9.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️هماکنون نقاره زنی شب میلاد امام رضا علیه السلام در حرم مطهر رضوی
التماس دعا
@mahdQurangolestan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدئو| دعوت وحید حسین زاده هنرمند گرگانی از شهروندان برای حضور در «جشن بزرگ امام رضایی ها» به مناسبت ولادت امام رضا (ع)
🔸️روابط عمومی سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری گرگان
@mahdQurangolestan
#پندانه
زندگی کن انگار که فردایی وجود ندارد، عشق بورز گویی هیچگاه دلت نشکسته، بخوان آنگونه که کسی صدایت را نمیشنود، بخند انگار کسی گوش نمیدهد.
@mahdQurangolestan
#پندانه
اگه عاشق میشید عاشق رفتار کسی نشید
رفتار آدما بستگی با حالشون داره و همراه
با حالشون تغییر میکنه، عاشق افکار یه آدم
بشید، افکار آدما تو بدترین شرایط هم
مثل روزاولشونه..
@mahdQurangolestan
°•| Love or money |•°
#کتاب
°•|زباناصلی
°•| نویسنده ←Rowena Akinyemi
°•|امروز تولد پنجاه سالگی مالی کلارکسن میباشد و یک جشن کوچک، تنها با حضور چهار نفر درحال برگزاری است. این درحالیست که او بسیار ثروتمند است. اما مهمان ها همگی یک چیز میخواهند: ثروت مالی کلارکسن.
It is Molly Clarkson’s fiftieth birthday. She is rich, but she is having a small party-only four people. Four people, however, who all need the same thing: they need her money.
°•| سری کتاب های سطح بندی شده آکسفورد ← سطح ۱
✅ موجود در کتابخانه موسسه
📮 برای داشتن کتاب
📲 برای مطالعه مجازی کتاب
👂🏽برای شنیدن کتاب صوتی
@mahdQurangolestan
🔴 دلسوزی ملک الموت برای دو نفر
روزی رسول خدا (ص) نشسته بود ، عزرائیل به زیارت آن حضرت آمد ، پیامبر (ص) از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسانها هستی ، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی رحم آمد؟
عزرائیل گفت: در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:اولی روزی دریا طوفانی شد و امواج سهمگین دریا یک کشتی را در هم شکست، همه سرنشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت، او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند ، در این میان فرزند پسری از او متولد شد ، من مأمور شدم جان آن زن را قبض کنم ، دلم به حال آن پسر سوخت.
دومی هنگامی که شداد بن عاد ، سالها به ساختن باغ بزرگ و بهشت بی نظیر خود پرداخت ، و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد، و خروارها طلا و گوهرهای دیگر برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل شد وقتی که خواست از آن دیدار کند، همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب بر زمین نهاد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را قبض کنم آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت از این رو که او عمری را به امید دیدار بهشتی که ساخته بود به سر برد، سرانجام هنوز چشمش بر آن نیفتاده بود ، اسیر مرگ شد.
در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید و گفت: ای محمد! خدایت سلام میرساند و میفرماید: به عظمت و جلالم سوگند که آن کودک همان شداد بن عاد بود، او را از دریای بی کران به لطف خود گرفتیم ، بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم ،
در عین حال کفران نعمت کرد ، و خودبینی و تکبر نمود ، و پرچم مخالفت با ما برافراشت ، سرانجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت ، تا جهانیان بدانند که ما به کافران مهلت میدهیم ولی آنها را رها نمیکنیم
📚جوامع الحکایات ، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی ، صفحه 330
@mahdQurangolestan