاد، رو به طائفه بنی اسد نموده و فرمودند: «حصیری بیاورید تا بدن پدرم را در آن بگذارم.» 🥀 دو دست از عالم غیب پیدا شد و آن بدن را گرفت - و آن دو دست رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود - و آن اعضاء قطعه قطعه شده را بر روی آن بوریا جمع کرد؛ حتی انگشت مبارک آن حضرت را که بَجدَل ملعون قطع کرده بود، دفن نمودند. 🥀 و این "بوریا" ماند و ماند تا زمان متوکل ملعون که دستور نبش قبر مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام را به ابراهیم دیزج ملعون داد؛ که خود آن ملعون گوید: وقتی که با غلامان خود، قبر حسین "علیه‌السلام" را شکافتم، 📜 فَوَجَدْتُ بَارِيَةً جَدِيدَةً وَ عَلَيْهَا بَدَنُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ وَجَدْتُ مِنْهُ رَائِحَةَ الْمِسْكِ، ▪️یک حصیرِ تَر و تازه را در آن قبر یافتم که بدن حسین بن علی "علیهماالسلام" در آن پیچیده شده بود و بوی مُشک از آن به مشام می‌رسید... برگرفته از: 📚الامالی، شیخ طوسی، ص۳۲۴ 📚کبریت الاحمر، بیرجندی، ص۴۹۳ 📚بحارالانوار، ج۴۵ ص٣٩۵ 📚سحاب رحمت، ص۶۵۳ 📝بی جانم و جان می‌شود موسی بن جعفر در جانم ایمان می‌شود موسی بن جعفر تا بر لبم گل می کند "باب الحوائج" بانی احسان می‌شود موسی بن جعفر جانم به لب آمد از این ماتم، ز بس که زندان به زندان می‌شود موسی بن جعفر وقتی غل و زنجیر بر ساقش می‌افتد دردش فراوان می‌شود موسی بن جعفر وقتی که می‌افتد میان سجده انگار در جامه پنهان می‌شود موسی بن جعفر حالا که زندان‌بان غرورش را شکسته داغش دو چندان می‌شود موسی بن جعفر کارش فقط گریه است بر جد غریبش وقتی که عطشان می‌شود موسی بن جعفر جسم نحیفش می رود زیر سم اسب؟! یا سنگ باران می‌شود موسی بن جعفر؟! یا در تنور و تشت و روی نیزه آخر قاری قرآن می‌شود موسی بن جعفر؟! واللهِ نه، این روضه ها سهم حسین است حتی کفن نه... بوریا سهم حسین است @maghaatel
🩸هرکه از راه می‌رسید، لگدی بر بدن مبارک حضرت موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام می‌زد ... در نقلی آمده است: وقتی که بدن مبارک حضرت موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام را از زندان بیرون آورده و بر روی پُل بغداد گذاشتند؛ 📋 فَخَرَجَ المَنافقونَ مِنْ کُلّ جٰانبٍ و صَارتِ الضَّوضاءُ عَلَیه و هُوَ مُلقًی عَلَی جِسرِ بَغداد فی وَسَطِ الطَّریق ▪️عده‌ای از منافقین پَست‌فطرت از هر طرف به بدن مبارک هجوم آوردند؛ درگیری و هیاهو بر بالای جنازه مطهر، بالا گرفت در حالی که بدن مطهر بر روی لنگهٔ دری، در وسط راه، بر روی پل بغداد گذاشته شده بود. 📋 و الدّاخلُ و الخارجُ یَرفُسُهُ بِرِجلِه ▪️هر کس از آن منافقان، وارد و یا خارج از آن درگیری و هیاهو می‌شد، با پای نحسش لگدی هم به بدن مبارک موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام می‌زد. 📚لهیب الأحزان،بحرانی،ص۸۶ ✍ این مادّه «رَفَسَ»، دل یک‌ دلسوخته را به دو مصیبت دردناک دیگر هم می‌کشاند: ➖ ... قباله فدک را از دست فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها کشید و با سیلی او ، آن حضرت نقش بر زمین شد؛ در این هنگام صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها ناله‌ای کشید و مردم دور آن حضرت جمع شدند؛ آن نانجیب که وضع را اینگونه دید، رنگش تغییر کرد و گفت: فاطمه (علیهاالسلام) می‌خواهد مرا با این کارش بترساند! 📋 فَتقَدّمَ إليها و رَفَسَها بِرِجْلِه... ▪️پس جلو آمد و با پای نحسش، لگدی به آن بانوی مظلومه زد که حضرت نقش بر زمین شد. 📚جامع النورَین،سبزواری،ص٢٠۶ ➖ ... سیدالشهداء علیه‌السلام بی‌رمق و بی‌حال در بین گودال قتلگاه افتاده بود که شمر ملعون وارد قتلگاه شد، 📜 وَالحُسَينُ عليه‌السلام بِآخِرِ رَمَقٍ يَلوكُ بِلِسانِهِ مِنَ العَطَشِ فَرَفَسَهُ شِمرٌ بِرِجلِهِ، ▪️آن حضرت رمقى نداشت و از تشنگى، زبانش را در دور دهانش مى‌چرخاند که شمر ملعون جلو آمد و با پای نحسش، لگدی بر آن حضرت زد و بدنش را چرخاند ... 📚مقتل الحسين عليه‌السلام،خوارزمي، ج۲ ص۳۶ ؛ و بحارالأنوار، ج۴۵ ص‌۵۶ 📝 وقتی که ارباب از عطش می‌رفت از حال از دور زینب دید، شمر آمد به گودال چشم پلیدش را درشت و ریز می‌کرد ای کاش قاتل خنجرش را تیز می‌کرد ای کاش روی سینه‌اش با پا نمی‌رفت با زانویش بر گردن آقا نمی‌رفت هی مُشت بر روی گُلی پژمرده می‌خورد هی ضربه بر آن حلقِ نیزه خورده می‌خورد بدجور دنیا را به کامش زهر کردند نامردها ارباب ما را نَحر کردند او را به آه غربتش وابسته کردند آقای ما را بین مقتل خسته کردند لب‌های خشکش، عطر باران دعا داشت آنجا فقط دلواپسی خیمه را داشت خیلی جسارت، شمر بر ارباب‌مان کرد با چکمه پشتش را به سمت آسمان کرد ... @Maghaatel
13.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🩸تنها درخواست حضرت موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام در روز آخر عمْر شریفش، از سِندی بن شاهک ملعون، چه بود؟! @Maghaatel
🩸پیکر مطهر «غریب بغداد» را، گُل‌باران کردند و پیکر مطهر «غریب کربلا» را، تیرباران ... در نقل‌ها آمده است: بعد از آنکه عده‌ای از شیعیان متوجه شهادت حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام شدند، جمع قابل توجهی آمدند و آن‌قدر شاخه‌های گُل بر روی جنازه مطهر ریختند که آن بازاری که پیکر مطهر حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام را از آن عبور داده و در آن قرار داده بودند، 📋 سُمِّيَ بَعدَ ذَلكَ بِسوقِ الرَّياحِين ▪️از آن به بعد به "سوق الرياحين" (بازار گُلها) معروف شد. 📋 وَ بنَي عَلى المَوضعِ الَّذِي وُضِعَ فيهِ الجُثمانُ المُقدّسُ بِناءً لِئَلَّا تَطَأهُ الناسُ بِأَقدامِهم تَكريماً لَه ▪️و از آن به بعد، در آن محلی که پیکر مطهر آن حضرت را گذاشته بودند، شیعیان یک بنایی ساختند تا مردم، آن محل را با لگدهایشان، پایمال نکنند. 📚الأنوار البهيّة، ص۹۹ 📚حیاة الامام موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام،قرشی،ج۲ ص۷۸۳ ✍ آه... یا موسی بن جعفر! این جا بر روی جنازه مطهر شما، در آخر بارانی از گُل بارید ... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن غریبی که مقاتل نوشته‌اند: 🥀 ... وقتی که شمر لعین دید، در جنگ تن به تن حریف سیدالشهداء علیه‌السلام نمی‌شوند، 📋 أمَرَ الرُّماةَ أن يَرموهُ، فَرَشَقوهُ بِالسِّهامِ حَتّى صارَ كَالقُنفُذِ، ▪️به تیراندازان گفت: او را تیر باران کنید! پس از زمین و آسمان تیر به سمت آن حضرت پرتاب کردند به گونه‌ای که بدن مبارکش، در اثر آن بارش تیر، همانند خارپُشت شده بود ... 📚الارشاد، ج۲ ص۱۱۱ @maghaatel
🩸وقتی که لب‌های جنازه مطهر موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام، به سخن باز می‌شود ... در نقل‌ها آمده است: سندی بن شاهک ملعون دستور داد به مردم اعلام کرد که موسی بن جعفر علیهماالسلام به مرگ طبیعی از دنیا رفته است، مردم بر آن حضرت نگاه می‌کردند و اثر جراحت در او نمی‌دیدند. 🥀 در این هنگام یکی از مُخلصین از شیعیان کنار جنازه آمد و شنید که مردم می‌گویند: موسی بن جعفر علیهماالسلام کشته نشده بلکه به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. 🥀 او به حاضران گفت: من این موضوع را از خود موسی بن جعفر علیهماالسلام می‌پرسم. گفتند: او از دنیا رفته است! چگونه تو را از حال خود آگاه سازد؟ 🥀 او نزدیک پیکر مطهر آمد و گفت: ای فرزند رسول خدا! تو راستگو و پدرت راستگو بوده است! به ما خبر بده آیا شما را کشته‌اند یا خود از دنیا رفته‌اید؟! 📋 فَنَطَقَ عَلَیْهِ‌السَّلاَمُ وَ قَالَ: قَتْلاً قَتْلاً قَتْلاً، ▪️امام "علیه‌السلام" لب به سخن گشود و سه بار فرمود: مرا کشته‌اند... مرا کشته‌اند... مرا کشته‌اند... 📚‌اثباة الهُداة، ج٤ ص٢٧٥ 📚الأنوار البهیة، ص ۲۰۲. ✍ آری... هيچ جای تعجب نیست که لب های جنازه مطهر امام، به سخن باز شود؛ حتی بالاتر از این معجزه هم رخ داده است ... در همان جایی که مقاتل نوشته‌اند: 📜 زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها حیران و سرگردان در پی جنازه مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام می‌گشت که از حلقوم بریده برادر، ناله‌ای به گوشش رسید که: 📋 إِلَیَّ إلیَّ... اُخَیَّّة اُخَیَّّة ▪️بیا بیا خواهرم... که من اینجایم ... 📝 ُگلی گم کرده‌ام می‌جویم اورا به هر گل می‌رسم می‌بویم اورا گل من یک نشانی‌ در بدن‌داشت یکی پیراهن کهنه به تن داشت اگر پیدا کنم زیبا گلم را به آب دیدگان می‌شویم او را گل گم کرده‌ات خواهر منم من سُرور سینه‌ات خواهر منم من نشانی را که گفتی جان خواهر که دارد در بدن خواهر منم من در آندم زینب غم دیده‌ی زار روان اشک از دو چشمان گهربار شتابان رفت و آن محزون نالان بسوی قتلگه با حال افکار صدای آشنائی آمدش گوش که‌شد از کف‌برونش طاقت و هوش بسوی آن صدا شد زار و نالان گل خود را بدید و کرد افغان ... @maghaatel
🩸مصائب دردناکی که با لفظ «رَضَضَ» از آن تعبیر کرده‌اند... در نقل سه مصیبت دردناک ، از این ماده (رَضَضَ) به معنای «کوفته‌شدن» و «خُردشدن» استفاده شده است: 🥀 معروف و مشهورِ استعمال این لفظ، در مصیبت حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام وارد شده است، که در صلوات بر آن حضرت عرضه می‌داریم: 📋 ... ذِی السّاقِ المَرضوضِ بِحِلَقِ القُیودِ ▪️خدایا! سلام و درود بفرست بر آن آقایی که ساق‌پایش به واسطه غل و زنجیرهای سنگین، خُرد شده بود.(۱) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🥀 این لفظ (رَضَضَ) در مصیبت حضرت زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها نیز ذکر شده است؛ مرحوم سیدصالح حلّی( از علمای قرن ۱۲) و همچنین مرحوم‌ غروی اصفهانی با این لفظ از مصیبت در و دیوار یاد می‌کنند: 📋 وَ رَضّ‌ََ مِن فاطمةَ ضِلعَها ▪️«دوّمی»،(با آن ضرباتی که به آن حضرت وارد کرد) پهلوی فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را ، خُرد کرد.(۲) 📋 إِذْ رَضُّ تِلكَ الأضلُعَ الزَّكِيَّةُ / رَزِيَّةً ما مِثْلُها رَزيَّه ▪️خُرد کردن آن پهلوی پاک و مطهر، مصیبتی است که دیگر مثل آن نیست. 📋 وَ مِن نُبوعِ الدَّمِ مِن جَنبَيها / يُعْرَفُ عُظمُ مَا جَرى عَلَيْها ▪️و از جاری شدن خون از پهلوی آن حضرت می‌توان فهمید که چه بلای بزرگی بر سر او آورده‌اند.(۳) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🥀 و امّا هیهات از آخرین مصیبت دردناکی که با این لفظ از آن تعبیر کرده‌اند: ... کار از کار، گذشته بود که عمر بن سعد ملعون فریاد زد: چه کسی حاضر است بر بدن حسین «علیه‌السلام» اسب بتازد؟ در این هنگام ده نفر نانجیب پیش قدم شدند. 📋 فَداسُوا حُسَيناً بِخُيُولِهِم، حَتّى رَضُّوا صَدرَهُ و ظَهرَه. ▪️آن‌ها با اسبانشان، بدن امام علیه‌السلام را لگدمال کرده و پشت و رویش را کوبیده و خُرد کردند. 🔻همین نانجیبان پیش ابن‌زیاد ملعون رفته و آن نانجیب از آن‌ها پرسید: شما در روز عاشورا چه کردید؟ آنان گفتند: 📋 نَحنُ رَضَضنَا الصَّدرَ بَعدَ الظَّهرِ بِکُلِّ یَعبوبٍ شَدیدِ الأَسرِ ... نَحنُ الَّذینَ وَطِئنا بِخُیولِنا ظَهرَ الحُسَینِ حَتّی طَحَنّا حَناجِرَ صَدرِهِ. ▪️ماییم آن ده نفر که اول پُشت حسین «علیه‌السلام» و سپس سینه‌اش را به وسیله اسبهای پُر قدرت، دَرهم شکستیم و خُرد کردیم؛ آن‌قدر بر آن بدن تاختیم که استخوان‌های سینه‌اش به زیر سُم اسب‌های‌ما، آسیاب شد.(۴) ✍ غروب روز دهم اسب‌ها امامی را برای گندم ری آسیاب می‌کردند ... 📚(۱)مصباح‌ الزائر، ص ۵۸۹ 📚(۲)ظلامات فاطمة الزهراء عليهاالسّلام، عقیلی،ص ٢٠٨؛ و موسوعة أدب المحنة، ص٤٢٣ 📚(۳)الأنوار القدسیه،ص۲۶ 📚(۴)لهوف،ص۲۱۴؛ و مثیرالاحزان ص۴۱؛ و مقتل الحسین علیه‌السلام، خوارزمی،ص۱۷۳ @Maghaatel
12.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🩸بی‌سبب نیست که «کاظم» شده نامَت آقا ...حکایت شنیدنی از عاقبت یک ناصبی که به حرم حضرت موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام می‌رفت و به آن حضرت ناسزا می‌گفت ... @Maghaatel
🔰 حکایت اراذل اوباشی که آمده بودند إمام کاظم علیه‌السّلام را به قتل برسانند اما در مقابل آن حضرت به سجده افتادند... در روایت آمده است: 🔹زمانی هارون الرشید ملعون تصمیم گرفت که امام موسی بن جعفر علیه‌السّلام را به قتل برساند؛ کشتن ایشان را به هر یک از سربازان و سپه‌داران خود که پیشنهاد می‌کرد، هیچ کدام قبول نمی‌کردند. لذا نامه‌ای به کارگزاران خود در ممالک فرنگ نوشت که: 📜 اِلتَمِسُوا لی قَوماً لا یَعرفونَ اللهَ و رسولَه 🔻برایم عده‌ای را پیدا کنید که نه خدا را بشناسند و نه پیغمبری را. 🔸گروهی را فرستادند که از اسلام و زبان عربی هیچ چیز نمی‌دانستند و پنجاه نفری می‌شدند. وقتی نزد هارون رسیدند، به آن‌ها احترام نمود و از آن‌ها پرسید: پروردگار شما کیست؟ و پیامبرتان چه کسی است؟ گفتند: ما هرگز پروردگار و پیامبری نمی‌شناسیم. 🔹هارون الرشید آن‌ها را وارد خانه‌ای که امام علیه‌السّلام در آن جا زندانی بودند کرد تا إمام را بکشند و خودش از روزنه اتاق به تماشای آن‌ها نشست. 📜 فلَمّا رَأَوهُ رَمَوا أسلِحَتَهم و ارتعَدَتْ فَرائصَهم و خَرّوا سُجَّدًا یَبکونَ رَحمةً لَه 🔻 همین که چشم آنان به امام علیه‌السلام افتاد، سلاح‌های خود را انداختند و بدن‌هایشان به لرزه درآمد و به سجده افتادند و از روی مهر و عطوفتی که به امام علیه‌السلام پیدا کرده بودند، گریه می‌کردند. 🔸 امام علیه‌السّلام دست بر سر آن‌ها کشیدند و به زبان خودشان با آن‌ها صحبت نمودند و آن‌ها نیز اشک می‌ریختند. وقتی هارون این صحنه را دید، ترسید فتنه‌ای بر پا شود؛ لذا بر سر وزیرش فریاد کشید که آن‌ها را بیرون بیاندازد. آن‌ها به جهت احترام به إمام علیه‌السلام عقب عقب رفتند و سوار بر اسب‌های خود شدند و بدون اجازه هارون به طرف شهرهای خویش راه افتادند. 📚بحارالانوار ج۴۸ ص۲۴۹ @maghaatel
هدایت شده از فهرست مقاتل
⚫️ فهرست لینک‌دارِ مصائب حضرت موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام 🩸مصائب دردناکی که با لفظ «رَضَضَ» از آن‌ها یاد کرده‌اند ... 🩸وقتی که لب‌های جنازه مطهر موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام، به سخن باز می‌شود ... 🩸پیکر مطهر «غریب بغداد» را، گُل‌باران کردند و پیکر مطهر «غریب کربلا» را، تیرباران ... 🩸هرکه از راه می‌رسید، لگدی بر بدن مبارک حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام می‌زد... 🩸کفنی گرانبها کجا و زیر اندار دهاتی‌ها کجا... 🩸شرح گوشه‌ای از مصیبت «وَالجَنازَةِ المُنادیٰ عَلَیها بِذُلِّ الاِستِخفافِ» 🩸آقای‌ما حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام را در یک «زیرانداز» پیچیدند و بدن مبارکش را لگد مال کردند... 🩸«سمّ» با بدن مبارک حضرت موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام چه کرد... 🩸پوست و استخوانی فقط از آقای‌ما موسی بن جعفر علیهماالسلام باقی مانده بود... 🩸شرح گوشه‌ای از مصیبت «وَالمُعَذَّبِ فی قَعرِ السُّجونِ وَ ظُلَمِ المَطامِیرِ» 🩸امان از دشنام‌هایی که به حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام دادند ... 🩸حکایت کنیز زیبارویی که آمد «دلربایی» کند اما دلش گرفتار موسی بن جعفر علیهماالسلام شد ... 🩸روز جمعه بر روی پل بغداد، فَرَج من خواهد رسید... 🩸کنج زندان بلا تا که ز پا افتادم/ ناخوداگاه فقط یاد «رضا» افتادم... 🩸به فدای آن امامی که در زندان، غذای خود را به دیگر زندانیان می‌داد... 🩸شرح مختصر و دردناکی از مصیبت «غل و زنجیر» ... 🩸خدایا! دیگر مرا از این سیاهچال، نجات بده ... 🩸تنها درخواست حضرت موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام در روز آخر عمْر شریفش... 🩸به فدای آن امامی که تاوانِ گناهِ شیعیان را به جان خرید ... 🩸قدردانی حضرت موسی بن جعفر «علیهماالسلام» از روضه‌خوانِ حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» ... @Maghaatel
🩸حالِ دو همسر دلباخته و وفادار ... در نقل‌ها آمده است: 🥀 وقتی که داشتند حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام را (از مدینه) می‌بردند، آن حضرت به فرزندشان علی بن موسی الرضا علیهماالسلام فرمودند: تا من زنده هستم، هر شب در دهلیز خانه بخوابند تا خبر شهادتشان را برای ایشان بیاورند. 🥀 لذا اهل و عیال حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام، هر شب برای حضرت رضا عليه‌السلام در دهلیز رختخواب می‌انداختند و ایشان بعد از نماز عشاء می‌آمدند و می‌خوابیدند و صبح که می‌شد، به منزل خودشان می‌رفتند. 🥀 تا چهار سال این گونه گذشت. شبی از شب‌ها امام رضا عليه‌السلام دیر کردند؛ آنها رختخواب انداختند ولی آن حضرت نیامد. اهل و عیال وحشت کرده و ترسیدند و از تأخیر ایشان، دلهره تمام وجودشان را فرا گرفت. 🥀 صبح که شد، علی بن موسی الرضا علیهماالسلام به خانه آمدند و به أم‌ّاحمد (مادر حضرت شاهچراغ) فرمودند: آن چه پدرم به تو امانت داده بود را بیاور! 📋 فَصَرَخَتْ وَ لَطَمَتْ وَجْهَهَا وَ شَقَّتْ جَیْبَهَا وَ قَالَتْ: مَاتَ وَ اللَّهِ سَیِّدِی! ▪️با شنیدن این جمله، ام‌ّاحمد فریاد کشید و به صورت خود لطمه زد و گریبان چاک کرد و گفت: به خدا آقایم از دنیا رفت! 📚الکافی ج۱ ص۳۸۱ ✍ آه یا امّ‌احمد... خوب شما آثاری از جنازه مطهر آقایتان را ندیدید و اینگونه بی‌قرار شدید! اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن بانوی دلداده‌ای که در مجلس ابن‌زیاد ملعون، تا سر مطهر آقایش را در برابر آن ملعون دید، 📋 فَلَم تَتَمالَكِ «الرُّبابُ» زَوجَةُ الْحُسينِ علیه‌السلام دونَ أن وَقَعَتْ عَلَيهِ تُقَبِّلَهُ ▪️دیگر حضرت رباب سلام‌الله‌علیها نتوانست جلوی خودش را بگیرد؛ با دیدن آن صحنه، بی‌قرار گشت و خودش را بر روی سر بریده انداخت و پیوسته آن را می‌بوسید ... 📚مقتل الحسین علیه‌السلام، مقرم، ص۴۲۵ @Maghaatel
🩸هر ماه، صد ضربه شلاق بر بدن مبارک موسی بن جعفر علیهماالسلام می‌زدند... اینکه فرموده‌اند: «الْمُعَذَّبِ في قَعْرِ السُّجوُنِ» ؛ نه اینکه صرف «سیاهچال»،‌ عذابی برای حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام بود؛ بلکه در آن سیاهچال هم، از هرگونه اذیت و آزار و لطم و شتمی، دریغ نمی‌کردند... 🔖 در نقلی آمده است که امام رضا عليه‌السلام فرمودند: 📋 کانَ أَبي في مَحبِسِ سِندِيِّ بنِ شاهَكَ وَ یَضرِبُهُ بِأَمرِ هارونَ کُلَّ شَهرٍ مِائَةَ جَلدَةٍ ▪️پدرم در زندان سندی بن شاهَک بود که آن ملعون، به فرمان هارون‌الرشید لعین، هر ماه، ۱٠٠ ضربه شلاق به پدرم می‌زد! 📚 عدد السنة، سبزواری، ص۳۳٠ ✍ دلم از دوری اهل وطنم می‌سوزد نه فقط دل که سراپای تنم می‌سوزد قوتی نیست که لب وا کنم و ناله کنم روزه ام، خُشکی دور دهنم می‌سوزد آنقدر زخمی‌ام از شوری یک قطره‌ی اشک گاه گاهی همه جای بدنم می‌سوزد چاله ای پر نم و جسمی که سراسر زخم است جای برخورد تن و پیروهنم می‌سوزد زخم و زنجیر به هم لخته شده طوری که تا تکانی بخورم مطمئنم می‌سوزد زخم شلاق، روی این بدن مجروحم پوست انداخته، بسکه زدنم می‌سوزد آنچنان سوخته قلبم که پس از مردن هم در دل خاک تمام کفنم می‌سوزد @Maghaatel