#تلنگر
میگمارفیق
محرموصفرکهتمومشد
ولیامامحسین(ع)کهتموم
نشده!
توییکهامامحسیندوباره سرپاتکرده
یاتوییکهمحرماباعبداللهبرات یهتلنگربوده
دوبارهراهروگمنکن...!
@mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل سوم: صفحه سوم: نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز ، حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل سوم:
صفحه چهارم:
نماز ناتمام
#خاطرات_رزمندۀ_جانباز،
حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
......................
آتش دشمن که شروع میشد از رسیدن صدای حسن به گوش آنها مطمئن میشدیم. با عصبانیت، آتش کور میریختند تا صدا را خفه کنند. اما علیآقا همین را هم بیجواب نمیگذاشت. او از قبل، نیروها را در سنگرهای اصلی با فاصلۀ منظم چیده بود و بهمحض شروع آتش، دستور تیراندازی میداد. گاهی از عقبه هم تقاضای آتش میکرد.
نه ما و نه عراق قصد حمله نداشتیم و صرفاً در حالت پدافندی بودیم. طبعاً تیراندازیها در حکم آتشبازی بود، اما علیآقا بهقدری معرکه را گرم میکرد که رمقی برای دشمن باقی نمیماند. او دست برتر را بهنحوی حفظ میکرد که درنهایت، نیرو احساس میکرد امروز هم برندۀ نبرد است.
یک شب پس از اینکه حسابی روی سرشان رگبار گرفتیم و نارنجک و آرپیجی زدیم، برای استراحت به سنگر رفتیم. هنگامی که برای نماز صبح بیدار شدیم، دیدیم تعدادی بعثی پشت خاکریزهای ما آوارهاند و انگار قصد تسلیم شدن دارند. رفتیم و خیلی راحت آنها را اسیر کردیم. وقتی از علت این کارشان پرسیدیم با تعجب گفتند: «مگر دیشب حمله نکرده بودید؟»
در این مدت، برنامۀ نگهبانی بهخوبی برقرار بود و طبق زمانبندی در سنگرهای نگهبانی یا در سنگر کمین حاضر میشدیم. سنگرهای نگهبانی معمولاً در کنار سنگرهای جمعی یا با استفاده از طبیعتِ منطقه، در دل صخرهها قرار داشت و در عین محفوظ بودن، برای دشمن نمایان بود. اما سنگر کمین از دید دشمن مخفی بود و از آن خبر نداشت. خود علیآقا در شناساییها، یک صخرۀ طبیعی پیدا کرده بود که در آن پنهان میشدیم و از سوراخهای آن بیرون را میپاییدیم. بعثیها تا نزدیکی ما میآمدند اما ما را نمیدیدند.
در بین نیروهای بعثی، یکی بود که هر روز صبح میآمد روبهروی سنگر کمین، ایستاده دستشویی میکرد. دیدن این صحنه، آنهم سر صبح، کافی بود تا روزم را خراب کند. هرچه صبوری کردم دیدم دستبردار نیست. باز، روز از نو و روزی از نو. مستأصل پیش علیآقا رفتم و گفتم: «دیگه طاقتم طاق شده.»
گفت: «میخوای چه کنی؟»
گفتم: «میزنمش.»
گفت: «نکن، سنگر لو میره. اونها عمداً این کارها را میکنن تا سنگر کمین رو پیدا کنن.»
گفتم: «نمیدونم، من دیگه تحمل ندارم.»
فردا که دوباره سروکلۀ بعثی پیدا شد. همینکه کارش را شروع کرد اسلحه را نشانه رفتم و دقیق زدم به جایی که باید میزدم. با شلیک من جیغ بلندی کشید، خم شد و افتاد. نفر دومی صدا را شنید، آمد ببیند چه شده، او را هم زدم و افتاد. نفر سوم آمد کمک کند که باز به سرنوشت آنها دچار شد و افتاد. دیگر سنگر امن نبود. دلشورۀ عجیبی به دلم افتاد. اسلحه را برداشتم و تند و فرز، از سنگر بیرون دویدم. چند قدمی بیشتر نرفته بودم که خمپارهای آمد و دقیق به سنگر اصابت کرد. آنقدر سریع، که انگار دیدبانشان منتظر این صحنه و شناسایی سنگر بود.
در همین حد فاصل بیرون آمدن از سنگر تا انفجار که چند ثانیهای بیشتر به طول نینجامید، تمام فکر و ذهنم این بود که نکند الان هلاک شوم. پای منبرها شنیده بودم که در زمان رسول خدا شخصی عزم جهاد در راه خدا را داشت ولی در میانه جنگیدن، الاغ زیبا و سفیدرنگ یکی از کفار چشمش را گرفت و بنای درگیری را برای تصاحب آن الاغ گذاشت. او با اینکه در این درگیری کشته شد اما چون راهش خدایی نبود او را به قتیل الحمار شناختند. حالا که برای کارم اجازۀ فرماندهی را نداشتم میدانستم این کار خدایی نیست و وقتی کار خدایی نباشد، خبری از شهادت هم نبود. در این افکار با تمام توان میدویدم و خداخدا میکردم اتفاقی نیفتد. بهلطف خدا همینطور شد و با رسیدن به خاکریز خودی، از هلاکت گریختم.
علیآقا گفت: «ضرغام، چه کردی؟»
در یک کلمه گفتم: «زدمش.»
او هم بزرگواری کرد و چیزی نگفت.
پس از 45 روز ماندن در این خط، خبر از مرحلۀ دوم عملیات مسلم بن عقیل دادند. در تمام این مدت، حمام نرفته بودیم. بهبهانۀ عملیات، از فرماندهان درخواست کردیم به قسمت پشتیبانی در عقبه برویم و غسل شهادتی بکنیم. درخواست پذیرفته شد. صبح زود راه افتادیم. در مسیر، علیآقا گفت: «برای پدافند ارتش مهمات رسیده. برای خالی کردن مهمات میایستیم و کمک میکنیم. عملیات نزدیکه و کمک ما انشاءالله کمک برادران رو در شب عملیات در پی داره.»
من در حین کمک، هر جعبه را که از ماشین پایین میآوردم با خود میگفتم: ایکاش تمام این خمپارهها روی سر بعثیها بخوره. هرکسی را هم آنجا میدیدم قوت قلب میدادم: «برادر، شب عملیات کم نذاریها. همۀ اینها رو خرجشون کن.»
آنها هم «چشم»ی میگفتند و به ما اطمینان میدادند..... ادامه دارد.
#هفته_دفاع_مقدس_گرامیباد
#بیاد_شهدا
#رهبر_انقلاب
#دفاع_مقدس
#جنگ_تحمیلی
#هفته_دفاع_مقدس
@mahale114
RISMAN5.mp3
7.93M
#دوره_ریسمان
آموزش امربه معروف ونهی ازمنکر این واجب فراموش شده...
توسط استادعلی تقوی
مرکز تخصصی #واجب_فراموش_شده
جلسه پنجم:
#تذکر_لسانی
#تذکر_عملی
#سبک_زندگی
#فرهنگ_دینی
#تربیت_اسلامی
#خانواده_سبک_زندگی
#امربه_معروف_و_نهی_ازمنکر
@mahale114
11.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فریب بزرگ هواپیمای آمریکایی در جنگ جهانی دوم!
‼️ بودجه #نظامی را به فقرا بدهید!
⁉️ به جای الگوبرداری از نیروی نظامی قدرتمند دنبال کنار گذاشتن آن هستیم!
♨️ حاج قاسم های سلیمانی را وارد #اقتصاد کنید!
🔴 اصل فریب بازماندگی!
@mahale114
محله شهیدمحلاتی
#دوره_ریسمان آموزش امربه معروف ونهی ازمنکر این واجب فراموش شده... توسط استادعلی تقوی مرکز تخصصی #و
سلام علیکم:
من وشما زمانی به اهمیت مسئلهٔ امربه معروف ونهی از منکر پی میبریم که به کلام بزرگان دین توجه کرده باشیم،
بزرگان دین در جایی میفرمایند نجات یک نفر نجات جامعه است.
اهمیت نجات یک فرد میتواند جامعه سالم وسلامتی را در پی داشته باشد، که نفع آن اول به سلامت روح وروان خودم وخانواده ام میرسد.
یک جامعه ایمانی اگر سلامت شهر و دیارش برایش مهم باشد نباید از کنار منکر براحتی بگذرد حتما باید آن منکر را نهی کند، با این کار هم کلام خدا را انجام داده است وهم برای سلامت جامعه و خانواده خود قدمی برداشته است...
تذکر دادن ویا امربه معروف ونهی از منکر کردن مراحلی دارد که در سلسله مباحثی که ارسال میشود آموزش داده شده است.
#دوره_ریسمان استاد علی تقوی.
دوست وهمراه گرامی اگر شما باعث شویدکه یک نفر را از منکرش نجات دهی ویا باارسال این پستها از منکرخودش دست بردارد ویا #تلنگری برایش باشد،
حتما خداوندمتعال برای تو باقیات وصالحات مینویسد و ان شاءالله در آخرت دست مان را خواهد گرفت.
یاعلی
#تلنگر
#واجب_فراموش_شده
#امربه_معروف_و_نهی_ازمنکر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑ ایران تجزیه بشه ولی شاه بشه!...
✅ شیخ_فرهاد_فتحی
@mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعترافات اغتشاشگر دستگیرشده،
چه زود دیر میشود....!
#قانون
#امنیت
#حجاب
#ایران_قوی
#پلیس_مقتدر
#ایران_حرم_است
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
@mahale114
25.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قاطی پاتی....
حجت الاسلام سیدکاظم روح بخش
#حجاب
#برانداز
#آشوب
#آشوبگران
#فضای_مجازی
#حجاب_اجباری
#فتنه_فواحش_و_دواعش
@mahale114
Del Tang Samerra.mp3
12.87M
دلتنگ سامراتم
محمد حسین پویانفر
استودیویی زیباست
التماس دعا
#من_غلام_اهلبیتم
@mahale114
#آجرکاللهیاصاحبالزمان ✋🏻
▪️پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش
▪️پسری اشک فشان است به حال پدرش
▪️پدری جام شهادت به لبش بوسه زده
▪️پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش
▪️ #شهادت_امام_حسن_عسکری(ع)
و نشستن گرد یتیمی بر چهره امام زمان(عج) تسلیت باد
#من_غلام_اهلبیتم
@mahale114
مداحی_آنلاین_سامرا_باز_با_صفا_شده_ای_سید_رضا_نریمانی.mp3
4.9M
🔳 #شهادت_امام_حسن_عسکری(ع)
🌴سامرا باز با صفا شده ای
🌴در حریمت برو و بیا داری
🎤 #سید_رضا_نریمانی
#من_غلام_اهلبیتم
@mahale114