خب باش اوکی
مشکلت سخت تره؟
یه کاری کن!...
بیا و این مشکل و عینه یه چهارپایه بگذار زیر پاهات و برو بالا!
منم تا دو سال پیش نمیدونستم حرم حضرت معصومه چیه!
نمیدونستم عشق چیه...
گرم شده بودم به چرا هایی که گفتنش تو زندگیم تغییری ایجاد نمیکنه!
اگه بدونی یه نفر خیییییییلییییییی دوست داره یا تو خیییییییلییییییی یه نفر رو دوستش داشته باشی
سعی نمی کنی همه کار واسش کنی تا خوشحال باشه؟!
منم وقتی به خودم اومدم رفتم دنبال اهلبیت و شهدا!
واسم مهم نبود خانوادم مذهبیه یا غیر مذهبی
واسم مهم نبود رشتم تجربیه یا حوزوی ام
واسم مهم نبود دخترم یا پسرم
واسم مهم نبود مشکل دارم تو زندگیم یا ندارم
هیچی واسم مهم نبود
شبا بیدار میموندم و کلی کتاب میخوندم تا کسی نخواد مانع کارم بشه...
شبا بیدار می موندم و دنبال ساختن خودم بودم تا کسی نخواد جلو راه همو بگیره...
وقتی تغییر کردم
وقتی واقعن رفتم تو دریای عشقِ اهلبیت و خدا
وقتی دیگه همه ی چرا های بی خودی زندگیم و فراموش کردم
بعدِ ۸ سال اربعین رفتم کربلا!
بعدِ چند سال یه حسِ دیگه ای از حرم حضرت معصومه درک کردم...
💠مَھدآ⁷²¹💠
وقتی تغییر کردم وقتی واقعن رفتم تو دریای عشقِ اهلبیت و خدا وقتی دیگه همه ی چرا های بی خودی زندگیم و
میدونی چی گفتم!
گفتم نگاه کنین من از همه گذشتم که بیام بغلِ شما!
من فقط با شما حالم خوبه...
من فقط با شما خوشحالم...
من فقط با شما زندم!