🇮🇷محلهی من 🇮🇷
فرض کن "قاسم" در کربلا نبود و نوای "أحلیٰ من العسل" را در شب عاشورا سر نمیداد آن وقت چه کسی شیرین
زنده باد یاد شهدای نوجوان دفاعمقدس
#شادیروحشهداصلوات
مرگوڪشتهشدنعادتما
وشهادتافتخارماست!
خدایا!
مابسیجیاناگراینلباسرابہتنڪردهایم
بهعشقشهادتوجهادبہتنڪردهایم
ودوستندارمڪہڪاروانسرخامامحسین(؏)
بگذردوماازقافلهعقببمانیم...!
#شهیدعلیمحمدتقیپور
🌱|@mahalee_man
🏴 ۱۰ روز در امنیت کامل تونستیم برای اربابمون عزاداری کنیم
خداقوت🖐
#محرم
#جوان_مومن_انقلابی🇮🇷
🔰@mahalee_man
تا آخرین روزهای عمر شریفش
هر کجا دید پیش از ذبح
به قربانی آب میدهند
بسیار گریست
#امام_سجاد
#الی_الحبیب
@mahalee_man
برادر عزیز منصور خورسندی
در کمال تأسف باخبر شدیم دایی گرامیتان دارفانی را وداع گفتند.
این ضایعه را خدمت شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض مینماییم، از خداوند متعال برای آن مرحوم طلب مغفرت کرده و برای خانواده محترم صبر جمیل مسئلت مینماییم.
مجموعه فرهنگی تربیتی بچههای امیرالمؤمنین_ع
پایگاه شهید عبدالله ملتمسی
@b_amirallmomnin
@mahalee_man
هدایت شده از عباس
🔺قرارگاه محله اسلامی
🔷️ با تشکر از امور ۱و ۲ شهرستان بروجرد در راستای روشنایی برق میدان تهنیت توسط قرارگاه محله اسلامی که ابتدایی امسال پیگیری شده بود انجام شد.)پایگاه شهید ملتمسی حوزه یاسر
#بروجرد
#لرستان
@ResaneLorestan
@b_amirallmomnin
@mahalee_man
🔹مناشه امیر، مدیر رادیو اسرائیل:
🔺️امروزه کرانه باختری در حال مسلح شدن است و این یادآور دستور (امام) خامنهای است که برای اسرائیل بسیار بسیار خطرناک میباشد!
🔺️حضرت امام خامنهای فرمودند اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید و میبینید که چطور اسرائیل در حال فروپاشی است.
@mahalee_man
هدایت شده از عباس
، خیلی از کسانی که در جبهههای جنگ دفاع مقدس مقام فرماندهی داشتند، دوست نداشتند کسی متوجه جایگاه آنها شود و تلاش میکردند دیگران آنها را تنها به عنوان یک خادم بشناسند. داستانی که میخوانید روایتی از مادر شهید ناصر قاسمی رئیس ستاد لشکر ۳۲ انصار الحسین(ع) است که در کتاب «یک جرعه آفتاب» به قلم سید محمدرضا علوی آمده است:
«در سپاه کار میکرد. اما نمیدانستم چه کاری انجام میدهد. هر وقت از او میپرسیدم در سپاه چه کارهای؟ جواب میداد: من در سپاه جارو میکشم.
واقعاً باور کرده بودم که او در سپاه مستخدم است. قرار شد برایش برویم خواستگاری. دختر خانم از شغل ناصر پرسید. سرم را بالا گرفتم و گفتم: پسرم در سپاه مستخدم است.
یک روز چادر سر کردم و به مسجد جامع محلمان رفتم. در حال و هوای خودم بودم که سخنران آمد و شروع کرد درباره جنگ و ... صحبت کردن.
نگاهش کردم. خیلی شبیه ناصر بود. شک برم داشت. آنقدر شبیه بود که انگار خودش است. پیش خودم گفتم: ناصر که یک مستخدم است. نمیتواند بیاید و سخنرانی کند. آن هم در مسجدجامع!
نتوانستم بیتفاوت بنشینم. آرام جلو رفتم تا ببینم او کیست. وقتی نزدیک شدم در عین ناباوری دیدم خودش است؛ خود ناصر پسر من است!
وقتی از دیگران سؤال کردم، فهمیدم ناصر یکی از سرداران سپاه است! من اصلاً از این موضوع اطلاع نداشتم!»
@mahalee_man