💠مَھدآ⁷²¹💠
روی بال هر فرشته ای این چنین نوشته اند : هرفرشته ای که شما را دوست ندارد... جنبنده ی زشتی است که لب
من فرشته هارا دوست دارم
چون شما را دوست دارند :) ❤️
هرکه تو را دوست داشته باشد
تک تک فرشته ها دوستش دارند :))
در خانهی دوستداران شما
از درِ خانه تا تهِ پستو
دسته دسته فرشته دیده می شود
که آمده اند برای خادمی :)
افتخار فرشته ها این است
که خادم دوستداران شما باشند :) 🫀
من فرشته ها را دوست دارم
چون دلشان برای شما تنگ می شود
و دنبال بهانه می گردند
که شرفیاب حضور شما شوند :)
یقین دارم
که اگه خدا،شرف دیدن شمارا از فرشته ها بگیرد
هیچ فرشته ای در زمین و آسمان نمی ماند.
فرشته ها از دوری شما دق مرگ می شوند 💔
فرشته ها حاضرند
روزگاری به صف بایستند
تا لحظه ای به دیدار شما نائل شوند
اما حاضر نیستند لحظه ای زنده بمانند
اگر بنا نباشد شما را ببینند
بیهوده نیست که خدا
ایمان به فرشته هارا
در کنار ایمان به خودش
و ایمان به کتاب آسمانی اش
و ایمان به پیامبرانش آورده
و گفته اگر کسی به فرشته ها کافر شود
مبتلا به مرگ گمراهی است 🙂🚶🏻♀️
💠مَھدآ⁷²¹💠
بیهوده نیست که خدا ایمان به فرشته هارا در کنار ایمان به خودش و ایمان به کتاب آسمانی اش و ایمان به پی
این فرشته ها را اگر کسی قبول نداشته باشد
به عشق شما کافر شده
و چه گناهی بالاتر از کفر عشق شما؟!
نمی شود کسی ادعای دوستی شا را داشته باشد اما فرشته ها را دوست نداشته باشد...!.
من فرشته ها را دوست دارم☺️😇
شما معلم تو حید فرشته هایید
اگر آنها پای درس توحید شما نمی نشستند
طعم توحید را نمی چشیدند.
اگر روز و شب ذکر توحید می گویند
خودشان را مدیون درس خداشناسی شما می دانند :)
خوراکِ فرشته ها ذکر خداست.
لحظه ای غافل نمی شوند از غذایشان پس با هر ذکری که می گویند
غرق دین شما می شوند :))❤️
چرا من از فرشته ها غافل بودم؟
و چرا با فرشته ها خلوت نداشتم؟
از وقتی که فهمیدم فرشته ها
عاق تواند
روی شانه هایم
بار عشق را بیشتر حس میکنم :)🫀
💠مَھدآ⁷²¹💠
چرا من از فرشته ها غافل بودم؟ و چرا با فرشته ها خلوت نداشتم؟ از وقتی که فهمیدم فرشته ها عاق تواند رو
وقتی فکر میکنم به دو فرشته
که یکی روی شانه ی راست
و دیگری روی شانه ی چپم هستند
قشنگ احساس میکنم
که همیشه، نه دو فرشته
که دو عاشق 🖇️❤️
همراه من اند :)
چقدر بار عشق تو
سبکبال میکند آدم را! :)
من از این پس
با این فرشته های مراقبم
حرف خواهم زد
حرفِ عشقِ تو را :) 🫀🖇️
دوست دارم آن قدر عشق بازی کنم با تو که فرشتهی شانهی راستم هرچه در نامه ی عملم می نویسد
جز عشق تو نباشد و گاهی احساس کنم
شانه ی راستم بار دو فرشته ی عاشق را به دوش می کشد :)
مگر می شود کسی تو را دوست داشته باشد
اما دوست نداشته باشد
قصه ی عشق بازی بازی با تو را بخواند؟!
به گمانم روزی چند بار
فرشته ی شانه ی چپ
کنار فرشته ی عشق نویس خواهد نشست تا قصه ی قصه ی بازی من با تو را با هم بخواند:)😇