eitaa logo
محله شهیدمحلاتی
401 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
103 فایل
برای ارتباط برقرار کردن به آیدی زیر پیام بدهید : @STabatabai
مشاهده در ایتا
دانلود
بخش‌هایی از ویژه برنامه یلدایی شبکه پنج که در رسانه ها منتشر شده (تازه اینها گزینشی و بنفع پورعرب بوده) نشان می دهد، ابوالفضل پورعرب نه برای شاد کردن دل مردم در این شب خاص، بلکه برای دلجویی و حمایت از فتنه گران پا به این برنامه گذاشته و در حالی حرف از احترام به ادیان و تحمل و بخشش همدیگر میزند که خود کوچکترین نرمش و تحمل و بخششی در برابر شوخی و طنازی سامان گوران ندارد و به شکلی کاملا نامحترمانه و تلخ، بارها به طنازی های گوران واکنش نشان می دهد!! بطور کلی برای جماعت فتنه گر و حامیان آنها، بخشش و احترام به هم و تحمل نظر مخالف و... مفاهیمی هستند در جاده یکطرفه که اگر بنفع آنها بودند خوب هستند و باید اجرا شوند ولی اگر به ضرر آنها بودند، نباید انجام پذیرند! ✍️آنتی صهیون @mahale114
🏴 «پاتوق فاطمی» 🏴 ♠️ به مناسبت شهادت مادر خوبیها حضرت زهرا سلام الله علیها ❇️ برپایی غرفه های فرهنگی خدماتی (ویژه خانواده ها، نوجوانان و کودکان) 🔅 عینک سه‌بعدی، دارت ، عکس یادگاری، نقاشی، نمایش، ساخت تسبیح ، چای خانه، مسابقه و ... 📆 از جمعه تادوشنبه ۲ - ۵ دیماه 🕔 ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۲:۳۰ ◾️ مکان: میدان شهیدمحلاتی ، حسینیه حضرت زینب(س) منتظر حضورتان هستیم. ع @mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل دهم : صفحه یازدهم : نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل دهم : صفحه دوازدهم : نماز ناتمام ، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... با اضطراب بی‌سیم را گذاشتم و به سنگر مشرف به جاده دویدم. می‌خواستم اردشیر را منصرف کنم، اما صدایم به جایی نمی‌رسید. با چشمم او را دنبال کردم. اردشیر بدون ترس‌ولرز وارد جاده شد. مقداری ندویده بود که از بد حادثه، خمپاره‌شصتی در نیم‌متری او جاخوش کرد و کنار پایش منفجر شد. اردشیر با موج انفجار پرت شد و چند متر آن‌طرف‌تر افتاد. شبانه، عبور از جاده به‌صورت محدود و برای انتقال مهمات و تدارکات ضروری انجام می‌شد ولی عبور از آن در روز، واقعاً دل و جرئت می‌خواست. من دل و جرئت اردشیر را نداشتم اما با دیدن بدن غرق به خون او جاده و دنیا در نظرم مثل شب، تاریک و سیاه شد. پس سریع از تپه پایین رفتم و درویشی را که امدادگری بلد بود با خود همراه کردم. چشمان اردشیر ترکش خورده بود و باز نمی‌شد. یک سمت بدنش به‌طور کامل پر از ترکش‌های ریزودرشت بود و بزرگ‌ترین ترکش مثل یک میلۀ فلزی در پا گیر کرده و از هر دو طرف بیرون زده بود. صورت او را بوسیدم و دلداری‌اش دادم. قبل از آنکه خودمان با خمپاره‌های این جاده مجروح شویم، با کمک درویشی او را از تپه بالا کشیدیم و در سنگر مجروحان جا دادیم. از آن به‌بعد، بین سنگر اردشیر و سنگر رزم در رفت‌وآمد بودم. قدری می‌جنگیدم و قدری از او پرستاری می‌کردم. حال‌وهوای خوبی داشت. از درد حرفی نمی‌زد. تشنه بود و هر لحظه امکان داشت شهید شود. با جراحت چشمش، رشتۀ زمان از دستش خارج بود و روز و شب نداشت. هرگاه سؤال می‌کرد ساعت چند است؟ می‌گفتم: «ظهر نشده... شب نشده...» کمتر جواب می‌دادم تا گذران وقت را در محاصره حس نکند و روحیه‌اش را نبازد. با او شوخی می‌کردم، سربه‌سرش می‌گذاشتم، می‌گفتم: «چیزی نیست، تو خودت اسطورۀ موجی شدن و ترکش خوردنی.» مدام می‌گفتم: «همین وقت‌هاست که تپۀ اول آزاد بشه و تو رو بفرستیم عقب.» این‌ها را می‌گفتم، اما خودم می‌دانستم در چه شرایط سختی هستیم و ناراحتی قلبی‌ام از این بود که کاری برای برگشتش نمی‌توانستم انجام دهم. حال‌وروز او دلم را به درد آورده بود و اینکه کاری از دستم برنمی‌آمد اذیتم می‌کرد. بااین‌حال، خود را شاداب نشان می‌دادم. سرش را روی پایم می‌گذاشتم و هم‌زمان که چشمش را ضدعفونی می‌کردم از موفقیت و دلاوری رزمندگان تپۀ شمشیری در دفع پاتک‌ها می‌گفتم. درویشی پشت‌سرهم برایش سرم می‌زد تا ضعف نکند و عطشش فروبنشیند. هرچه را مخفی می‌کردم، نمی‌توانستم ترکش به این بزرگی را در پای او مخفی کنم. صحنۀ دلخراشی بود. دست می‌زد و می‌پرسید: «پام چطوره؟» دو طرف آن را با دست می‌گرفتم و با خنده می‌گفتم: «فرمون دوچرخۀ خوبیه! بیا تو هم یه دوری بزن.» دیگر بچه‌ها هم با همین فرمان دوچرخه، کلی سربه‌سرش می‌گذاشتند و لبخند بر لب اردشیر سبز می‌شد. فردای آن روز، گروهان شهید باهنر به‌فرماندهی رحمت سنایی وارد صحنۀ نبرد شد و به تپۀ اول حمله کرد. رحمت پسرخاله‌ام بود و به جنگاوری می‌شناختمش. حاج‌مهدی توانسته بود تانک و نفربر در اختیارشان بگذارد تا در مواجهه با بعثی‌ها دست برتر را داشته باشند. تا پایان روز، درگیری‌شان طول کشید و جز دعا برای موفقیت آن‌ها کاری از ما برنیامد. شب، بانگ الله‌اکبر پیروزی از تپه‌ها بلند شد و از محاصره خارج شدیم. در جریان شکستن حصر تپۀ شمشیری، شهدای بزرگواری تقدیم شد که از آن‌ها می‌توان به عارف هفده‌سالۀ انجمن اسلامی ‌برزول، شهید عارف ملکی اشاره کرد. زیباترین لحظه برای من، دیدن آمبولانسی بود که با باز شدن جاده خودش را به ما رساند و با امکان تردد در جاده می‌توانست مجروحان را به عقب ببرد. خوشحال از اینکه فرجی حاصل شده، نزد اردشیر برگشتم و با دادن این خبر خوش، او را تا پای آمبولانس رساندم. برای خداحافظی در آغوشش کشیدم و با بوسیدن دوباره‌اش او را به خدا سپردم. با ختم‌به‌خیر شدن ماجرای اردشیر، خیالم از جانب او راحت شد و به تپه برگشتم. اردشیر هرگاه با من به جبهه آمده مجروح شده و با احتساب آن ترکش‌ها و مینی که بعدها در دستش منفجر شد، هم‌اکنون هفتاد درصد جانبازی دارد. او سال‌های سال است که دردها و ترکش‌های بسیاری را با خود حمل می‌کند و در ازای آن پا و چشم و انگشتان دستش را در جبهه به‌جا گذاشته است. @mahale114
10.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 پروژه کشته سازی این بار با لیوان آب آلبالو در مشهد! شناسایی و دستگیری عوامل اغتشاشات در دانشگاه فردوسی مشهد توسط سازمان اطلاعات سپاه @mahale114
AUD-20201115-WA0012.mp3
4.91M
🎧آنچه خواهید شنید؛👇 ✍مراقب باشیم؛ 🔻حسادت... 🔻و تمایل به تجسس در امور دیگران دو دستگیره بزرگ شیطان، در وجود ماست😱 چگونه آنها را از وجودمان پاک کنیم؟👇 @mahale114
شرافت نام امام صادق عليه السلام به شخصى كه نام دخترش را «فاطمه» نهاده بود، فرمودند: ...إِذا سَمَّيْتَها فاطِمَةَ فَلاتَسُبُّها وَ لاتَلْعَنْها وَ لاتَضْرِبْها امام صادق عليه السلام به شخصى كه نام دخترش را «فاطمه» نهاده بود، فرمودند: اكنون كه نام او را «فاطمه» نهاده اى، دشنامش نده؛ نفرينش نكن؛ و كتكش نزن. 📚الكافى ، ج ۶ ، ص ۴۸ @mahale114
الهی زهرا سلام الله علیها خداوند را براى تطهير قلوب شما از آلودگى شرك قرار داده، و اداى را براى دورى از كبر، و پرداخت را براى پاكى جان و بركت رزق و روزى، و را براى تثبيت اخلاص، و اداى را براى بر پا داشتن دين، و و را براى نظم اجتماع و حفظ‍‌ روح مساوات، و لزوم اطاعت و ما را موجب امان از تفرقه و جدائى مؤمنان، و را موجب عزّت اسلام و خوارى كفّار و منافقان، و را پايۀ خوشبختى و وسيلۀ نيل به هدف، و را براى صلاح همگانى، و را براى مصون ماندن از عذاب الهى، و را براى طولانى شدن عمر و تكثير ياران، و را براى محفوظ‍‌ ماندن جان مردم، و اداى را براى جلب مغفرت و رحمت حقّ‌، و رعايت و كيل را براى اجتناب از كم فروشى، و ممنوعيّت را براى دورى از پليدى، و خوددارى از و دشنام را براى مصونيت از لعنت مردمان، و نكردن را براى حفظ‍‌ عفّت و پاكدامنى قرار داده است، و خداوند براى اين را حرام نمود تا همه با اخلاص او را بپرستند، پس تقواى الهى را بخوبى رعايت كرده بگونه‌اى كه از اين سرا با حال تسليم خارج شويد، پس خدا را در اوامر و نواهيش اطاعت نمائيد، زيرا در ميان بندگان تنها دانشمندانند كه در برابر خدا خاشعند . 📚الاحتجاج ج ۱، ص ۹۷ @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گناه ابلیس این نبود که سجده نکرد گناه ابلیس این بود که در برابر الله ایستاد گفت شما نظرت اینست، من نظرم این نیست اگر کسی معاذالله به اینجا برسد که بگوید اسلام نظرش این است من نظرم این نیست این همان شیطنت ابلیس است ملعون ابدی ست @mahale114
4_5834970430351347112.mp3
21.91M
🔊 صوتی :              ◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ مادرونه اشک چشمامو نگاه کن کربلایی‌سیدرضا نریمانی                               @mahale114
4_5805228245683015338.mp3
9.41M
🔊 صوتی              ◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ می‌رسه تو خونه کربلایی‌ حسین_طاهری                      @mahale114