🎥 روایت پدر شهید مدافع حرم از شرفیابی فرزندش خدمت #امام_زمان ارواحنافداه
وقتی شهید، دور روز شهادتش را روی تقویم دیواری خط کشیده بود
#شهیدانه
#امام_خامنهای💓
❣همسفر با شهدا❣
♦️ یک روز که مهدی از مدرسه به خانه آمد، از شدت سرما تمام گونه ها ودست هایش سرخ شده بود. پدرش همان شب تصمیم گرفت برای او پالتویی تهیه کندو روز بعد،با پالتوی نو و زیبایش به مدرسه می رفت.
💠 اما غروب همان روز که از مدرسه بر می گشت با ناراحتی پالتویش رابه گوشه اتاق انداخت. همه با تعجب به او نگاه کردند.
او در حالی که اشک در چشمش نشسته بود، گفت: چه طور راضی شوم که پالتو بپوشم،وقتی که دوست بغل دستی ام از سرما به خود می لرزد؟
شهیدمهدی باکری
#شهیدانه
❣همسفر با شهدا❣
یا علی (ع)
✨ روز جمعه بود که خدمت اقای بهشتی رسیدیم.
🌸 یکی از دوستان گفت: یکی از مقامات خارجی به تهران اومده و از شما تقاضای ملاقات کرده.
🌱 آقای بهشتی گفتند: من برای روزهای جمعه برنامه دارم .
↫ باید به امورات خانواده بپردازم.
↫ به بچه ها دیکته بگم و تو درساشون کمک کنم .
↫ در کارهای منزل هم ،کنار خانمم باشم.
✫ البته اگه امام دستور بدن قضیه فرق میکنه.
📚سیره شهید بهشتی ص ۷۰
#شهید_بهشتی
#شهیدانه
🌸#یاس_نبوی↙️
eitaa.com/joinchat/2871197707Cb7c85c4ede