انگاری اون شعرا
مکالمه بین زائر و امام رضاست که، تا
زائر میرسه حرم؛ میخواد سفره دلشُ وا کنه.
با دلِ پُر غصّهش میگه هعی امام رضا.. :
«مَرا باریست از غم ها
که سنگین است بر دوشَم.»
بعد ؛
"زائر"خیلی سریع یه نوای امید بخشی رو
دمِ گوشش احساس میکنه :
«رسیدم تا حرم، گویی کسی میگفت در گوشم
بیا ای خسته از دنیا، که من بازست آغوشم.»
یعنی میخوام بهتون بگم که امام رضا،
به زائرِ خستهدل و زخم خوردهش با مفهومِ:
"تا من هستم غصهی چیو میخوری؟! بیا بغلم اصن."
دلِ آدمو با یه چشم به هم زدن آروم میکنه و مرهم میشه رو زخمای عمیق :))
از بس که انیسالنفوسِ خب.🤍
یه سر رفتم تو لیست ممبرای کانال
دیدم چند نفرتون ، عکس همون که نوشته :
+ارباب!
-جانم؟!
+خستهم.
رو گذاشتید . هیچی فقط خواستم بگم
آقای امام حسین ببین هممون خسته ایم
ببین هممون درمونده ایم، ببین هممون
کشتهمُردهی یه نیم نگاهتیم ..
همهی ائمهی معصومین رئوفاند،
اما رأفتِ امام رضا، حس شدنیست.
- علّامه طباطبایی