eitaa logo
"شوق‌رویش"
882 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.2هزار ویدیو
246 فایل
" تفاوت ها زیباست " کانال شخصی سیدجعفرحسینی... "خوش آمدید"...🌱 @Zaheb313 :ارتباط با ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
: 🍃... داریم یه تابلوی دقیق از «معجزه عشق» ترسیم می‌کنیم؛ عشقی که مثل یه انفجار هسته‌ایه، مثل همون شکافتن اتم که نیروهای پنهون و بسته رو آزاد می‌کنه. 💌ببینین، عشق فقط یه احساس خوشگل و رمانتیک نیست؛ یه نیروی واقعاً انقلابی تو وجود آدمه. مثلاً همون‌طور که وقتی اتم رو می‌شکافن، یه انرژی خیلی زیاد آزاد می‌شه، عشق هم می‌تونه انرژی‌های درونی ما که خوابیده‌ن یا گیر افتادن، رو آزاد کنه.💕 🔻خیلی از هنرمندا، فیلسوفا، شاعرها اصلاً محصول یه عشقی‌ن که تو وجودشون جرقه زده. یه نفر رو دیدن، یا یه حقیقت رو، یا یه هدف مقدس رو؛ دلشون روشن شده و خودشون شدن یه خورشید. 🔹 ، درِ قفل‌شده‌ی خیلی از استعدادهای باطنی رو باز می‌کنه. •ذهنو تیز می‌کنه، •دل رو رقیق می‌کنه، •همت رو قوی می‌کنه. •از یه آدم بی‌انرژی، یه قهرمان می‌سازه. 📈وقتی عشق بالا بره، یعنی جهتش آسمونی بشه، می‌تونه آدمو به و حتی برسونه. دیگه فقط بحث محبت ساده نیست، بحث یه روحیه الهیه که تو رو از خودت بیرون می‌بره، از تعلقات، از خودخواهی، از عجب و کبر و بخل... پاکِت می‌کنه. .. ❤️عشق تصفیه‌گره، رقیق‌ کننده‌ ست، حقد و کینه‌ها رو از بین می‌بره.، مثل یه آتش که زنگارها رو می‌سوزونه، طلا رو خالص می‌کنه. 👈البته باید واقع‌بین بود، همون‌طور که گفتیم: اگه عشق ناکام بمونه، یا آدم به درستی ازش استفاده نکنه، می‌تونه کج‌راهه هم بشه. گاهی از دل محرومیت، عقده و کینه در میاد. پس مهمه که عشق به چی بسته می‌شه و چطور هدایت می‌شه. ✅یه نکته خیلی لطیف هم هست: اثر عشق روی «روح» و «بدن» برعکسه. روحو می‌سازه، آباد می‌کنه، جلا می‌ده. بدنو می‌سوزونه، رنگ و رو رو می‌بره، ضعف میاره. اما اونم باز بسته به نوع عشقه. اگه عشق زمینی باشه، آدمو می‌پوسونه. ولی اگه عشق آسمونی و خدایی باشه، حتی تنِ آدم هم قوت می‌گیره. ✨تهش اینه که: عشق، نیرویی‌ه که انسانِ معمولی رو به انسانی فوق‌العاده تبدیل می‌کنه. هم قوی‌تر، هم لطیف‌تر، هم خالص‌تر مثل شهدا... 👌و شاید راه تشخیص اینکه واقعاً عاشق شدیم یا نه، همین آثاره: آیا تنبلی‌هامون ریخته؟ آیا زنگارهای نفسمون شسته شده؟ آیا بخشنده شدیم؟ آیا تحمل‌مون بیشتر شده؟ آیا... اگه آره... داریم به اون مقام محبّین نزدیک می‌شیم. https://eitaa.com/maharatha313
: 💥 عشق، حصار می‌شکنه... ما آدما تا وقتی تو لاک خودمونیم، کوچیکیم. نه به این معنی که کم‌ارزشیم، نه؛ ولی محدودیم. به‌خودمون چسبیدیم. هرچی هست فقط برای خودمونه: «من باشم»، «من سود کنم»، «من دیده شم»... 😈این «من منِ» دائمی یه جور دیواره. یه حصار دور روحمون کشیده. اسمش؟ خودپرستیِ. ❗️تا وقتی تو این حصاریم، معمولاً چی هستیم؟ ضعیف، ترسو، بخیل، حسود، کم‌تحمل، خودپسند، خاموش و بی‌نشاط. چون کل زندگی‌مون خلاصه شده تو یه نفر: خودمون. اما... 🌀 عشق که میاد، دیوارا میریزه. وقتی عاشق می‌شی – هر عشقی؛ از عشق مادر به بچه بگیر تا عشق به انسان، تا عشق به خدا – دیگه فقط خودت برات مهم نیستی. مرکز زندگی‌ت می‌ره بیرون از خودت.🍃 از توی این دایره کوچیکِ من‌محور می‌زنی بیرون.✨ و دقیقاً از همین جاست که شروع می‌کنی به کردن.❤️•° شهید مطهری قشنگ می‌گه: 🔅«عشق انسان را از خود و خودپرستی بیرون می‌برد.» این یعنی چی؟ یعنی تو دیگه درگیر فقط خودت نیستی، افق‌هات باز می‌شه. شروع می‌کنی به دوست داشتن، به گذشت، به همدلی، به مهربونی. تو دیگه خودتو فقط یه فرد نمی‌بینی، تو خودتو یه پیکر می‌بینی که با عالم وصله. ☀️ خودپرستی یعنی محدود بودن. و عشق یعنی بیرون رفتن از این محدودیت. 👌اما یه نکته خیلی مهم هست: این‌که بعضیا فکر می‌کنن برای رسیدن به پاکی باید «خوددوستی» رو از بین ببرن، اشتباهه. اصلاً علاقه به خود، چیز بدی نیست. خدا گذاشته تو ما. 🔰مشکل اینه که ما خودمون رو فقط تو یه قالب کوچیک می‌بینیم. خودمون رو توسعه نمی‌دیم. در حالی که باید کاری کنیم که «خودمون» وسیع بشه. جوری که درد دیگران، شادی دیگران، و حتی سرنوشت کل خلقت برامون مهم بشه. اون وقته که خودمون واقعاً بزرگ شدیم.😊 🌀 پس خودپرستی رو نباید با خوددوستی قاطی کنیم. یکی تنگ‌نظرانه‌ست، اون یکی طبیعیه. 👌ما نباید خودمون رو حذف کنیم، باید توسعه بدیم.باید از "من" برسیم به "ما"، از "خودم" برسیم به "جهان"، به "خدا". ✨ و این کار رو عشق انجام می‌ده. عشق باعث می‌شه که مرکز توجه‌مون جابه‌جا بشه. به‌جای اینکه دور خودمون بچرخیم، می‌ریم سمت دیگران. و همینه که رو تبدیل می‌کنه به یه "عامل تربیتی" عظیم.👏 https://eitaa.com/maharatha313
؛ یا ؟ ❤️علاقه انسان به یک شخص یا چیز، وقتی به اوج شدّت برسه و تمام وجود آدم رو درگیر کنه، به‌طوری که همه فکر و احساس و تصمیم‌گیری‌هاش تحت تأثیر اون علاقه باشه، اسمش می‌شه "عشق". عشق یعنی نهایتِ دلبستگی و وابستگی قلبی.🌱° ⚠️ولی نکته مهم اینه که هر عشقی، عشق نیست! یعنی عشق فقط یه مدل نیست؛ دو نوع خیلی متفاوت داره: اون چیزایی که قبلاً گفتیم درباره آثار مثبت عشق، فقط برای یک نوعشه؛ یه نوع دیگه‌ هم هست که درست برعکس، آثارش مخربه و آدم رو از پا درمیاره. 🔎آدم یه سری احساسات داره که از جنس شهوتن؛ مخصوصاً شهوت جنسی. اینا بین انسان و حیوان مشترکه؛ با این فرق که تو انسان، به خاطر یه‌سری ویژگی‌های مخصوص، شدتش خیلی بیشتر می‌شه، تا جایی که اسمش رو «عشق» می‌ذارن، ولی در واقع فقط یه طغیان و طوفانِ غریزه‌ست. ریشه‌ش از نیاز جنسی شروع می‌شه، و تهش هم همون‌جاست. بالا و پایین شدنش هم بستگی به سن و وضعیت جسمی داره... مثلاً یه جوون وقتی با دیدن یه چهره زیبا یا شنیدن صدای لطیف یا لمس دست نرمی، یه حالی پیدا می‌کنه و همه وجودش تکون می‌خوره، باید حواسش باشه که این اسمش عشق نیست؛ این فقط یه واکنش حیوانیه که بهش رنگ و لعاب انسانی داده شده. این عشق‌ها معمولاً زود میان و زود هم می‌رن؛ قابل اعتماد نیستن، قابل تکیه نیستن، و حتی می‌تونن خطرناک و مایه تباهی باشن. ✅اما نکته اینجاست که اگه آدم با تقوا و عفاف جلوش وایسه و تسلیمش نشه، اون‌وقت همون فشار، روح آدم رو قوی می‌کنه. یعنی خودش به خودی خود خوب نیست، ولی مقاومت در برابرش سازنده‌ست. 👌اما یه نوع احساس دیگه هم داریم که از اون حالت حیوانی فاصله داره. بهتره بهش بگیم «عاطفه» یا همون‌طور که قرآن گفته «مودّت» و «رحمت». 🔻وقتی آدم تحت تأثیر شهوتشه، از خودش بیرون نیومده. اون فرد یا چیزِ مورد علاقه رو برای خودش می‌خواد، برای لذت خودش. وقتی به معشوقش فکر می‌کنه، به این فکر می‌کنه که چجوری به وصال برسه و حداکثر لذت رو ببره. خب معلومه این عشق نمی‌تونه روح آدمو تربیت کنه و باعث رشد و تعالی بشه. ✨ولی وقتی یه حس عمیق و انسانی پیدا می‌کنیم که مثلاً طرف مقابلمون رو محترم می‌دونیم، براش ارزش قائلیم، به فکر خوشبختی‌شیم، حاضریم برای راحتی و رشد اون از خودمون بگذریم... اون‌وقت این عشق، پاک و سالمه. این عشق باعث صفا، صمیمیت، لطافت، فداکاری و از خودگذشتگی می‌شه. برخلاف اون عشق اولی که آخرش می‌تونه به خشونت و جنایت هم ختم بشه.⚔🔪 🎗مثلاً محبت مادر به فرزندش از همین جنسه؛ یا محبت به انسان‌های بزرگ، اولیاء خدا، یا دلسوزی واقعی برای وطن و آرمان‌های انسانی. اینه اون عشقی که اگه به اوج برسه، همه اون آثار زیبایی که گفتیم در پی می‌آره. 🥇این عشقه که به روح آدم عظمت و شکوه می‌ده؛ عشقی که زبون‌کننده و مصرف‌کننده نیست، بلکه بالنده و سازنده‌ست. عشقی که با وصال، تموم نمی‌شه، بلکه عمیق‌تر و پُررنگ‌تر می‌شه؛ برعکس اون عشق سطحی که به محض رسیدن، تموم می‌شه و فروکش می‌کنه. 📖قرآن وقتی درباره رابطه زن و شوهر حرف می‌زنه، نمی‌گه شهوت بین‌شونه، بلکه از مودّت و رحمت حرف می‌زنه. یعنی اون چیزی که زن و شوهر رو به هم وصل می‌کنه، فقط کشش غریزی نیست؛ بلکه یه پیوند قلبی، یه همدلی، یه هم‌سرنوشتیه؛ یه وحدت بین دو تا روح که با صفا و صمیمیت، با گذشت و مهربونی، کنار هم رشد می‌کنن.🌱 https://eitaa.com/maharatha313
: 🔻این نقل‌قول از برتراند راسل – که خودش از فیلسوفای مادی‌گرای مشهوره – به‌خوبی نشون می‌ده که حتی فیلسوفای مادی هم در برابر عمق معنوی عشق و تاثیر اون بر روح انسان، نتونستن چشم بپوشونن. راسل در واقع داره می‌گه : 🔰| اگر کسی کاری را فقط برای پول انجام دهد، آن کار به رشد درونی یا اخلاقی انسان کمکی نمی‌کند. 🔸 عشق هم اگر فقط برای رسیدن به لذت یا وصال ظاهری باشد، همانند کاری است که برای پول انجام می‌دهیم؛ تأثیر عمیقی در شخصیت ما نخواهد داشت. 🔸 اما اگر در عشق، محبوب را چنان بپنداریم که گویی وجودش با وجود ما یکی است، احساسات و نیت‌های او را از آنِ خود بدانیم، آن وقت عشق ما را به کمال می‌رساند. | 👌اگه بخوایم این حرفارو عمیق‌تر بحث کنیم یعنی حتی فیلسوفای مادی‌گرا هم نتونستن منکر این بُعد معنوی عشق بشن. بنظر اینکه راسل میگه اگه کاری رو فقط واسه پول انجام بدی، آخرش چیز خاصی عایدت نمی‌شه. فقط پول درمیاری، ولی تهش حس رضایت عمیق یا رشد شخصی نمی‌کنی حرف مهمیه اگرچه مخالف مبنای مادی گرایانه ی خودشه. راسل میگه عشق هم همینه؛ اگه فقط دنبال وصال باشی و بخوای صرفاً به معشوق برسی و تموم، این عشق باعث رشد شخصیتت نمی‌شه. اما اگه عاشق جوری باشی که «محبوبت رو از خودت بدونی»، یعنی حس کنی وجودش با وجود تو یکیه، نیّات و احساساتش برات مهم باشه، اون وقت عشق تبدیل می‌شه به یه عامل رشد و کمال واقعی. ✅یعنی چی؟ یعنی حتی کسی مثل راسل هم که دنبال چیزای محسوس و علمی بود، وقتی می‌رسه به بحث عشق، یه‌جوری عرفانی حرف می‌زنه! اون‌قدری که می‌گه باید به جایی برسی که تو و محبوبت جدا نباشین…تو هم‌فنا بشین... تو عرفان ما هم دقیقاً همچین حرفی هست. همون چیزی که شاعر می‌گه: من تو شدم، تو من شدی، من تن شدم تو جان شدی تا کس نگوید بعد از این، من دیگرم تو دیگری ✨حالا ببینین چقد مهمه ادم عاشق چی باشه و خودشو تو چی فنا کنه. 🔻پس چی شد؟ حتی اگه یه نفر هم عشقو از زاویه مادی نگاه کنه، تهش می‌فهمه که عشق یه چیزی فراتر از ماده‌ست. یه نیروی عمیق و درونی که می‌تونه آدمو متحول کنه، بزرگش کنه، ببرتش به یه مرحله بالاتر از خودش. https://eitaa.com/maharatha313
: 🔻یه سوال:آیا عشق‌های شهوانی هم می‌تونه مفید باشه برای ادم؟! بله شهیدمطهری اشاره میکنن حتی عشق‌های زمینی و شهوانی هم ممکنه گاهی آثار مثبتی داشته باشه، البته به یه شرط مهم: این‌که همراه با تقوا و عفاف باشن.🌱 👌یعنی چی؟ یعنی اگه کسی دچار عشق زمینی شد ولی اهل گناه نبود، خودش رو کنترل کرد، اهل نجابت و حیا بود، و رسیدن به معشوق برایش ممکن نبود (یعنی در حالت فراق بود)، اون‌وقت این فشار روحی، دلتنگی، سوز دل و رنجی که می‌کشه، ممکنه باعث رشد درونی، پاک شدن نفس، و پختگی روحی بشه. روایت معروف عاشقِ پاک‌دامنِ شهید رو شنیدین؟ خیلی فوق العادست. در روایت داریم: ✨«مَنْ عَشِقَ وَ کتَمَ وَ عَفَّ وَ ماتَ ماتَ شَهیداً»✨ یعنی: اگه کسی عاشق شد، ولی عشقش رو پنهان کرد، عفاف به خرج داد، و در همون حال از دنیا رفت، محسوب می‌شه! 🕹پس نشون می‌ده که عشقِ کنترل‌شده و پاک حتی می‌تونه آدمو به مقام والایی برسونه. ولی... نکته مهم اینه این عشق "قابل توصیه نیست"⛔️ 👈 این "عشق زمینی" با اینکه بعضی وقتا مفید واقع می‌شه، اصلاً قابل توصیه نیست. مثل چیه؟ مثل مصیبت. مصیبت هم وقتی سر آدم میاد و اون آدم با صبر و ایمان باهاش کنار میاد، باعث رشد و پاکی روح می‌شه. ولی هیچ‌کس نمی‌گه "بیا برای رشد روحی ات مصیبت بساز!" این اصلاً منطقی نیست. ❌همین‌طور هم کسی نمی‌تونه بگه: "برو عاشق شو که رشد کنی!" چون عشق زمینی یه وادی خیلی خطرناکه؛ ممکنه آدمو بسازه، ممکن هم هست از هم بپاشونه. 🔰پس نتیجه این شد: رنج، عشق، مصیبت و... می‌تونن سازنده باشن، ولی نباید عمداً دنبال اینا رفت. 🔸عشق و عقل؛ دو رقیب آخر متن هم به یه بحث خیلی معروف توی ادبیات عرفانی اشاره می‌شه: رقابت بین عقل و عشق. 🔻عشق اگه بیاد وسط، عقل رو می‌ذاره کنار. یه نیروی خیره‌سر و بی‌منطقه که گاهی واقعاً آدمو می‌بره به سمت تعالی، ولی گاهی هم با خودش می‌کشه به سقوط. ❇️جمع‌بندی: 1⃣عشق شهوانی گاهی می‌تونه مفید باشه، اگه با تقوا و عفاف همراه بشه. 2⃣این نوع عشق شبیه مصیبته؛ ممکنه آدمو بسازه، ولی توصیه‌ شدنی نیست. 3⃣عشق نیرویی پرقدرته؛ گاهی بالابرنده‌ست، گاهی هم کوبنده. 4⃣نباید عاشق شدن رو تجویز کرد، چون تضمینی نیست آدم از دلش سالم بیرون بیاد. ↔️عرفا و فیلسوفا این‌جا با هم یه اختلاف جدی دارن: عقل یا عشق؟ کدوم راه رو باید رفت؟ https://eitaa.com/maharatha313
: 🧡 محبت به خدا و اولیائش؛ یعنی اصل دین! معمولاً وقتی از عشق حرف می‌زنیم، ذهن خیلیا می‌ره سراغ عشق‌های زمینی، عشقی که از روی ظاهر یا زیبایی ظاهریه. اما یه جور عشق هم هست که خیلی بالاتره؛ یه عشق پاک، روحانی، انسانی و آسمونی. این همون عشقیه که به خدا، پیامبر، اهل بیت، و خوبی‌ها و فضیلت‌ها داریم. 💖 عشق واقعی یعنی دوست داشتن خوبی‌ها ما انسان‌ها یه نیرویی تو وجودمون داریم که حیوونا ندارن. اونم همینه: دوست داشتن خوبی‌ها، حقیقت، عدالت، پاکی، معرفت، و آدم‌های بزرگ و بزرگوار. 👌این محبت، یه چیزی فراتر از غریزه است. عشقیه که می‌تونه آدمو ببره بالا، تربیتش کنه و به خدا نزدیکش کنه. 📖 قرآن چی می‌گه درباره محبت؟ توی قرآن، خدا بارها درباره محبت حرف زده. مثلاً: «الَّذینَ آمنوا أشدّ حُبّاً لِلّه» مؤمن‌ها واقعی عاشق خدا هستن و از همه بیشتر دوستش دارن. . خدا هم عاشق بنده‌هاشه! خدا توبه‌کننده‌ها رو "دوست داره" . خدا پاک‌سرشت‌ها رو "دوست داره". خدا نیکوکارها، اهل انصاف و تقوا رو "دوست داره" . «فَسَوفَ یَأتی اللهُ بِقَومٍ یُحبُّهم و یُحبّونَه» خدا می‌گه من یه قومی رو میارم که هم من دوستشون دارم، هم اونا منو. این یعنی محبت دوطرفه ست. 🤍 توی یه روایت جالب، یه مرد از خراسان میاد پیش امام باقر (ع). راه خیلی دوری رو پیاده اومده. به امام می‌گه: به خدا قسم چیزی منو نکشوند این راه رو بیام، جز محبت شما اهل‌بیت. حضرت در جواب، یه جمله عمیق می‌فرمایند: هَلِ الدّینُ الّا الحُب؟ یعنی: «مگه دین غیر از محبته؟» همین جمله رو امام صادق (ع) هم تو جواب کسی که بچه‌هاشو به اسم اهل‌بیت نام‌ گذاری کرده بود و می‌پرسید آیا این کار سودی داره یا نه فرمودند. ببینین امام وقتی می‌فرماید «هَلِ الدّینُ إلّا الحُب؟» در واقع دارد به یک حقیقت بنیادین اشاره می‌کند: 🔰دین فقط یک مجموعه قانون خشک یا مجموعه‌ای از باید و نبایدها نیست؛ دین یک رابطه‌ی عاشقانه بین بنده و خداست. احکام دین رو هم باید با زاویه محبت دید و بیان کرد. اگر این عشق نباشد، احکام دین به‌جای اینکه ما را بالا ببرد، تبدیل به عادت یا حتی بار سنگین می‌شود. ❤️ اونی که دوست داره، اطاعت هم می‌کنه. 🔰یه نکته قشنگ اینه که محبت واقعی، خودش آدمو مطیع می‌کنه. تو واقعاً اگه عاشق کسی باشی، نمی‌تونی خواسته‌شو نادیده بگیری. 🌹جمع بندی : 🔹دین یعنی دوست داشتن خدا و اولیاء خدا. 🔹محبت، پایه‌ی اطاعته؛ کسی که عاشقه، دنبال گناه نمی‌ره. 🔹عشق زمینی یه روز تموم می‌شه، ولی عشق الهی موندگار و رشددهنده‌ست. 🔹خدا هم عاشق بنده‌هاشه؛ مخصوصاً بنده‌هایی که توبه می‌کنن، پاک می‌مونن و نیکی می‌کنن. 🔹محبت، معجزه می‌کنه؛ اگه کسی سنگم دوست داشته باشه خدا با همون محشورش می‌کنه... https://eitaa.com/maharatha313
: "بهترین" وسیله برای خودسازی 🔻تا اینجا کلی درباره عشق و محبت حرف زدیم. حالا می‌خوایم برسیم به اصل ماجرا: آیا علاقه به آدم‌های خوب و اولیاء خدا خودش هدفه؟ یا وسیله‌ایه برای اینکه خودمون رو بسازیم، نفس‌مون رو تربیت کنیم و اخلاقمون رو بهتر کنیم؟ 🔻 بعضی عشق‌ها فقط توی ظاهر گیر می‌کنن. توی قیافه، هیکل، رنگ پوست… اینا اسمش عشق حیوانیه. جذابیتش موقته، بعد از یه مدت خاموش می‌شه. مگر اینکه اینکه این عشق رو متصل به عشق بالاتری کنی. اما یه عشق دیگه هست که فرق می‌کنه؛ عشق انسانیه. این عشق، زندگی می‌ده، باعث می‌شه حرف گوش کنی، دنباله‌رو بشی. عاشق می‌خواد مثل معشوقش باشه، حتی کپیه‌ای از روش و اخلاقش بشه. 🔻محبت خاصیتش اینه که آدم رو همرنگ محبوبش می‌کنه. مثل یه کابل برق که صفات و انرژی محبوب رو بهت منتقل می‌کنه. حالا فکر کن این کابل رو بزنی به کسی که پاک و نیکه… کم‌کم تو هم پاک می‌شی. اما اگه بزنی به یه آدم پوچ و آلوده، تو هم کم‌کم مثل اون می‌شی. 👌برای همین اسلام انقدر روی انتخاب دوست و همنشین حساسه. قرآن و روایات پره از هشدار درباره رفیق بد و تشویق به دوستی با آدم‌های پاک. چون رفاقت آدم رو شکل می‌ده، حتی عیب رو برات قشنگ نشون می‌ده یا گل رو خار. ✅پیامبر(ص) یه تعریف قشنگ از «بهترین رفیق» داره: ۱-کسی که دیدنش یاد خدا بندازت، ۲-حرفاش علمت رو زیاد کنه، و ۳-رفتارش یاد آخرت رو تو دلت زنده کنه. 🔰واقعیت اینه که ما در یک سطح به محبت آدم‌های خوب و در سطح بالاتر به محبت اولیای الهی-پیامبران و ائمه معصومین- داریم؛ چون محبت به اون‌ها، کم‌کم ما رو هم شبیه‌شون می‌کنه...🌱 https://eitaa.com/maharatha313
: 🔹 راه عقل یا راه محبت؟ برای اینکه اخلاقمون رو درست کنیم و نفس‌مون رو بسازیم، روش‌های مختلفی پیشنهاد شده. مثلاً یه راه، همون راه سقراطه: 1⃣میگه با عقل و فکر خودتو بساز. یعنی چی؟ یعنی اول حسابی باور کنی اخلاق خوب چقدر به نفعته و اخلاق بد چقدر ضربه می‌زنه. بعد با دقت بیفتی دنبال بدی‌ها و یکی‌یکی پاکشون کنی. مثل کشاورزی که علف‌های هرز رو با دست درمیاره یا کسی که می‌خواد دونه‌های گندم رو از بین ریگ و سنگ جدا کنه. خب این کار سخته، زمان‌بره و خیلی حوصله می‌خواد. [ شهید این راه رو نفی نمی‌کنه فقط می‌گه روش خوب ولی سخت و زمانبریه] 🖱حرف فیلسوف‌ها درست بود؛ می‌گفتن: – قناعت و عفت باعث عزته، – طمع باعث پستیه، – علم چراغ راهه، – حسادت بیماری روحه و جامعه رو خراب می‌کنه... اینا همش درسته، ولی تجربه نشون داده این راه عقل خیلی کُنده. مثل اینکه با دست بخوای ذرات آهن رو از خاک جدا کنی. 2⃣اهل دل و اهل عرفان یه راه دیگه نشون دادن: راه محبت. میگن: دنبال یه انسان کامل بگرد، دل بهش ببند، محبت و ارادت به اون پیدا کن. این محبت مثل یه آهنربای قویه، همه رذایل رو یه‌جا جمع می‌کنه و می‌بره کنار. 👌محبت خاصیت عجیبی داره. وقتی دلت به یه آدم بزرگ گره می‌خوره، کم‌کم و ناخودآگاه شبیهش می‌شی؛ حتی توی رفتارهای کوچیکت، مثل راه‌رفتن، لباس پوشیدن یا لحن حرف زدن. این تقلید زورکی نیست، طبیعیه. ✨برای همینه که میگن محبت یه «دستگاه خودکار»ه. جایی که عقل با هزار حساب و کتاب و سختی نمی‌تونه تغییر بده، محبت راحت می‌تونه. ✨تجربه هم نشون داده: بودن کنار نیکان و عاشق‌شدن به اونها خیلی بیشتر از خوندن صد جلد کتاب اخلاقی اثر می‌کنه. 🔰جمع‌بندی: عقل خوبه، ولی محبت قدرت عجیبی داره. اگه می‌خوای واقعاً تغییر کنی، ❤️ زودتر نتیجه میده.... https://eitaa.com/maharatha313
این بخش خیلی کلیدی و زیباست. در این بخش استاد مطهری فرق مکتب پیامبران و مکتب فلاسفه رو مطرح می‌کنه و به عبارتی داره به یک نقطه بنیادین در تربیت انسان اشاره می‌کنه.... 🔻فلاسفه فقط معلم‌اند. نهایت کاری که می‌کنن اینه که عقل شاگرد رو قانع کنن. در واقع اثر کار فیلسوف محدوده به ذهن، استدلال مفاهیم و به فکره. به همین دلیل، معمولاً تأثیرش هم کنده چون خیلی وقت‌ها عقل چیزی رو می‌فهمه، ولی دل و اراده‌ی آدم دنبال نمی‌کنه. (همون داستان «پای استدلالیان چوبین بود»). 🔻ولی انبیاء فقط معلم عقل نیستند؛ «محبوب دل» هم هستند. یعنی رابطه شاگرد با پیامبر، فقط رابطه متعلم و معلم نیست، رابطه عاشق و محبوب هم هست... 🔹پیامبر مثل مغناطیس همه وجود آدم رو جذب می‌کنه؛ نه‌تنها فکرش، بلکه احساسش، اراده‌اش، عواطفش، حتی سبک زندگی و ظاهرش. 🔹همین باعث میشه شاگردِ پیامبران خیلی سریع‌تر و عمیق‌تر متحول بشه. چون عشق، نیروی محرکه‌ی قوی‌تری از استدلال خشک است... 🧠شاگرد فیلسوف ممکنه کتاب استادش رو بخونه، نظرش رو نقد کنه، یا حتی بعداً مخالف او بشه. چون رابطه‌ش با استاد فقط «فکری» بوده. ❤️اما شاگرد پیامبر، وقتی دلش رو به او داد، مثل مجذوبی میشه که ناخودآگاه همه‌ی حرکات و اخلاقش شبیه پیامبر میشه. ✨در تاریخ اسلام بارها دیدیم که مسلمان‌ها حاضر بودن جانشون رو سپر پیامبر کنن. این چیزی فراتر از عقل بود.( غیرعقلی نیست ولی فراتر از عقله) https://eitaa.com/maharatha313
(آخرین‌قسمت‌جاذبه) 🔻راستشو بخوای، هنوز هیچ‌کس رمز عشق و محبت رو دقیق کشف نکرده. نمی‌شه یه فرمول نوشت که بگی: اگه این‌جوری شد، حتماً اون‌جوری می‌شه. نه! ولی یه چیزی معلومه؛ تو دل هر محب، یه زیبایی خاصی از محبوب دیده می‌شه که اون‌قدر خیره‌کننده‌ست که آدمو به طرف خودش می‌کشه. 🔻محبت وقتی عمیق می‌شه، دیگه فقط «دوست داشتن» نیست، می‌شه «عشق». ✅حالا سؤال اینه: چرا مولا علی (ع) این‌قدر معشوق دل‌هاست؟ چه چیزی تو وجود مولا بوده که دل‌ها رو تا ابد شیفته خودش کرده و اسمش همیشه زنده مونده؟ 👌قطعاً دلیلش جسم حضرت نیست؛ چون ما اصلا حضرت رو ندیدیم. قهرمان‌دوستی هم نیست؛ مثل این‌که یه ملت به یه پهلوانش افتخار کنه. حتی نمی‌شه گفت فقط به خاطر اخلاق و فضایل انسانی‌ باشه. البته حضرت مظهر انسان کامل بود؛ حکمت، علم، فداکاری، تواضع، ادب، مهربونی، عدالت، شجاعت، مردونگی... هر چی فکرشو بکنی داشت. ✨اما اگه حضرت فقط همینارو داشت و رنگ خدایی نداشت، هیچ‌وقت این‌قدر دل‌ها رو عاشق خودش نمی‌کرد. 👈اصل قضیه اینه که مولا وصل به خدا بود. دل ما آدما تهِ وجود مون یه پیوندی با خدا داریم، حتی اگه خودمونم متوجه نشیم. وقتی مولا رو می‌بینیم که مظهر صفات خداست، ناخودآگاه دل‌مون عاشقش می‌شه. ✅پس ریشه عشق به مولا همون پیوند فطری ما با خداست. 📈اینه که عشق به مولا جاودانه، چون فطرت خداجویی ما جاودانه. 💌خیلی چیزای درخشان تو زندگی مولا هست، ولی اون چیزی که همیشه جذبه خاص به حضرت داده، ایمان و اخلاص ناب مولاست. آره... دنیاپرست‌ها نتونستن عدل و صلابت مولا رو تحمل کنن و آخرش همون دست‌های آلوده، حضرت رو شهید کرد. 👌اما بدون شک، مولا (ع) تو داشتن عاشق‌ها و دلداده‌هایی که تو راهش جون دادن، تک و بی‌نظیره. تاریخ پره از داستان‌های عجیب و الهام‌بخش عاشقان مولا. هر جا اسم خون و جنایت و ظلم هست، رد پای دشمنای مولا هم پیدا می‌شه؛ از معاویه گرفته تا زیاد بن ابیه، عبیدالله، حجاج و متوکل... همه دست‌هاشون به خون یاران مولا آلوده‌ست. ان شالله خدا ما رو در دنیا و آخرت جزو دلداده های ناب حضرت انتخاب کنه🌱 پایان قسمت جاذبه🕯 https://eitaa.com/maharatha313
🔻خب، بعد از بحث جاذبه، حالا می‌خوایم وارد بخش دوم کتاب بشیم؛ یعنی «دافعه علی علیه‌السلام». اینجا مخصوصاً می‌خوایم تمرکز کنیم روی دوران "چهارسال و خورده‌ای خلافت امیرالمؤمنین. 🔻امیرالمؤمنین همیشه یه شخصیت دو وجهی بوده؛ یعنی هم جذبه‌ی فوق‌العاده ای داشتن که خیلی‌ها رو به سمت خودشان جذب می کردن ، هم دافعه‌ی محکم داشتن که بعضی‌ها رو پس می‌زدن به نحوی که دشمن حضرت می‌شدن. در دوره قبل از خلافت، چون تماس حضرت با جامعه کمتر بود، این جاذبه و دافعه اونقدری به چشم نمیومد؛ اما وقتی به خلافت رسیدن، این دو نیرو شدیدتر و آشکارتر شد. 👌امیرالمؤمنین واقعاً «دشمن‌ساز» بود! البته اینو باید به‌عنوان یه برای حضرت حساب کرد. چون هر کسی که اهل فکر، هدف و مبارزه باشه، مخصوصاً کسی که دنبال اجرای ارزش‌های الهی باشه و واقعاً «یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومه لائم» باشه، طبیعتاً دشمن پیدا می‌کنه. (رد نظریه صلح کل و تنش زایی) حالا یه نکته‌ی مهم این وسطه: وقتی می‌گیم حضرت «دشمن‌ساز» بود، منظورمون این نیست که با مردم عادی سر جنگ داشت یا دنبال تفرقه بود. نه! با مردم معمولی، با مؤمنین ساده و عادی، حضرت مهربون‌ترین و دلسوزترین بود. اون دشمن‌سازی مخصوص کسایی بود که دنبال ظلم، سوءاستفاده، قدرت‌طلبی و زیاده‌خواهی بودن؛ همونایی که وقتی حضرت جلوی فساد و تبعیض‌شون رو گرفت، از حضرت دلخور و دشمن شدن. 🔰به همین خاطر، حضرت دشمن کم نداشتن. حتی می‌شه گفت تعداد دشمن‌های حضرت کمتر از دوستانش نبود. شهید میگوید جالبه بدونید که اگر شخصیت واقعی امیرالمومنین امروز هم بدون تحریف و مصلحت‌کاری معرفی بشه، خیلی از همونایی که ادعای دوستی حضرت رو دارن، معلوم می‌شه در صف دشمنانش قرار می‌گیرن!👌 ✅یه نمونه معروفش هم ماجرای سفر یمنه. پیغمبر امیرالمومنین رو فرمانده‌ی لشکر کرد. وقتی برگشتن، حضرت قبل از رسیدن به مکه، پیش پیامبر رفتن تا گزارش سفر را بدهند. توی این فاصله یکی از افراد لشکر اون لباس‌های قیمتی (حلّه‌ها) رو که همراه داشتن بین سپاه تقسیم کرد تا همه با لباس نو وارد مکه بشن. حضرت وقتی فهمید، ناراحت شد و گفت: «شما حق نداشتید بدون اجازه پیغمبر در بیت‌المال تصرف کنید.» و داد همه لباس‌ها رو پس بدن. 🔻خب، طبیعیه که سربازها خوششون نیومد. وقتی رسیدن خدمت پیامبر، از سخت‌گیری حضرت شکایت کردن. پیامبر در جوابشون گفتن: «مردم! از علی شکایت نکنید. به خدا قسم علی در "راه خدا" اون‌قدر محکم و خشنه که جای شکایت نداره.» ✅یعنی پیامبر تأیید کرد که این سخت‌گیری حضرت، عین عبودیت و اخلاصه. امیرالمومنین برای خدا با کسی رودربایستی نداشت. همین باعث می‌شد آدم‌های طمع‌کار و منفعت‌طلب ازش برنجن. 🔻در بین اصحاب پیامبر، هیچ‌کس مثل علی هم‌زمان هم این‌قدر دوست فداکار و هم این قدر دشمن خطرناک نداشت! حتی بعد از شهادت حضرت هم دشمن‌ها جنازه‌ مطهرش رو راحت نگذاشتن. واسه همینه که وصیت کرد قبر مطهر مخفی بمونه و فقط فرزندان بزرگوارش بدونن کجاست. بعد از گذشت تقریباً یه قرن، که دشمنی‌ها خوابید و دولت اموی سقوط کرد، امام صادق علیه‌السلام محل قبرمطهر حضرت رو آشکار کردند. https://eitaa.com/maharatha313
، و 🔻امیرالمؤمنین (ع) توی دوران خلافتَش با سه دسته‌ی مهم روبه‌رو شد و در واقع اونها رو از خودش طرد کرد و باهاشون جنگید: ●ناکثین (اصحاب جمل) ●قاسطین (اصحاب صفین به رهبری معاویه) ●مارقین (خوارج نهروان) 🔻خود حضرت توی خطبه‌هاش به این سه گروه اشاره کرده است: «وقتی به خلافت قیام کردم، یه عده بیعت‌شکنی کردند (ناکثین)، یه عده از دین بیرون رفتند (مارقین)، و یه عده هم از همون اول سرکشی و طغیان کردند (قاسطین).» ۱. ناکثین (بیعت‌شکن‌ها) 🔹ناکثین بیشتر دنبال دنیا و پول و سهم‌خواهی بودن. همونایی که وقتی دیدن علی می‌خواد عدالت برقرار کنه و تبعیض‌ها رو از بین ببره، طاقت نیاوردن. بیشتر حرف‌های تند حضرت درباره‌ی عدالت و مساوات، خطاب به همین‌ها بود. ۲. قاسطین (اهل سیاست و نفاق) 🔹قاسطین روحیه‌ی سیاسی‌باز و منافق داشتن. دنبال این بودن که حضرت رو زمین بزنن و خودشون قدرت رو دست بگیرن. خیلی‌ها به حضرت پیشنهاد کردن که باهاشون کنار بیاد، یه مقدار خواسته‌هاشون رو بده تا ساکت بشن. ولی حضرت آدم معامله‌گر نبود؛ اومده بود که جلوی ظلم وایسه، نه اینکه ظلم رو امضا کنه. معاویه و یارانش اصلاً با اصل حکومت امیرالمومنین مخالف بودن. جنگ با اونها در واقع جنگ با نفاق و دورویی بود. ۳. مارقین (خوارج) 🔹اما دسته‌ی سوم، بودن. آدم‌هایی خشک‌مقدس، تندرو و متعصب، که ظاهر دینداری داشتن ولی و درست نداشتن. این‌ها هم برای حضرت دشمن جدی بودن، چون با جهالت و تعصب کور، کار جامعه رو سخت می‌کردن.👌 🔰یکی از نشونه‌های جامعیت حضرت (ع) اینه که در دوران خودش با سه جور انحراف مختلف روبه‌رو شد: ●یه وقت باید با دنیاپرست‌ها و پول‌‌پرست‌ها می‌جنگید. ●یه وقت باید با سیاست‌بازهای منافق مقابله می‌کرد. ●یه وقت هم با خشکه‌مقدس‌های جاهل. ❌یعنی حضرت فقط یک بُعد نداشت؛ با هر نوع انحراف و کج‌روی، در هر لباسی که بود، برخورد می‌کرد. ✅حالا ما بحثمون رو بیشتر می‌خوایم بذاریم روی دسته‌ی سوم یعنی خوارج. درست که به‌ظاهر منقرض شدن، ولی طرز فکرشون هنوزم توی تاریخ اسلام زنده مونده. توی این چهارده قرن، هر وقت یه عده‌ی ظاهرالصلاحِ متعصب پیدا شدن که دین رو بی‌ توجه به عقل! و عقلانیت و با اجرا کردن، همون روح خوارج دوباره ظاهر شده و شده مزاحم پیشرفت اسلام. https://eitaa.com/maharatha313