فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 انیمیشن خاطره ای از حاج قاسم
⭐️ رزمندگان اسلام خاطرات زیبایی از شهید حاج قاسم سلیمانی دارند
#مرد_میدان
#حاج_قاسم
#کارتون
🌺حتما برای دوستان خودبفرستید🙏
┄┄┅🍃🌸♥️🌸🍃┅┅
@mah_mehr_com
6.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نماهنگ انیمیشن مسیحا
به مناسبت میلاد حضرت مسیح علیه السلام
🌺حتما برای دوستان خودبفرستید🙏
┄┄┅🍃🌸♥️🌸🍃┅┅
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدونستین برای هر بیماری یک #آبمیوه هست؟
(با زیرنویس فارسی)
@mah_mehr_com
#تربیتفرزند...🌹
چهار خطا در فرزند پروری که باید از آن اجتناب کرد:
🔹خطای اول والدين از پاداش دادن رفتار خوب، غفلت ميكنند.
🔹خطای دوم والدين «ناخواسته» رفتار خوب را با تنبيه پاسخ می دهند.
🔹خطای سوم والدين «ناخواسته» رفتار بد را پاداش می دهند.
🔹خطای چهارم والدين از برخورد كودک به دليل رفتار بد غفلت ميكنند زمانی كه برخورد ملايم، ضرورت دارد.
اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ💚
@mah_mehr_com
ماه مــــهــــــــــر
#قصه_های_پیامبران 🍃حضرت سلیمان #ادامه_داستان... -ما هم سپاه بزرگی داریم و بسیار نیرومند هستیم م
#قصه_های_پیامبران
🍃حضرت سلیمان
#ادامه_داستان...
-اصلاً ناراحت نباشین من و افرادم کمک میکنیم تا با سلیمان جنگ کنیم.
بلقیس گفت:
-من نمی خواهم کسی کشته بشه. من از جنگ بدم مییاد. سلیمان در نامه اش از خدایی که مهربان است اسم برده و فکر نمی کنم سلیمان هم جنگ را دوست داشته باشه.
مشاور گفت:
-پس میگین چی کار کنیم؟
بلقیس گفت:
-من باید به دیدن سلیمان برم و بفهمم چرا این نامه را فرستاده، نگهبان گفت به آن جا نرین. سلیمان عصبانی است و شاید شما را بکشد.
بلقیس گفت:
-نه سلیمان من را نمی کشد، چون من مهمان او هستم. به سلیمان خبر بدین که من دارم به شهرش میآیم.
آنها، نامه ای برای حضرت سلیمان نوشتند.
حضرت سلیمان نامه ی بلقیس را خواند و بعد از کمی فکر گفت:
-کدومتون میتونین تخت و زیبای بلقیس را خیلی زود به این جا بیارین..
همه به هم نگاه کردند و فرشته ای که یک جن بود گفت:
-من میتونم این کار را کنم، به محض این که از جا بلند بشی و بشینی تخت این جاست.
در همین لحظه مرد صالحی که بسیار مومن بود و مشاور حضرت سلیمان بود گفت:
-من در عرض یک چشم بر هم زدن تخت را این جا مییارم.
حضرت سلیمان گفت:
-خیلی خوبه. همین کار را انجام بده.
آن جن، تخت بلقیس را بدون این که خود بلقیس بفهمد به قصر حضرت سلیمان آورد و به دستور حضر سلیمان آن تخت را کمی تغییر دادند.
بلقیس به طرف شهر حضرت سلیمان حرکت کرد. راه خیلی طولانی و سخت و خسته کننده بود و بلقیس روزهای زیادی را در سفر بود تا به شهر اورشلیم رسید. وقتی وارد قصر حضرت سلیمان شد. به همه جای قصر نگاه کرد و تعجب میکرد. پرندهها و حیوانهای زیادی در قصر بودند. بلقیس گفت:
-این قصر چه قدر زیبا است. این پرندهها این جا چه میکنند.
یکی از نگهبانها گفت:
- فرمانروای ما با حیوانها و پرندهها و فرشتهها حرف میزند و با آنها دوست است.
بلقیس به حضرت سلیمان سلام کرد و گفت:
-شما چه طور با حیوانها و فرشتهها حرف میزنی؟
حضرت سلیمان گفت:
-خدای بزرگ و مهربان این قدرت را به من داده تا با موجوداتی که دیگران نمی توانن حرف بزنن، ارتباط داشته باشم، به حرفها و دردودلهای آنها گوش بدم و اگر کمکی خواستن به آنها کمک کنم.
#این_داستان_ادامه_دارد...
🌸🌸🌸🌸
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام سلام مامانای مهربون😍😍😍با دفتر دیکته یا مشق نقاشی شده به کوچولوهاتون کلی انرژی و ذوق هدیه بدید
#فوروارد_یادت_نره
@mah_mehr_com