14.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سخنرانی_کوتاه
#کوتاه_اما_مفید
🌐موضوع: کاهش بی حجابی با ترویج ازدواج در جامعه.
#حجاب
✅تفسیری کوتاه از سوره نور.
🎙 سخنران:حجة الاسلام محمد رضا هاشمی
#امنیت
#غیرت_دینی
#ازدواج_آسان
#کرامت_خانواده
@mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل دوم صفحه شانزدهم #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام) من و چند نفر از دوستا
فصل سوم
صفحه اول:
ایثارگران برزول
نماز ناتمام
#خاطرات_رزمندۀ_جانباز ، حجتالاسلام حسین شیراوند
(ضرغام)
نیروی رزمی-تبلیغی لشکر انصارالحسین(ع) استان همدان
مصاحبه:
مرتضی سمیعینیا؛ کمیل کمالی
تدوین: کمیل کمالی
.........................
بازگشت من به برزول مصادف بود با اتمام امتحانات شهریورماه و من یک سال عقب افتاده بودم. همین حساسیت احمد را برانگیخته بود و میگفت: «وقتی مدرسه داری لازم نیست عملیات به عملیات توی منطقه باشی.»
حق با احمد بود. اما من، سالها قبل، حتی قبلتر از اینکه جنگ راه ما را از مدرسه جدا کند، تصمیمی گرفته بودم که باید از مدرسه خداحافظی میکردم. از همان زمانی که خانۀ ما در ایام عزا محل استقرار روضهخوان ماه محرم بود و نشستوبرخاست آنان را میدیدم و با آنان تا مسجد همقدم میشدم و حتی زمانی که هنگام مکبّری به امامجماعت خیره میشدم تا حساب رکعاتش را داشته باشم، من از همان زمان تصمیمم را گرفته بودم که آخوند بشوم.
هروقت معلم میپرسید «میخواهید در آینده چهکاره شوید؟» من مطمئن جواب میدادم: «میخواهم آخوند بشوم.» و در پاسخ تعجب معلم و تمسخر همکلاسیها، هیچ جوابی نداشتم جز علاقۀ شدیدی که در چهرهام صلابت و رضایت از این راه را نشان میداد. مادرم بهترین مشوق بود و انجمن اسلامی جایی که میشد دربارۀ این تصمیم با رحمت موسیوند و دیگران حرف زد.
احمد گفت: «حواست کجاست؟ بالاخره چه میکنی؟»
گفتم: «هم درسم رو میخونم هم میرم جبهه.»
گفت: «چطور ممکنه؟»
گفتم: «طلبه میشم؛ مثل بقیۀ طلبههایی که هم درس میخونن و هم جبهه میآن.»
در انجمن از تصمیم بعضی دوستان دیگر خبر داشتم و بعضی مردد بودند. بازار گفتوشنودها دراینباره داغ داغ بود. در پایان، 11 نفر برای میثاق طلبگی همپیمان شدیم. علی مصباح، رحمت موسیوند، آقایان سنایی، آقایان ملکی و... ازجملۀ آنان بودند. پدر آقایان سنایی، مرحوم حاجنورالله، زحمت بردن این جمع به قم را کشید.
در قم ابتدا به زیارت حضرت معصومه(س) رفتم و حرف دلم را با خود حضرت زدم. هر تقدیری بود در همان حرم رقم خورد و طلبگی من با خود حضرت شروع شد. بعد از زیارت، به مرکز مدیریت رفتیم. آنجا بدون هیچ ملاحظهای، آب پاکی روی دستمان ریختند و گفتند: «دیر اومدید. پروندۀ ثبتنامها بسته شده و کاری نمیشه کرد.»
بهناچار با حضرت معصومه(س) وداع کردیم و برگشتیم. درحالیکه زبان حالم با حضرت این بود:
در دایرۀ قسمت ما نقطه تسلیمیم لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
پس از بازگشت به برزول، متحیر بودم. میخواستم برای رسیدن به هدفم کاری کرده باشم، اما کموکیفش را نمیدانستم. حتی گاهی به سرم میزد دوباره به قم بروم، بلکه فرجی شود.
در همان اثنا خبر رسید که مدرسۀ علمیۀ نهاوند، برای اولین سال شروع به کار کرده و طلبه میپذیرد. طوری که انگار گمشدهام را پیدا کرده باشم، خودم را به نهاوند رساندم. آیتالله محمدی از شاگردان آیتالله بروجردی و نمایندۀ آیتالله گلپایگانی در نهاوند، این حوزه را تأسیس کرده بود و بعدها بهنام مدرسۀ علمیۀ امامخمینی شناخته شد.
ادامه دارد
#هفته_دفاع_مقدس_گرامیباد
#بیاد_شهدا
#رهبر_انقلاب
#دفاع_مقدس
#جنگ_تحمیلی
#هفته_دفاع_مقدس
@mahale114
4_6026323489814741224.mp3
4.77M
#شکر_در_سختی_ها 12
اول خودتــو بشناس!
تا نگاه تو، به خودت اصلاح نشه؛
محاله بتونی؛
با قدرت از گذرگاههای سخت زندگیت عبور کنی.
خودت و جاده پیش روت رو که بشناسی؛
حتماً قدرت میگیری.
#استاد_شجاعی 🎤
#مبارزه_با_نفس
#من_شاکرم
#من_شکرگذارم
#من_ناسپاس_نیستم
@mahale114
خانواده آسمانی ۱۶.mp3
12.37M
#خانواده_آسمانی ۱۶
غصهها، سرگردانیها، گم شدن در هیاهوی دنیا، نداشتن نشاط در زندگی، احساس پوچی و...
به دلیل عدم وجود دو عامل بسیار مهم در زندگی است؛
۱. شناخت خودِ حقیقی
۲. شناخت خانواده حقیقی
چرا این دو عامل تا به این حد میتواند در مسیر رشد فردی و اجتماعی انسان موثر باشد؟
#استاد_شجاعی 🎤
#حجهالاسلام_رنجبر
#استاد_رائفیپور
#سبک_زندگی
#فرهنگ_دینی
#خانواده_سبک_زندگی
@mahale114
#حدیث_روز
#محبت و #ولایت
حُبُّنا أهلَ البَيتِ يُكَفِّرُ الذُّنوبَ ويُضاعِفُ الحَسَناتِ
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله :
دوست داشتن ما اهل بيت، گناهان را پاك مى كند و حسنات را دو چندان مى سازد.
📚أمالي طوسيّ : 164 / 274
@mahale114
#سلام_همسایه
#پندانه
✍️ با کمک به دیگران، روزیات کم نمیشود
🔹مسعود، کارمند دولت است. خواهرش بهتازگی همسرش را بر اثر بیماری از دست داده است. او گاهی برای سیرکردن شکم دو فرزند یتیمش به خانه برادرش میآید.
🔸روزی مسعود به خواهرش گفت:
خواهرم! شوهر کن و بچههایت را هم به خانواده پدرشوهرت بده. یا خودت به تنهایی نزد من زندگی کن. من نمیتوانم از شکم زن و بچهام ببرم و شکم بچههای مرد دیگری را سیر کنم که در زمان زندهبودنش خود را بیمه نکرد و پساندازی ننمود.
🔹خواهر با شنیدنِ این کلام برادر اشکهایش روانه میشود و برای همیشه از منزل برادر خارج میشود.
🔸بعد از ۱۰ سال مسعود دچار بیماری سنگکلیه شده و بهعلت پزشکی بازنشسته میشود، طوری که تمام مخارج حقوق بازنشستگیاش را این روزها خرج درمان خود میکند.
🔹او هر هفته یکبار به طرز بسیار عجیبی باید سنگشکن کند و برای التیام دردش هر روز مرفین تزریق کند.
🔸مسعود میگوید:
امروز با چشم خودم مجازات خدا و قطعِ روزیاش را در حق خود و همسرم که مرا تحریک میکرد با خواهرم بد باشم، میبینم.
🔹من که خواهرم و دو فرزند یتیمش را به بهانه روزی فرزندانم از خانه بیرون کردم، امروز همۀ روزی فرزندانم را هزینه درمان خودم میکنم و کسی نیست به من بگوید درد را بکش و بمیر! چرا روزیِ فرزندان و همسرت را همگی به سلامتی خود هزینه میکنی؟ سلامتیای که مطمئناً دیگر برنخواهد گشت.
@mahale114
شبنامه 984.mp3
11.34M
#خبر
مهم !! پهپادهای ایران در مسیر آلبانی؟ ایران: حمله به منافقین را حق خود میدانیم / آلبانی عقب نشست!
شبنامه / حضور پهپادهای ایران در آسمان اقلیم کردستان و اوکراین موجب شده تا بسیاری به #قدرت_پهپادی_ایران اعتراف کنند / آنهایی که دشمنان ایران بودهاند نیز بعد از دیدن این صحنه ها وحشت زده شدهاند / در همین خصوص دولت آلبانی در مصاحبهای بطور رسمی تاکید کرده که اقدامات #منافقین را تایید نمیکند / حالا روزنامه ی رسمی دولت ایران گفته: بر اساس قوانین و قوائد بین الملل، حمله به پایگاه منافقین در آلبانی حق ایران است... /
#آقای_تحلیلگر
@mahale114
7.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سلام_همسایه
اعلام_برنامه
◼️ مراسم عزاداری شب شهادت امام حسن عسگری (ع) و بزرگداشت پنجمین سالگرد معلم شهید مدافع حرم مجید عسگری جمکرانی
🎤 سخنران: حجت الاسلام جوشقانیان
🎤 مداح: حاج علی حبیب زاده
📆 سهشنبه ۱۲ مهرماه ؛ ساعت ۱۹
🕌 میدان شهید محلاتی حسینیه حضرت زینب(س)
#محله_شهید_محلاتی
@mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل سوم صفحه اول: ایثارگران برزول نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز ، حجتالاسلام حسین شیراوند
فصل سوم
صفحه دوم
نمازناتمام
#خاطرات_رزمندۀ_جانباز ، حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
........................
پس از انجام مراحل پذیرش، طلاب تازهوارد دور هم جمع شدیم و همدیگر را شناختیم. علیپناه شیراوند، رحمت موسیوند، مولوی، عبدالحسین مالمیر، اصغر بابایی، حسین تبریزی، محمدرضا سلیمانی، محمدمهدی محمدی که فرزند آیتالله محمدی بود، حسن معظمی گودرزی و تعدادی دیگر، این جمع صمیمی را تشکیل میدادند.
در بین آنها با حسن بهطور ویژه رفیق شدم. او اخلاق و رفتاری خاص و منحصربهفرد داشت و در همهچیز درجهیک بود. حسن همیشه شاگرداول بود و در درس همپا نداشت. من، حسن و اصغر بابایی باهم مباحثه میکردیم. البته آن دو جدیتر بودند و من همیشه به نمرۀ پایینتر اکتفا میکردم.
خود آیتالله محمدی عمدۀ دروس را تدریس میکرد و واوبهواو از ما تحویل میگرفت. اگر در صرف افعال، یک صیغه را، ولو به فتحه و کسره اشتباه میگفتیم، قبول نمیکرد. میگفت تمرین کن دوباره بیا. فقط حسن بود که بدون اشتباه، همان بار اول همه را میگفت.
این فضای جدید، بااینکه از ما آدم جدیدی ساخته بود، اما در روحیات نوجوانی ما تأثیری نگذاشت. مکان مدرسه دبیرستانی بود که در اختیار حوزه قرار گرفته بود. شبها که درسوبحث تمام میشد، تا قبل خواب فوتبال بازی میکردیم. صدای همسایه از کارهای ما درآمده بود. توپ به خانۀ آنها میافتاد و هر بار برای گرفتن توپ مزاحمشان میشدیم. چند بار که این مزاحمت تکرار میشد میگفت: «آخه شما چه طلبهای هستید؟ بازی میکنید یا درس میخونید؟»
من و علیپناه شیراوند که بعد اینهمه فوتبالبازی، انرژیمان تمام نشده بود، مثل فیلمهای بزنبزن بروسلی باهم مبارزه میکردیم. یک شب برای اجرای فن، خواستم از نیمکت بالا بروم که ناگهان پایم سر خورد و با سر به زمین افتادم. خدا رحم کرد اتفاقی نیفتاد. علیپناه که دید خیلی درد میکشم، پرید خمیردندان آورد و تمام سرم را سفید کرد. نمیدانم از کجا به این نتیجه رسید که خمیردندان برای ضربدیدگی خوب است، ولی لااقل قیافهام سبب خندۀ بچهها شد.
شب موقع خواب، نیکمتها را روی هم میچیدیم و تخت دوطبقه درست میکردیم. تخت من از همۀ تختها بلندتر بود. برای خواب، روی تخت چندطبقهام میرفتم و دستم بالاتر از همۀ دستها، سقف را لمس میکرد. گویی سقف آرزوهایم را لمس میکردم. انگار پرندهوار قلۀ آسمان را به آغوش کشیدهام و بالاتر از من پر پروازی نیست. غرق در بازی و خیالات خوابم میبرد. حال آنکه آنطرفتر، حسن روزش را با زیارتعاشورا به پایان میرساند و یقیناً پروازی بلندتر از من داشت.
مهرماه سال 1361 بود و دو ماهی بیشتر از طلبگیام نگذشته بود. روزی در نمازجمعۀ نهاوند مارش عملیات مسلم بن عقیل نواخته شد و من با شنیدنش بیقرار رفتن به جبههها شدم. به حسن گفتم: «میخوام برم جبهه.»
گفت: «نمیخوای درس بخونی؟ امثله و صرفمیر هنوز تموم نشده.»
گفتم: «چرا؛ ولی اونجا کار واجبتری داریم.»
کمی تأمل کرد و گفت: «خب من هم میآم.»
خبر به بابایی و مولوی که رسید، آنها هم اعلام آمادگی کردند. برای کسب اجازه، خدمت آیتالله محمدی رفتیم، ایشان با خنده گفت: «پس میخواید مدرسه رو تعطیل کنید؟»
همه از سختگیری ایشان خبر داشتیم. کسی توقع نداشت اجازه بدهند، اما نهتنها اجازه دادند، بلکه محمدمهدی، آقازادهشان را هم با ما به جبهه فرستادند.
فردای همان روز اعزام بود و ما برای رسیدن به مرحلۀ دوم عملیات، با بدرقۀ مردم راهی همدان شدیم. در سپاه همدان، بهقاعدۀ دو گردان نیروی داوطلب جمع شده بود. ازآنجاکه همدان هنوز تیپ و لشکر نداشت، به تیپ 27 حضرت رسول(ص) مأمور شدیم و در دو گردان خوشنام این تیپ قرار گرفتیم. گردان «کمیل» بهفرماندهی حسن ترک که ما طلبهها در آن بودیم، و گردان «یاسر» بهفرماندهی جلال فتوت که پسرداییام بود. بعد از مشخص شدن گردانها، حاجحسن ترک فرمانده گروهانها را معرفی کرد و علیآقا چیتسازیان فرمانده ما شد.
ما در دستۀ مولوی بودیم. او صبحها ما را در پادگان میچرخاند و حسابی تمرین و ورزش میداد. خود مولوی بااینکه طلبه بود اما مهارت حرفهای کنگفو داشت و در گردان حسابی اسم درکرده بود. لاغراندام بود، اما ممارست او در تمرینات، از او ورزشکاری نمونه ساخته بود. گاهی صاف میایستاد و با پوتین به شکم و پهلو و دست و پایش میزدیم، اما خم به ابرو نمیآورد و عین خیالش نبود. هرچند بیآلایشی او و درعینحال اندام لاغرش در نگاه بیننده تصور دیگری ایجاد میکرد، اما استاد فن بود.
روزی در حین تمرین، یکی از بچههای همدان مولوی را دید. از روی تمسخر خندید و گفت: «این مولوی مولوی که میگن اینه؟! اینکه بیشتر مُردنیه تا مولوی!»
ادامه دارد
#هفته_دفاع_مقدس_گرامیباد
#بیاد_شهدا
#رهبر_انقلاب
#دفاع_مقدس
#جنگ_تحمیلی
#هفته_دفاع_مقدس
@mahale114
#تلنگر
ای انسان؛ یادت باشد؛
اگر وارد دوزخ شدی،از
" تلخـــی عذاب"
به خداشکایت نکن
این همان
" شــیرینی گناهی"
است که دردنیا ازآن
لذت میبردی..!!
تحلیل روحانیت شیخ فرهاد.mp3
4.19M
☑ تحلیل مهم روحانیت در کلاب هاوس
☑ چرا از روحانی که وارد سیاست شود حمایت نمیشود؟!
☑ آنتی تز انقلاب از قم است؛ این سخن رهبری باید پیگیری شود.
☑ روحانی که ارتباط مردمی نداشته باشد و کاری به کار کسی نداشته باشد حمایت میشود
☑ روحانی که وارد دفاع از نظام شود از همه طرف تخریب میشود.
☑ شیخ_فرهاد_فتحی
#فضای_مجازی
#رهبر_انقلاب
#جهاد_تبیین
#آشوبگران
#من_ناسپاس_نیستم
@mahale114
☑️سردار سلامی:ما از همه دفاع میکنیم حتی از کسانی که ما را دوست ندارند
▪️فرمانده کل سپاه: به جوانان عزیزمان که تحت تاثیر عملیات روانی دشمن به خیابانها میآیند میگوییم که شما فرزندان این مرز و بوم هستید.
▪️ما در زمان دفاع از همه دفاع میکنیم حتی از کسانی که ما را دوست ندارند، ولی ما آنها را دوست داریم.
▪️قسم میخورم بزرگترین آرزوی ما قطعهقطعه شدن برای پیشرفت این جامعه برای خاموش کردن آتشهایی است که میخواهند این مملکت را نابود کنند است.
▪️دشمنان ما از طریق رسانهای مخرب و ویرانگر امنیت ما را نشانه گرفته؛ هشدار میدهیم ما شما را شکست میدهیم. شما در این مملکت جایی ندارید، چون ملت ما آگاه است.
#جنگ_شناختی #حجاب
#امنیت
#سپاه_مقتدر
#فتنه_فواحش_و_دواعش
#ارتش_و_سپاه_سربازان_امام_زمان
@mahale114