#حوادت_فاطمیه
#قسمت_اول
🍃هفته اشك و فتنه، 22 صفر تا 28 صفر سال 11 هجرى قمرى
✍1 ـ شدت يافتن بيمارى پيامبر (صلى الله عليه وآله): روز 22 ماه صفر، سه شنبه
صداى اذان مغرب به گوش مى رسد و مردم در مسجد منتظر آمدن پيامبر هستند تا نماز را با آن حضرت بخوانند.
امّا هر چه صبر مى كنند از پيامبر خبرى نمى شود، گويا حال پيامبر بدتر شده است. 🍃
🌹على(ع) به مسجد مى آيد و در محراب مى ايستد و مردم پشت سر او نماز مى خوانند.1
✍2 ـ نقشه و نقش عايشه: روز 22 ماه صفر، سه شنبه
🍂ابوبكر و عُمَر در اردوگاه اُسامه هستند، وقتى كه ابوبكر مى خواست از مدينه برود نزد دختر خود، عايشه رفت و به او گفت: "من به دستور پيامبر به جهاد مى روم، اگر يك وقت ديدى كه بيمارى پيامبر بدتر از اين شد به من خبر بده تا من بيايم و يك بار ديگر پيامبر را ببينم".
اكنون، عايشه پيكى را به سوى اردوگاه اُسامه مى فرستد تا به پدرش خبر دهد كه هر چه زودتر به مدينه بازگردد چرا كه بيمارى پيامبر سخت شده است. 🍂
🍃هوا تاريك است و اسب سوارى از مدينه به سوى اردوگاه اُسامه به پيش مى رود.
وقتى او به اردوگاه مى رسد سراغ خيمه ابوبكر را مى گيرد. (عمر هم كنار ابوبكر است)، او به ابوبكر مى گويد: "من از مدينه مى آيم، عايشه مرا فرستاده تا به تو هم خبر دهم كه ديگر اميدى به شفاى پيامبر نيست و او براى نماز مغرب به مسجد نيامده است، هر چه زودتر خود را به مدينه برسان!".
عُمَر تا اين سخن را مى شنود از جا برخاسته و رو به ابوبكر مى كند و مى گويد: "برخيز، ما بايد هر چه سريعتر خود را به مدينه برسانيم".
عُمَر و ابوبكر در اين نيمه شب به سوى مدينه حركت مى كنند.2
3 ـ ديدار از قبرستان بقيع: روز 22 ماه صفر، سه شنبه
پيامبر از خواب بيدار مى شوند، او دستور مى دهد تا چند نفر از يارانش نزد او بيايند، على(ع) و چند نفر ديگر حاضر مى شوند، پيامبر به آنان مى گويد: "خدا از من خواسته است كه به ديدار اهل بقيع بروم".
پيامبر دست در دست على(ع) گذاشته و آرام آرام به سوى بقيع مى رود، وقتى او به بقيع مى رسد چنين مى گويد: "آگاه باشيد فتنه ها همچون شب هاى تاريك به سوى شما مى آيند".
✍4 ـ تخلّف از لشكر اسامه: روز 23 ماه صفر، چهارشنبه
اين صداى اذان بلال است كه در شهر مدينه طنين انداخته است، مردم، كم كم به سوى مسجد مى شتابند تا نماز صبح را پشت سر پيامبر بخوانند. آمدن پيامبر به طول مى كشد، به راستى آيا پيامبر براى خواندن نماز خواهد آمد؟
امّا گويا تب پيامبر بسيار شديد شده است، او نمى تواند به مسجد بيايد.
ناگهان ابوبكر وارد مسجد مى شود، او مى خواهد به سوى محراب برود و امامِ جماعت بشود، همه تعجّب مى كنند كه او در اينجا چه مى كند؟
خبر به گوش پيامبر مى رسد، او مى گويد: "مرا بلند كنيد و به مسجد ببريد".
پيامبر دستمالى را بر سر خود مى بندد و با كمك على(ع) و فضل بن عبّاس به سوى مسجد مى رود، پيامبر از ابوبكر مى خواهد از محراب بيرون بيايد.
پيامبر نمى تواند روى پاى خود بايستد، براى همين مى نشيند و نماز را به صورت نشسته مى خواند.6
بعد از نماز، پيامبر رو به ابوبكر مى كند و مى فرمايد: "مگر من به شما نگفته بودم كه به سپاه اُسامه بپيونديد؟ چرا از دستور من سرپيچى كرديد و به مدينه بازگشتيد؟".
ابوبكر در جواب مى گويد: "من به اردوگاه اُسامه رفته بودم امّا چون شنيدم حال شما بدتر شده است با خود گفتم بيايم و يك بار ديگر شما را ببينم".
پيامبر رو به آنها مى كند و مى فرمايد: "هر چه سريعتر به سپاه اُسامه ملحق شويد و به سوى روم حركت كنيد، بار خدايا! هر كس كه از سپاه اُسامه تخلّف كند، لعنت كن".7
✍5 ـ ماجراى قلم و دوات: روز 24 ماه صفر، پنج شنبه
حدود سى نفر از مسلمانان در خانه پيامبر جمع شده اند.8
آنها براى عيادت پيامبر آمده اند، خيلى از آنها اشك حسرت مى ريزند و از اين كه قدر اين پيامبر مهربانى ها را ندانستند، غصّه مى خورند.
پيامبر رو به ياران خود مى كند و مى فرمايد: "براى من قلم و دوات بياوريد تا براى شما مطلبى بنويسم كه هرگز گمراه نشويد".
يك نفر بلند مى شود تا قلم و كاغذى بياورد كه ناگهان صدايى همه را حيران مى كند: "بنشين! اين مرد هذيان مى گويد، قرآن ما را بس است".
سخن او ادامه پيدا مى كند: "بيمارى بر اين مرد غلبه كرده است، مگر شما قرآن نداريد؟ ديگر براى چه مى خواهيد پيامبر برايتان چيزى بنويسد؟".
او عُمَر است كه چنين سخن مى گويد.9
#ادامه_دارد.....
📚بحارالانوارج 28ص1o9
بحارالانوارج21ص409وج22ص466
سنن الدرامی ج 1ص36
المستندرک ج 3 ص56وتاریخ بغدادج 8 ص218و.........
@yase_nabavii
محله نیوز
🔻 استاد میرباقری 🔻 💮﷽💮 🔺eitaa.com/yase_nabavii
🕊🥀••♧۰۰﷽۰۰♧••🥀🕊
#سُلوک_با_زیارت_عاشورا
#قسمت_اول
سلوک با ادعیه ی زیارت عاشورا
🔻◾️در زيارت شريف عاشورا معارف بلندي بيان شده است که مقامات سلوکي و مسير ما را در استفاده از عاشورا معين مي کند.
🔻◾️زيارت عاشورا و سيري که براي زائر در اين زيارت اتفاق مي افتد در يک نگاه کلان، در دو قسمت يا فراز اصلي مطرح مي شود: قسمت اول، به «اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْياىَ مَحْيا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» ختم مي شود. تا اينجا، سير و سلوک کامل ما در اين دنيا با آن به پايان مي رسد.
🔻◾️بعد از اين تحول و سيري که براي زائر اتفاق مي افتد، توجه و نگاه عميق و جديدي به حادثه عاشورا است که با «اَللهمَّ اِنَّ هذا يَوْمٌ تَبركَتْ به بنوامَيَةَ وَ ابْنُ اكِلةَ الأَكبادِ» به آن توجه داده شده است؛ اين مقدمه، براي آن است که انسان براي آن لعن جامعي که صد مرتبه تکرار مي شود، آمادگي پيدا کند.
❌پايان قسمت دوم، دعايي است که در سجده انجام مي گيرد و
#سجده_ی_قرب_زيارت
عاشورا است.
🔻◾️اگر کسي مواقف و مراحل زيارت عاشورا را طي کرد و سالک با بلاي عاشورا شد، يک #سلوک_کامل انجام داده است. اين سير و قبض و بسطي که زائر با زيارت دارد او را به يک سلسله طلب ها و دعاها و اجابت در اين خواسته هاي رفيع مي رساند؛ يعني #قفل_دلش برداشته مي شود و #دهانش به اين دعاها #باز مي شود.
👈اين دعاها
(که حدود دوازده دعاست) در واقع نوعي رفت و آمد با خود زيارت دارد و #تحول_حالي که در متن اين زيارت براي #زائر حاصل مي شود او را وارد مقامات ادعيه مي کند؛ لذا اين دعاها پراکنده است و هر کدام متناسب با همان #مقام_زيارت، حاصل مي شود۰
📚استادسید مهدی میرباقری
🔺eitaa.com/yase_nabavii
محله نیوز
🔹قصّه حضرت موسی علیه السلام🔹 👇
✨#قصص_قرآنی
✨#حضرت_موسی_عليه_السلام
✨#قسمت_اول
👈مختصری در مورد موسی علیه السلام
🌴نام مبارك حضرت موسى عليه السلام 136 بار در 34 سوره قرآن آمده است، از اين رو مى توان گفت: قرآن عنايت و توجه ويژه اى به زندگى حضرت موسى عليه السلام داشته است.
🌴او از پيامبران اولوالعزم، داراى شريعت و كتاب مستقل (به نام تورات) و دعوت جهانى بود. او از نسل حضرت ابراهيم عليه السلام است و با شش واسطه به آن حضرت مى رسد، به اين ترتيب؛ موسى بن عمران بن يصهر بن قاهث بن ليوى (لاوى) بن يعقوب بن اسحاق بن ابراهيم(مجمع البيان، ج 4،ص 330) و 500 سال بعد از ابراهيم خليل عليه السلام ظهور كرد و 240 سال عمر نمود.(بحار، ج 13،ص 6)
🌴مادر موسى عليه السلام يوكابد نام داشت، موسى عليه السلام و مادرش هر دو از نژاد بنى اسرائيل بودند، و جدشان اسرائيل، يعنى حضرت يعقوب عليه السلام بود، نظر به اين كه حضرت يعقوب هفده سال آخر عمر در مصر مى زيست، فرزندان و نوادگان او به نام خاندان بزرگ بنى اسرائيل، از مصر برخاستند و در دنيا منتشر شدند.
🌴شاهان بنى اسرائيل در مصر را با لقب فراعنه (جمع فرعون) مى خواندند، بزرگترين و ديكتاتورترين فرعونهاى مصر، سه نفر بودند به نامهاى:
1⃣ اپوفس؛ فرعون معاصر حضرت يوسف عليه السلام
2⃣ رامسيس دوم؛ كه حضرت موسى عليه السلام در عصر سلطنت او متولد شد
3⃣ منفتاح پسر رامسيس دوم؛ كه موسى و هارون عليه السلام از طرف خدا مأمور شدند تا نزد او روند و او را به سوى خداى يكتا دعوت كنند. اين فرعون همان است كه با لشكرش در درياى نيل غرق شده و به هلاكت رسيدند.
🌴داستان زندگى پرفراز و نشيب موسى عليه السلام را مى توان در پنج دوره زير خلاصه كرد:
1⃣ عصر ولادت و كودكى و پرورش او در دامان فرعون.
2⃣ دوران هجرت او از مصر به مَدين و زندگى او در محضر حضرت شعيب پيامبر عليه السلام در آن سرزمين (بيش از ده سال)
3⃣ دوران پيامبرى و بازگشت او به مصر و مبارزه او با فرعون و فرعونيان.
4⃣ دوران غرق و هلاكت فرعون و فرعونيان و نجات بنى اسرائيل و حوادث ورود موسى عليه السلام همراه بنى اسرائيل به بيت المقدس.
5⃣ عصر درگيرى هاى موسى عليه السلام با بنى اسرائيل.
🌴نكته قابل توجه اين كه از آيات متعدد از جمله آيه 39 عنكبوت و 24 مؤمن فهميده مى شود كه حضرت موسى عليه السلام از سوى خدا، از آغاز براى مبارزه با سه شخص فرستاده شد كه عبارتند از:
1⃣ فرعون (سمبل طغيان و سركشى و حاكميت نظام)
2⃣ هامان (سمبل و مظهر شيطنت و طرحهاى شيطانى)
3⃣ قارون (مظهر سرمايه دارى و استثمارى، و ثروت اندوزى ناسالم).
🌴اين سه تن آشكارا با موسى عليه السلام مخالفت و دشمنى نموده و آن حضرت را به عنوان ساحر و دروغگو متهم نمودند، و هر سه نفر مذكور گرفتار غضب الهى شده و به هلاكت رسيدند.
ادامه دارد....