یعنی اخرشب رسیدیم خونه
بگیم امروز فلان حرفو زدم
که اشتباه بود
فردا تکرارش نکنم
امروز که رفتم بیرون چشمم
دنبال فلانی بود
امروز که رفتم بیرون
چه کار خیری انجام دادم...
💠مَھدآ⁷²¹💠
به اتفاقای دنیامون که نگاه کنیم می تونیم درسای زیادی بگیریم :)
حتی به اتفاق هایی که برا اطرافیان می افته!
پرسیدین که از کجا می فهمم که اوضاعم خرابه😅
یکیش که حال درونیت خرابه...
یکیشم که با محاسبه ی زندگیتون..
اول از همه کلا من پنج تا دفتر دارم که حاضرم جون من گرفته بشه ولی کسی اینا رو پیدا نکنه :))
و خوشبختانه تقریبا دو ساله که دارمشون
کسی موفق به خوندنشون نشده..
+یکیشون دفتر امام زمان هست، میام درد و
دلامو با آقا تو اون دفتر خالی میکنم.
+یکیشون دفترِ حرفایِ دلمه!
به شدت این دفترو دوست دارم:)
حرفایی که به کسی نمیتونم بگم رو
رو این دفتر پیاده میکنم..
+اون یکی دیگه دفترِ ثبت گناه هامه..
از اول روز تا آخر شب هر خطایی که ازم سر بزنه رو ریز به ریزش رو تو این
دفتر مینویسم و به شدت هم تأثیر گذاره...
+اون دفتر دیگمم مختص دوره هایی هستش که بر میدارم، مثلا بازه زمانی و اهداف و اینا رو
توش مینویسم.
+و اون دفتر مهم و آخرمم دفتر محاسبه اعمالمه.
بیست تا از کار ها و عمل های روزانم رو توش مینویسم و هر روز نمره میدم از بیست نمره، مثل نماز شب، حسن خلق، غیبت، یاد مرگ و..
مجموع اینا تو یک هفته میشه ۱۴۰ و تو پنج هفته میشه ۷۰۰ که محاسبه میکنم تا مقایسهشون کنم..
و همین دیگه♥️
💠مَھدآ⁷²¹💠
اول از همه کلا من پنج تا دفتر دارم که حاضرم جون من گرفته بشه ولی کسی اینا رو پیدا نکنه :)) و خوشبختا
یه دفتر کوچولو برداشتم واسه نمره دهی...
بعد نمره ای که میدم...
اگه راضی بودم که تشکر میکنم از خودم...
اگه راضی نبودم میام میبینم
واسه چی؟
چیکار کردم؟
چیکار باید بکنم؟
چیکار نباید بکنم؟
و بعد برسی همه ی اینا
۵ هفته رو شروع میکنم و میبینم چقدر پیشرفت کردم...