eitaa logo
ماه مــــهــــــــــر
5.2هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
12.5هزار ویدیو
397 فایل
آیدی کانال👇 @mah_mehr_com 🌹کاربران می توانند مطالب کانال با ذکر منبع فوروارد کنند🌹 مطالب کانال : 👈قصــــــــــــّه و داستان آمـــــــــــــوزشی 👈کلیب آموزشی و تربیتی ***ثبت‌شده‌در‌وزرات‌ارشاداسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
37.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این داستان چوپان دروغگو 🤦‍♂🐺🐑 ═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
🔶 ۷ کودک در معرض خطر سایبری هستند! @mah_mehr_com
📌برخی پدر و مادرهای امروزی آموزشِ: 🚩 موسیقی از ۵ سالگی 🚩 زبان انگلیسی از ۶ سالگی 🚩 نقاشی ۵ سالگی 🚩 رانندگی ۱۳ سالگی 🚩 خلبانی پهباد ۷ سالگی 🚩 ریاضی ۶ سالگی 🔴 آموزش همه چیز قبل از موعد 📌حالا همین پدر و مادرها: 🚩 حجاب: هنوز بچه است زوده! 🚩 روزه: هوا گرمه اذیت میشه! 🚩 نماز: حالا چند سال بعد میخونه! 🚩 حیا و عفت: هنوز بچه است چیزی نمیفهمه! ❌براستی آیا حواسمون_هست!؟ ⁉️ کلا پای دین که وسط میاد یعنی همون چیزی که انسان رو تبدیل به یک آدم قوی و قدرتمند و با ایمان و اراده می کنه هنوز بچه است! با این آموزشهای فشرده در کودکی و‌ نوجوانی که نوعا براشون بهره خاص دنیوی هم نداره، رمق بچه را برای آموختن و ادای تکالیف دینی از بین می‌بریم! 🌹پیامبراعظم صلی الله علیه و آله به برخی از کودکان نگاه کردند و فرمودند: وَیلٌ لاَِولادِ آخِرِ الزَّمانِ من آبائِهِمْ! فَقیل یا رسُولَ اللّهِ مِنْ آبائِهِمُ المُشرکین؟ فقال لا، مِنْ آبائِهمُ المؤمِنینَ لایُعلّمونَهُم شَیئاً مِن الفرائضِ و اِذا تَعَلَّموا اَوْلادُهم مَنَعوهُم و رَضوا عَنهمْ بِعَرَضٍ یَسِیرٍ مِنَ الدُّنْیا، فَاَنَا منْهُمْ بَرىءٌ وَ هُمْ مِنّى بُرَاءُ» جواهرالحکم، ص۱۳۹ وای بر اولاد آخر الزمان از دست پدرانشان! سؤال شد یا رسول الله: آیا از پدران مشرک آنان؟ فرمودند: خیر، از دست پدران مؤمن آنها، چرا که چیزی از واجبات دین را به فرزندانشان نمی آموزند و اگر اولاد آنها بخواهند بیاموزند، آنان را منع می کنند و از رسیدن آنها به بهره‌ کم از دنیا راضی می‌شوند.(همه دنیا برای انسان در قبال آخرت، بهره اندک است) پس همانا من از آنها بیزارم و آنها هم از من بیزارند. @mah_mehr_com
بچه ها می دونید امام علی (ع) فرمودن: اگه کاری برای دوستت انجام دادی ؛ سرش منت نذار ، چون ثواب کار خوبت از بین میره ! @mah_mehr_com
 : درخت علـم یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود. شخص دانایی عده‌ای را دور خود جمع کرده بود و برای آنها داستان تعریف می‌کرد و می‌گفت: «دوستان در کشور هندوستان درختی است که هر کس از میوه‌اش بخورد نه پیر می‌شود و نه می‌میرد.» یکی از اشخاص مورد اعتماد پادشاه آن سرزمین در جمع آنها حضور داشت تا از موضوع اطلاع یافت زود رفت و خبر را به پادشاه گفت. پادشاه شخصی را مأمور کرد که به هندوستان برود و هر طور شده آن میوه را به دست آورد و به خدمت پادشاه بیاورد. مأمور پادشاه سال‌های سال تمام شهرها، کوه‌ها، جزایر و دشت‌های هندوستان را یک به یک به دنبال میوه گشت و خلاصه جایی نمانده بود که او نگشته باشد. مأمور پادشاه از هرکس سراغ آن میوه را می‌گرفت به او می‌خندیدند و او را مسخره می‌کردند و می‌گفتند: «کسی جز دیوانه وقت و عمرش را برای پیدا کردن چیزی که وجود ندارد، صرف نمی‌کند.» یا به مسخره به او می‌گفتند: «ای بزرگوار در فلان جا درخت بزرگی است که تنه تنومندی و برگ‌های پهنی دارد. میوه آن درخت همان است که تو می‌خواهی.» مأمور که می‌خواست حتماً میوه را پیدا کند کمترین احتمالی را از دست نمی‌داد و به هرجایی که مردم به او نشانی می‌دادند می‌رفت ولی وقتی آنجا می‌رسید می‌فهمید که او را دست انداخته‌اند. به این ترتیب سال‌ها از پی هم می‌گذشت و پادشاه همیشه برای مأمور پول می‌فرستاد و او مشکلی از نظر مالی نداشت تا این که مأمور از پیدا کردن میوه ناامید شد و عزم برگشتن به سرزمین خود کرد. مأمور به این فکر می‌کرد که به محض این که به قصر برسد و پادشاه بفهمد که او میوه را پیدا نکرده سر از تن او جدا خواهد کرد. مأمور پادشاه از این و آن شنیده بود که در سرزمین‌شان شخص عالمی زندگی می‌کند که برای هر مشکلی راه حلی دارد. برای همین تصمیم گرفت پیش آن شخص برود تا او راه حل مشکلش را به او بگوید. مأمور با چشمانی گریان که مانند ابر بهار می‌بارید نزد عالم رفت و به او گفت: «ای شیخ بر من محبت کن و راه حل مشکلم را به من بگو.» عالم گفت: «چرا این‌قدر ناراحت و ناامیدی و از من چه می‌خواهی و مشکلت چیست؟» مأمور گفت: «شاه مرا برای پیدا کردن درختی که میوه‌اش باعث می‌شود آدم پیر نشود و نمیرد به سرزمین هندوستان فرستاد من سال‌ها گشتم و سختی‌های زیادی در این راه کشیدم و بسیار مورد طعنه و تمسخر مردم قرار گرفتم ولی میوه را پیدا نکردم و الآن می‌ترسم به قصر برگردم.» عالم خندید و گفت: «ای آدم عاقل این درختی که تو دنبالش می‌گردی جز درخت علم نیست که در شهر علم واقع است. این درخت بسیار بزرگ و دارای ریشه‌های بلندی است که به اعماق زمین فرو رفته است و دارای تنه تنومند و بزرگی می‌باشد. علم نام‌های زیادی دارد از آن به نام درخت، آفتاب، دریا و گاهی ابر نام برده می‌شود. تو اگر واقعاً مفهوم درخت را می‌فهمیدی این همه سال گم گشته و حیران نمی‌شدی. بعضی از انسان‌ها دارای هزاران آثار علمی هستند که کوچکترین آنها که در کتاب‌ها آورده می‌شود باعث پیشرفت انسان‌ها و حتی نجات جان آنها می‌شود و این آثار باعث جاودانگی آن عالم می‌شود که تا ابد او با آثارش زنده است. ولی بعضی از انسان‌ها به جای علم صفات و اوصاف زیادی دارند که هیچ کدام از آنها واقعی نیست و باعث رستگاری آنها نمی‌شود. هر کس به جای علم دنبال اوصاف و القاب برود مانند تو گم گشته و حیران می‌شود. تو به دنبال اسم ومیوه درخت رفتی و از حقیقت آن غافل شدی و عاقبت به ناکامی و بدبختی افتادی از نام‌ها و القاب دروغین دنیا چشم‌پوشی کن و رو به حقایق و علم و صفات خوب انسانی بیاور تا صفات نیکو تو را به سوی حقیقت راهنمایی کند. وقتی انسانها دنبال ظواهر دنیا نروند و در پی کسب علم و دانش و معرفت باشند هیچ جنگی روی نمی‌دهد و هیچ اختلافی پیش نمی‌آید.» مأمور وقتی پی به حقیقت ماجرا برد و منظور از آن میوه را فهمید از عالم خداحافظی کرد و به او گفت: «سعی می‌کنم از نصیحت‌های شما پند بگیرم و همیشه در پی کسب علم که همانا آب حیات و باعث طول عمر می‌شود بروم.» این را گفت و به سوی کشورش بازگشت. مأمور وقتی به قصر رسید به خدمت پادشاه رفت و تمام وقایع را از ابتدا تا انتها تعریف کرد و گفت: «منظور از آن درخت، درخت علم است که باعث جاودانه شدن انسان می‌شود.» پادشاه مأمور را از مال دنیا بی‌نیاز کرد و مأمور به دنبال علم رفت و از علمای آن عصر شد و پادشاه هم برای جاوید ماندن اسمش علما و شعرا و حکمای زیادی را تربیت کرد. 🍃فرزندان خود را با قصه های زیبا و آموزنده ی مثنوی آشنا نمایید 🌸🍃🍂🌼🌸🍃🍂🌼 @mah_mehr_com
مخصوصا با پرده های خونه مادربزرگ @mah_mehr_com