eitaa logo
معارف و مقاتل آلُ الله
13هزار دنبال‌کننده
11 عکس
16 ویدیو
1 فایل
✅فضائل 📜تاریخ‌ 🩸مقاتل اهل‌البیت علیهم‌السلام 📚همه مطالب با ذکر منابع📚 🔻خادم کانال: @jaanamhosein (پژوهشگر در حوزهٔ حدیث و مقتل - قم مقدسه) ⚫ کانال فهرست مقاتل👈 @Maghaatel2 📌همین کانال در تلگرام👈 https://t.me/maghaatel
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 هر چند آسمان و زمین در مدار توست | همبازی یتیم‌ شدن افتخار توست ... قنبر گوید: 📃 روزى امیرالمؤمنین صلوات‌اللّه‌علیه از حال زار یتیمانى آگاه شد، به خانه برگشت و برنج و خرما و روغـن فراهم کـرده و بـر دوش مبارکش گذاشت و مـرا اجـازه حمل نداد. 📝 وقتى به خانه یتیمان رسیدیم، غذاهاى خوش طعمى برای آن‌ها درست کرد و به آنان خورانید تا خوب سیر شدند. 📋 فَلَمّا شَبعُوا قامَ عَنهُم وَ أخَذَ يَطوفُ بِالبَيتِ وَ یُبَعْبِعُ لَهم فَأخَذُوا بِالضِّحكِ 🔻وقتی که آن یتیمان سیر شدند، آن حضرت بـر روى زانـوهـا و دو دسـت راه مـى‌رفـت و کودکان یتیم را با تقلید از صداى بَع‌بَعِ گوسفندان مى‌خنداند! 🗯 سپس از منزل خارج شدیم و به مولایم امیرالمؤمنین علیه‌السلام عرضه داشتم: مولاى من! امروز دو چیز براى من عجیب بود. اوّل آنکه غذاى آنها را خود بر دوش مبارک حمل کردید. دوم آنکه با صداى تقلید از گوسفند بچّه ها را مى‌خنداندید! 🔖 امیرالمؤمنین صلوات‌اللّه‌علیه فرمود: اوّلى براى رسیدن به پاداش از جانب خدای متعال بود و اما دوّمـى بـراى آن بـود کـه وقـتـى وارد خـانه یتیمان شدم آنها گریه مى‌کردند، خواستم وقتى که خارج مى‌شوم، آنها هم سیر باشند و هم خندان! 📚کشف الیقین،علامه حلی،ص۱۱۵ 📚شجره طوبى،حائری مازندرانی، ج۲ ص۴۰۷ @Maghaatel
🔰 در بهشت، «خورشید» نیست اما به یکباره نوری می‌تابد که تمام بهشتیان را مات و مبهوت می‌کند... در روایت آمده است: 📝 پس از آن‌که بهشتیان در بهشت ساکن شدند، نوری را مشاهده می‌کنند که بهشت را به شکل عجیبی نورانی کرده است. 🪧 از خدای متعال می‌پرسند: تو در قرآن فرمودی که بهشتیان در آن‌جا آفتاب را نمی‌بینند {لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا...} ؛ پس این نور از کجا است؟! در پاسخ به آنان می‌گویند: 📋 لَیْسَ هَذِهِ بِشَمْسٍ وَ لَکِنَّ عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ علیهماالسلام ضَحِکَا فَأَشْرَقَتِ الْجِنَانُ مِنْ نُورِ ضَحِکِهِمَا 🔻این نور خورشید نیست، بلکه امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیهما خندیده‌اند و بهشت از نور خنده آنان اینچنین نورانی شده است! 📚الأمالی،شیخ‌صدوق، ص۳۳۳ @Maghaatel
🔰 ای فضّه ! ما برای این کار‌ها که خلق نشده‌ایم... در روایت آمده است: 📖 وقتی که فضّهٔ خادمه به خانه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها آمد، در آن خانه، چیزی جز شمشیر، زره و آسیاب نیافت. 🗓 او دختر پادشاه هند بود و علم کیمیا را می‌دانست. قطعه‌ای مس برداشت و آن را نرم کرد و به شکل شِمش درآورد و اکسیر را بر آن ریخت و در آخر با آن، طلا ساخت. (او با این کار قصد داشت خدمتی به امیرالمؤمنین علیه‌السلام و اهل و عیال آن حضرت کند) 🗯 وقتی که نزد امیرالمؤمنین صلوات‌اللّه‌علیه آمد و طلا را پیش روی آن حضرت قرار داد، مولا نگاهی به طلا انداخته و سپس رو به فضه نموده و فرمودند: آفرین بر تو ای فضة! اما اگر مس را ذوب می‌کردی، طلا مرغوب‌تر و گران‌تر می‌شد. 📝 فضه گفت: ای سروَرم! آیا شما هم این علم را می‌دانید؟ فرمود: بله، این کودک هم می‌داند و به امام حسن علیه‌السلام اشاره نمود. سپس امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: 📋 نَحْنُ نَعْرِفُ أَعْظَمَ مِنْ هَذَا 🔻ما بزرگتر از این را می‌دانیم! 📋 ثُمَّ أَوْمَأَ بِیَدِهِ فَإِذَا عُنُقٌ مِنْ ذَهَبٍ وَ کُنُوزِ الْأَرْضِ سَائِرَةٌ 🔻 سپس با دست مبارکش اشاره کرد و ردیفی از طلا و انواع گنج‌های زمین به حرکت درآمد! 🪧 سپس فرمودند: آن طلایی را که ساختی را در کنار هم جنسانش قرار بده. فضه آن طلا را در کنار آنها قرار داد و به حرکت درآمد و سپس همه آن گنج‌ها غایب شدند. 🔖 در این هنگام مولا علی علیه‌السلام رو به فضه نموده و فرمودند: 📋 يٰا فِضَّة إنّا مٰا خُلِقْنٰا لِهٰذا 👈 ای فضه! ما برای این امور، خلق نشده‌ایم! 📚مشارق انوار الیقین، ص۹۸ 📚بحارالانوار، ج۴۱ ص۲۷۳ 📚الانوار العلویه، ج۱ ص۱۴۷ ✍ گر نگاهی به ما كند زهرا دردها را دوا كند زهرا بر دل و جان ما صفا بخشد گر نگاهی به ما كند زهرا كم مخواه از عطای بسیارش كآنچه خواهی، عطا كند زهرا نه عجب گر به شأن او گویند، خاك را كیمیا كند زهرا این مقام كنیز او باشد تا دگر خود، چه‌ها كند زهرا! @Maghaatel
🔰 کسی را غیر از علی به ما معرفی کن ... | خودش کم بود؟! حال، به مودّت و ولایت اهل‌بیتش هم ما را وا می‌دارد ... دو نمونه‌ از بهانه‌جویی‌های اصحاب سقیفه، به معرفی مولا علی «صلوات‌اللّه‌علیه» به عنوان وصیّ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و طراحی دیرینهٔ آن‌ها برای غصب خلافت: 🔖 مفضّل گوید: از امام صادق علیه‌السّلام راجع به این آیه سوال کردم: 📖 «ائْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ» 🔍 آنها به رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله مى‏‌گويند: قرآن ديگرى غیر از اين بياور يا اینکه آن را عوض كن! {یونس،۱۵} 👈 امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: مراد آیه این است که منافقین دائماً به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌گفتند: 📋 أَوْ بَدِّلْ عَلِیّاً علیه‌السلام 🔻کسی را غیر از علی (علیه‌السلام) معرفی کن! 📚الکافی، ج۱ ص۴۱۹ 🔖 در ذیل روایتی دیگر هم امام باقر علیه‌السلام فرمودند: 🗓 وقتی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله جز مودّت ذوی‌القربی علیهم‌السلام چیزی را برای اجر رسالت خود از مردم درخواست نکرد، منافقین به یکدیگر می‌گفتند: 👈 محمّد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را کافی نبود که بیست سال ما را تحت فرمان خود در آورد، حالا می‌خواهد اهلبیتش را هم بر دوش ما تحمیل کند! 🗯 سپس گفتند: این آیه را خدا نازل نکرده، این را از خودش ساخته. می‌خواهد خانواده‌اش را بر ما مقدم بدارد. 📋 وَ لَئِنْ قُتِلَ مُحَمَّدٌ أَوْ مَاتَ لَنَنْزِعَنَّهَا مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ ثُمَّ لَا نُعِیدُهَا فِیهِمْ أَبَداً 🔻و اگر محمّد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) کشته شود یا بمیرد، این مقام را از اهلبیت او می‌گیریم و هرگز به آنها رد نخواهیم کرد... 📚الکافی، ج۸ ص۳۷۹ @Maghaatel
🔰 او که جای خود … غبار مرقدش طوفان کند! عالم ربانی مرحوم آیت الله مولوی قندهاری می‌فرمودند: 📄 شبی وارد حرم مطهر امیرالمؤمنین صلوات‌اللّه‌علیه شدم؛ دیدم خدّام مشغول جاروب‌کردن هستند و گرد و غباری بلند شده و مردم درِ بینی و دهانشان را گرفته و عبور می‌کنند تا گرد و غبار وارد حلقشان نشود. 👈 ولی من به جهت اینکه این گرد و غبار از مرقد منوّر آن امام هُمام و از خاک پای زائرین‌شان می‌باشد، به جهت تیمّن و تبرّک {در میان آن گرد و غبار رفته و} استنشاق عمیق می‌کردم! 📝 در این هنگام، ناگهان در وجودم احساس انقلابی کردم که به وصف نمی‌آید! به خانه آمدم و از آن نشئه، لذّت می‌بردم و در همان حال قلم برداشتم و مشغول سرودن شدم که در خاتمه به یاد آن عنایت علوی نام سروده‌هایم را «غبار نجف» گذاشتم. (و بدین واسطه به این عالم بزرگوار، طبع شعری عنایت شد) 📚الدرجات الرفیعه، ص۷۲ ✍ برای جنت و دوزخ نمی‌کنم اصرار بهشت بی‌تو عذابی‌ست، تَحتِهَا الأنْهار مسیح زنده کند مرده را ,تعجب نیست!! چرا که مدح تو هر خفته را کند بیدار خدا به شکل تو خود را به خلق ظاهر کرد خدایی تو ازین رو نمی‌شود انکار چه سجده ها که نکردم به سمت ایوانت همیشه ذره کند عجز خویش را اظهار کمی غبار نجف را به عاشقان برسان که در هوای تو باشد جنون‌مان بسیار شراب عشق تو را خوردم و به زاهد ها تقیّه کردم و گفتم نمی‌کنم تکرار به لطف چشم تو امید دارم ای ساقی اگرچه کرده دلم بر گناه خود اصرار بیا و خرده کلاف مرا بخر آقا که شرمگین نشود عاشقت سر بازار به روی دارِعلی رند گونه باید رفت شبیه اشک پر از شوق میثم تمار تولدِ منِ دیوانه لحظه‌ی مرگ است فمن یمت یرنی علتی براین گفتار @Maghaatel
🔰 پیر با عشق علی میل جوانی می‌کند... در روایتی حضرت علی بن موسی الرضا علیهماالسلام فرمودند: 📄 امیرالمؤمنین علیه‌السلام بعد از مدتی طولانی، مردی از شیعیانش را دید که پا به سن گذاشته بود اما سینه‌سپر راه می‌رفت! مولا علی علیه‌السلام فرمود: ای مرد! پیر شده‌ای! آن مرد گفت: 📋 فِی طَاعَتِکَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ! 🔻ای امیرالمؤمنین! در راه محبت و اطاعت از تو پیر شده‌ام! 🔖 حضرت فرمود: سینه‌سپر راه می‌روی؟! آن مرد گفت: 📋 عَلَی أَعْدَائِکَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ! 🔻 ای امیرالمؤمنین! سینه‌ام در برابر دشمنانتان این‌چنین سپر است! 🔖 مولا علی علیه‌السلام فرمود: چندی از عمرت بیشتر باقی نمانده است! آن مرد گفت: 📋 هِیَ لَکَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ! 🔻ای امیرالمؤمنین! آن را هم به پای شما فدا می‌کنم! 📚عیون اخبارالرضا علیه‌السلام، ص۱۶۷ ✍ مگر نه اینکه نجف شاد می‌کند ما را بریز باده که مشتاق ساغرم، یارا ! به ساحل‌آمدگانیم و تشنه، این ساقی شراب می‌کند از لطف، آب دریا را طرب کنید و به یک کوزه اکتفا نکنید به کوزه‌ای نتوان طی نمود صحرا را تویی علی که همه سنگریزه‌ها دُر شد به عشق فاطمه هر جا گذاشتی پا را تویی علی که نیاورده وحی را جبریل جز آنکه فاش نموده است نقطه‌ی با را تویی علی که خدا گر به خاطر تو نبود کنار نیل رها کرده بود موسی را نرفته‌ام به هوای غزال رعنایی که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را دم مسیح اگر زنده می‌کند، مرده دم تو زنده نگه داشته‌ست عیسی را ضریح نیست… لبالب شراب انگور است به حق فاطمه تَر کن علی لب ما را به عشق روی علی پیری‌ام جوانی شد نخوانده‌اید مگر قصه‌ی زلیخا را به کهف راه ندارم به حضرتش گویید سگی نهاده بر این در، سر تمنا را @Maghaatel
🔰 پایی که بر روی دوش من جا دارد ... در روایت آمده است: 📑 روزی «دوّمی» به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله گفت: یا رسول الله! جمعی گویند که علی «علیه‌السلام» ساحر است! زیرا او را دیده‌اند که بر روی آب راه می‌رود! رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: 📋 اُسکُتْ یَابْنَ الخَطّاب! 🔻ساکت شو ای پسر خطّاب! 🗯 جای پای علی «علیه‌السلام» بر سر بال جبرئیل است! 🏷 «دوّمی» گفت: علی «علیه‌السلام» را آن‌قدر منزلت نیست که پای بر بال جبرئیل نهد! حضرت فرمودند: ای پسر خطّاب! تو مرا فاضل‌تر می‌دانی یا جبرئیل را؟ «دوّمی» گفت: شما را !!! 🔖 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: 👈 هرگاه علی «علیه‌السلام» بر کتف من پای تواند گذاشت و بت‌ها را از بام کعبه تواند انداخت، چرا بر بال جبرئیل نتواند پای بگذارد!؟ 📚تحفة المجالس،إبن تاج‌الدین،ص۱۰۷ ✍ اندر خبر بُوَد که نبی شاهِ حق پرست چون سویِ عرش در شبِ معراج رَخت بست بر مسندِ «دَنیٰ فَتدَلّیٰ» نِهاد پای دستی ز غیب آمد و بر دوش او نشست چون دستِ حق بُد و اثرِ لطفِ دوست بود از فرطِ شادمانی مدهوش گشت و مَست گویند پا نهاد به دوشِ نَبی، علی از طاقِ کعبه خواست چو أصنام را شِکست جاه و جلال بینْ که یَدُاللهْ پا نِهاد آنجا که حقّ نِهاد به صد احترامْ دست @Maghaatel
. 🌺 در سالروز ولادت با سعادت امیرالمؤمنین صلوات‌اللّه‌علیه از مطالعه معارف ناب علوی، غافل نشوید! بر روی هشتک زیر، ضربه بزنید👇 @Maghaatel
🔰 من که جای خود … نبی هم می‌رود سوی علی در روایت آمده است: 💬 روزی جبرئیل بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نازل شد و عرضه داشت: 📋 يَا أَحْمَدُ إِنَّ اللَّهَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ: قُمْ إِلَى عَلىَّ بْنِ أَبِي طَالِب! 🔻ای احمد! خدای متعال به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: «برخیز و به سوی علی بن أبی‌طالب علیه‌السلام برو!» 📋 فَإِنَّ مَثَلَهُ مَثَلُ الكَعْبَةِ يُحَجُّ إِلَيْهَا وَ لَا تَحُجُّ إِلَى أَحَدٍ. 🔻چرا که مَثَل علی علیه‌السلام، مَثَل کعبه است که به سوی آن به حج می‌روند و کعبه به سوی کسی نمی‌رود. 📚دلائل الإمامة، ص۸۳ 📚نوادر المعجزات، ص۱۹۹ ✍ اين چرخ به انگشت شما می‌گردد خاک قدمت عرش خدا می‌گردد والله قسم خانه كعبه هر روز دور سر ايوان طلا می‌گردد شب دست به گيسوى علی می‌گيرد خورشيد رخ از روى علی می‌گيرد آن‌قدر زدم سنگ علی بر سينه سنگ لحدم بوى علی می‌گيرد مانند خدای خويش بی همتا بود روزى خور سفره‌اش همه دنيا بود گويند علی به دست خیبر شكنش انگشتر "يا فاطمة الزهرا" بود @Maghaatel
🔰 ای علی‌جان! تو همان بابای مهربانی هستی که جوْر بدی‌های ما را می‌کِشی! در فرازی از زیارت‌نامه‌ای که برای امیرالمؤمنین صلوات‌اللّه‌علیه در شب مبعث وارد شده است، به آن حضرت عرضه می‌داریم: 📋 کُنتَ لِلمؤمِنینَ أباً رَحیماً؛ إذْ صاروا علَیکَ عِیالاً فَحَمَلتَ أثقالَ ما عَنهُ ضَعُفُوا، وحَفِظتَ ما أضاعوا، ورَعَیتَ ما أهمَلوا... 🔻ای مولای من! شما برای مؤمنان، پدری مهربان هستی! آنگاه که باری بر دوش تو شوند، سنگینی آنچه را که از حمل آن ضعیف شدند، به دوش خود می‌کِشی! و آنچه را که تباه کردند، حفظ می‌کنی! و آنچه را اِهمال کردند، جبران می‌کنی! 📚مصباح الزائر، ص۲۷۶ ✍ آنان كه بحر را به نظر در سبو كنند آيا شود سبویِ مرا زير و رو كنند؟ دل را حرارتِ غمِ تو كم نمي‌شود ما را اگر به چشمه‌ي زمزم فرو كنند فريادِ «أنت ربيَّ الاعلی» كنم بلند در حشر اگر مرا به علی روبه رو كنند فردا كه هر كسي به كَفَش هست نامه‌اي مارا به گريه‌‌یِ غم تو شستشو كنند ما طفلِ خاك‌بازِ تو هستيم يا علي ما را بگو ز خاك نجف جستجو كنند دامانِ كهنهٔ منِ ژوليده را بگو با دست‌های خستهٔ زهرا رفو كنند @Maghaatel
🔰 حکایت دلنشین و در‌س‌آموز مردی که اجناسش را به حساب مولا علی علیه‌السلام می‌نوشت... شخصی به نام ابراهیم بن مهران گوید: 🔹 در همسایگی ما در کوفه مردی بود که به شغل فروش خیار مشغول بود و به او «ابوجعفر» می‌گفتند. او فردی خوش‌معامله بود. 🔸 هرگاه کسی از سادات برای گرفتن چیزی که نزد او بود می‌آمد، او را منع نمی‌کرد. اگر قیمت آن را داشت، می‌گرفت وگرنه به غلامش می‌گفت: «آنچه را گرفته است به حساب علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام بنویس.» 🔹 مدتی به این منوال گذشت، سپس فقیر شد و در خانه‌اش نشست. او در دفترهایش نگاه می‌کرد، اگر از بدهکارانش کسی زنده بود، کسی را می‌فرستاد تا از او طلب کند و اگر کسی مرده بود و چیزی نداشت، اسمش را خط می‌زد. 🔸 روزی که در جلوی در خانه‌اش نشسته بود و به آن دفتر نگاه می‌کرد، مردی از ناصبیان از آنجا گذشت و به او [به حالت تمسخر] گفت: «بدهکار بزرگت چه کار می‌کند؟» - منظورش علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) بود. آن مرد خیارفروش از این سخن غمگین شد و برخاست و وارد خانه‌اش شد. 🔹 شب هنگام، پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را در خواب دید، گویا امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در مقابل او راه می‌رفتند. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به آن دو فرمود: «پدرتان کجاست؟» 🔸 امیرالمؤمنین علیه‌السلام که پشت سرش بود، پاسخ داد: «ای رسول خدا، من اینجا هستم.» رسول خدا فرمود: «چرا حق این مرد را نمی‌دهی؟» عرض کرد: «ای رسول خدا، این حق او در دنیاست و من آن را آورده‌ام.» فرمود: «پس به او بده.» 🔹 مولا علی علیه‌السلام کیسه‌ای از پشم به من داد و فرمود: «این حق توست.» رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «آن را بگیر و هرگاه فرزندی از نسل من نزد تو آمد و چیزی خواست، او را منع مکن و برو که بعد از این روز دیگر فقیر نخواهی شد.» 🔸 از خواب بیدار شدم در حالی که آن کیسه در دستم بود. همسرم را صدا زدم: «ای زن، خوابی یا بیدار؟» گفت: «بلکه بیدارم.» گفتم: «چراغ را روشن کن.» او چراغ را روشن کرد و من کیسه را به او دادم. نگاه کرد و دید که در آن هزار دینار است. گفت: «ای مرد، بترس! نکند فقر تو را وادار کرده که بعضی از این تاجران را فریب دهی و مالشان را بگیری؟» 🔹 گفتم: «نه، به خدا قسم، بلکه ماجرا این‌گونه بود.» سپس دفتر حسابش را خواست. نگاه کرد و دید که در آن، از آنچه به حساب علی بن ابی‌طالب نوشته بود، نه کم بود و نه زیاد! 📚 الأربعون حدیثا عن أربعین شیخا من أربعین صحابیا فی فضائل الإمام أمیرالمؤمنین علیه‌السلام , ج۱ ص۹۵ @Maghaatel
🔰 دعای امیرالمؤمنین «صلوات‌اللّه‌علیه» به هنگامی که مشاهده می‌نمود دشمن قصد جنگ دارد ... در نقل‌ها آمده است: ✔️ زمانی که امیرالمومنین علیه‌السلام مشاهده می‌نمود دشمن قصد پیکار کرده است، دائماً بر لب‌های مبارکش این کلمات را جاری می‌نمود: 📃 «اللَّهُمَّ إِلَیْکَ أَفْضَتِ الْقُلُوبُ وَ مُدَّتِ الْأَعْنَاقُ وَ شَخَصَتِ الْأَبْصَارُ وَ نُقِلَتِ الْأَقْدَامُ وَ أُنْصِبَتِ الْأَبْدَانُ؛ 🔹 خدایا، قلب‌ها به سوی تو روان شده، گردن‌ها به درگاه تو کشیده و دیده‌ها به آستان تو نگران، گام‌ها در راه تو در حرکت و بدن‌ها در خدمت تو لاغر شده است؛ 📃 اللَّهُمَّ قَدْ صَرَّحَ مَکْنُونُ الشَّنَآنِ وَ جَاشَتْ مَرَاجِلُ الْأَضْغَانِ؛ 🔸 خدایا، دشمنی‌های پنهان، آشکار شده و دیگ‌های کینه در جوش است؛ 📃 اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ غَیْبَةَ نَبِیِّنَا وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ تَشَتُّتَ أَهْوَائِنَا 🔹 خدایا ! شکایت‌مان را به محضر تو می‌آوریم از اینکه دیگر پیغمبرمان «صلی‌الله‌علیه‌وآله» در میان ما نیست، و دشمنان ما فراوان و خواسته‌های ما پراکنده است؛ 📃 رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْفاتِحِینَ» 🔸 پروردگارا، بین ما و دشمنان‌مان به حق داوری فرما که تو بهترین داورانی! 📚نهج البلاغه،ص۳۷۴ 📌 در برخی از نقل‌ها آمده است که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله هم به هنگام نبرد، این دعا را بر لب مبارک خود زمزمه می‌نمود: 📜 اَللّهُمَّ احْقِنْ دِماءَنا وَ اجْعَلْ اُجُورَنا اُجُورَ الشُّهَداءِ. 🔻خدایا ! خون ما را محفوظ بدار و اجر ما را اجر شهدای در رکابت قرار بده! 📚 صحیفه نبویه جامعه، ص۵۳۵ @Maghaatel