#تزئین دفتر مشق
#تزئین دفتر املا
سلام سلام مامانای مهربون😍😍😍با دفتر نقاشی شده به کوچولوهاتون کلی انرژی و ذوق هدیه بدید
#دفتر مشق فرزندتو زیبا کن
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کارتون مهارت های زندگی
این قسمت : زیاده خواهی!
@mah_mehr_com
ماه مــــهــــــــــر
زیر ۱۰ ثانیه بگو کدوم یکی با فرق دارد؟ ماه مهر ╔═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @ma
شماره ۵
آرم کُلاه
ماه مهر
╔═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_کودکانه
انیمیشن کوتاه "پرنسس حمام را دوست داره"
برای کمک به علاقمندکردن کودک به حمام کردن
و برطرف کردن ترس کودک از حمام
ماه مهر
╔═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
InShot_۲۰۲۳۱۱۰۱_۱۸۰۷۴۰۱۵۰_۰۱۱۱۲۰۲۳(2).mp3
14.84M
#سه_سوال_مهم
༺◍⃟☀️჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
رویکرد: شناخت شخصیت پیامبر صلی الله علیه وآله
#داستان_شب
#گروهسنی_۶_۱۲
#قصه
#زندگانی_پیامبر_صلیاللهعلیهوآله_قسمت_۵۲
#گوینده:معینالدینی
ماه مهر
╔═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
D1738446T17958064(Web)-mc.mp3
3.5M
☆خبر نبر؛ خبر نیار ☆
«هدی» امروز اومده خونهی «عزیزجون». اون کمی ناراحت و بیحوصله است.
عزیزجون دلیل ناراحتیش رو میپرسن. هدی هم تعریف میکنه که چه اتفاقی افتاده. هدی و «سمانه» و «مریم» سه تا دوستن که قرار بوده دیروز توی باشگاه ورزشی تمرین تنیس کنن، اما... .
کودکان با شنیدن این داستان یاد میگیرن که هرگز در زندگی دیگران تجسس نکنن. در این قسمت از برنامهی «یک آیه، یک قصه» عزیزجون به آیهی دوازدهم سورهی مبارکهی «حجرات» اشاره می کنن
#یک_آیه_یک_قصه
#قصه #صوتی
#خبر_نبر_خبر_نیار
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری | #استاد_شجاعی
✘ دیدن این ویدیو برای والدین واجبه،
بعدش هرچی دلتون خواست نگاه کنید!
@mah_mehr_com
تربیت منهای کلمات.mp3
6.6M
#پادکست_روز
#دکتر_رفیعی | #استاد_شجاعی
تربیت فرزند، زیاد حرف زدن لازم نداره!
✘ روشهای بیکلام تربیت، اَمنتر و اثرگذارتره.
@mah_mehr_com
داد نزن!
یه سری لحظات هستن
که یا فرزندمون و یا خود ما در شرایط مطلوبی نیستیم. عصبانیایم، خستهایم، کلافهایم و...
و این باعث میشه بیشتر عصبانی بشیم و بیشتر داد و فریاد کنیم. در نتیجه به رابطهی والد فرزندیمون آسیب زیادی بزنیم.
معمولا توی این زمانها که دعوا پیش میاد، بعدش بهش فکر میکنیم و خیلی پشیمون میشیم؛ چون درک میکنیم که شاید اونقدر عصبانیت هم لازم نبود! و اون حجم از ناراحتی و عصبانیت تحت تاثیر چیزهای دیگه مثل خستگی و... هم بوده...
«برای #آرامش همدیگه تلاش کنیم.»
@mah_mehr_com
پرنده ی کوچولویی در جنگل_صدای اصلی_228934-mc.mp3
10.35M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
#قصه_شب 🌃
🐦 پرنده کوچولویی در جنگل
❄️زمستان از راه رسیده بود اما پرنده کوچولو که بالش شکسته بود نمی توانست با دوستانش به جنوب برود.
جنوب گرم بود اما پرنده نمی توانست برود ،پرنده کوچولو پیش
درخت گردو رفت و از او خواست تا روی شاخه هایش زندگی کند اما درخت گردو اصلا قبول نکرد.
درخت بید و بلوط هم قبول نکردند ناگهان پرنده کوچولو صدایی شنید...
👆بهتره ادامه قصه را بشنوید.
🌸🍂🍃🌸
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
آموزش عروسک با میوه کاج😍🥰
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام سلام مامانای مهربون😍😍😍با دفتر مشق نقاشی شده به کوچولوهاتون کلی انرژی و ذوق هدیه بدید
#دفترمشق فرزندتو زیبا کن
@mah_mehr_com
#داستان_کودکانه
#قصه_های_کلیله_و_دمنه
🌸مرد خوش خیال
در روزگاران قدیم در شهری بازرگان ثروتمندی زندگی می کرد او از راه خرید و فروش روغن ثروتمند شده بود و همیشه به فقرا کمک خاص می کرد.
درهمسایگی او مرد فقیری بود بازرگان هر شب مقداری روغن برای همسایه ی فقیرش می فرستاد مرد فقیر مقدار کمی از آنهارا می خورد و مابقی را در کوزه ای جمع می کرد.
روزها گذشت تا اینکه یک روز مرد به سراغ کوزه رفت و دید پر از روغن شده است آنقدر خوشحال شد ه بود همانجا نشست و در فکر فرو رفت.
در خیال خود روغن هارا به شهر برد و فروخت و با پول آن چند تا گوسفند خرید و بعد از مدتی گوسفندها بچه دار شدند و تعدادآنها بیشتر شد، بعد از مدتی شیر و پشم آنها را فروخت و پول خوبی بدست آورد و دوباره چندگوسفند خرید و آنها هم بعد از مدتی بچه دارشدند و بچه ها بزرگ شدند و همه ی آنهارا فروخت و خانه ی بزرگی خرید و به خواستگاری دختر بازرگان رفت بازرگان هم قبول کرد و آنها ازدواج کردند.
در فکر خود صاحب چند پسر شد و خلاصه همینطور در فکرو خیال بود و از اینکه صاحب چندپسر شده است خوشحال بود و چوب دستی را که دردست داشت بالای سر خود تکان میداد که ناگهان بدون توجه چوب به کوزه خورد و کوزه شکست و همه ی روغنها روی سرو صورت و لباس مرد بیچاره ریخت.
به این ترتیب مرد خوش خیال تمام نقشه هایش نقش برآب شد و دیگر نتوانست کاری انجام بدهد و فقیر ماند.
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکتر عزیزی:توصیه میکنم خواهر ارجمندم، برادر ارجمندم، به کمتر از 3فرزند فکر نکن..!
#فرزند_آوری
#جهادتبیین
@mah_mehr_com