eitaa logo
محله فرهیختگان
191 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
633 ویدیو
8 فایل
محله فرهیختگان
مشاهده در ایتا
دانلود
‹‹ مسلمان شدن به برکت نام فاطمه (علیهاالسّلام) ›› 🌱یکی از ذاکران نقل می‌کند: در محضر آیت الله العظمی سیّدمحمّد هادی میلانی بودم. یک مرد و زن آلمانی همراه دختر خود وارد شدند. پس از تعارفات معمول گفتند: ما آمده‌ایم به شرف اسلام نائل شویم. آیت الله میلانی فرمودند: علّت چه چیز است؟ آن مرد عرض کرد: پهلوی دخترم که در محضر شما نشسته در حادثه‌ای شکست و استخوان‌هایش خورد شد؛ چنان که پزشکان از معالجه‌ی او عاجز شدند و گفتند: باید عمل شود؛ ولی عمل خطرناک است. دخترم راضی نشد و گفت: اگر در بستر بمیرم بهتر از آن است که در زیر عمل از دنیا روم. به هر حال او را به خانه آوردیم. ما یک خدمتکار ایرانی داریم که او را بی‌بی صدا می‌زنیم. دخترم به او گفت: من تمام اندوخته‌ی مالی خود را راضی هستم، بدهم که صحّت به من برگردد؛ امّا فکر می‌کنم باید ناکام و با دل پرغصّه بمیرم. بی‌بی گفت: من یک طبیب را سراغ دارم که می تواند تو را شفا دهد. گفت: حاضرم تمام پول و موجودیم را به او بدهم. بی‌بی گفت: تمام آنها برای خودت باشد. بدان من علویّه‌ام و جدّه‌ی من زهرا (علیهاالسّلام) است که پهلوی او را به ظلم شکستند. تو با دل شکسته و اشک جاری بگو: یا فاطمه‌ی زهرا!! مرا شفا بده... 🌱دخترم با دل شکسته شروع کرد به صدا زدن و از آن بانوی معظمّه یاری خواستن. بی‌بی هم در گوشه‌ی خانه با گریه می‌گفت: یا فاطمه‌ی زهرا! این بیمار آلمانی را با خود آورده‌ام و شفای او را از شما می‌خواهم. مادرجان! کمک کن و آبروی مرا نگه دار. 🌱آن مرد اضافه کرد: من هم از دیدن این واقعه در گوشه ی حیاط منقلب شدم... دخترم مرا صدا زد و گفت: پدر! بیا که دردم ساکت شده. جلو رفتم و دیدم او کاملاً شفا یافته. گفت: بانوی مجلّله‌ای نزدم آمد و دست به پهلویم کشید. گفتم: شما کیستید؟ فرمود: «من همانم که او را می‌خوانی.» دخترم برخاست و راحت شد و دانستم که اسلام حق است. حالا به ایران آمده ایم و به خدمت شما رسیده ایم تا مسلمان شویم. مرحوم میلانی و حاضران از این معجزه مسرور شدند و شهادتین و سایر امور اسلامی را به او آموختند و آنان با نورانیّت اسلام رفتند. فضائل الزّهراء، ص۱۰۹ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ --------------------------------------------------------------