مهدوی ارفع
📝 #یادداشت_های_انتقادی2⃣ 🔴ریشه این تحریف و انحراف چیست❓ 🔻به عقیده بنده ریشه ها را باید در سه مقول
#یادداشت_های_انتقادی 3⃣
🗯 #اندیشه_کیلویی_چند❓
✳️قدیما که مردم تو خونه هاشون حموم نداشتن، حموم عمومی می رفتن. حموم های عمومی دلّاک داشتن که وظیفه شستن افراد بود. همین دلاک ها سر مردها رو می تراشیدن. یک بار فردی میره حموم می بینه تیغ دلاک کند شده، داره زور میزنه و با فشار سر بیچاره ای رو میتراشه! هی کله بدبخت رو میبّره اونم جیغ میزنه. دلاک با آرامش بهش میگه چیزی نیست الان آب می ریزم خوناش میره!
فرد تماشاچی جلو میره و میگه :" آخه بی انصاف! دوزار ( دو ریال) بده تیغت رو تیز کن، اینقدر سر مردم رو زخم و زیلی نکن! دلاک با اعتماد به نفس عجیبی میگه:" مگه عقلم کمه که دوزار حروم کنم؟ بجاش ی قرون ( ریال ) میدم بربری میخرم و میخورم که بتونم بیشتر زور بزنم!"
🔺این حکایت طنزآلود، حکایت خیلی از کارهای من و امثال منه در جریان کار فرهنگی!
هیچ ارزشی به اندیشه و تفکر عمیق و واقعی نمیدیم و با اتکا به ذهن های کوچولو و تجربیاتی که هیچ جایی ارزشیابی نشده و از این همه بدتر تکیه به دوست و رفیقای همیشگی، طرح هایی می نویسیم که از محتوا و غنای معرفتی به شدت تهی است بعد با کشف ذائقه دِرَم دارانِ عالم یعنی فلان سردار و فلان وزیر و بهمان وکیل رنگ و لعاب حسابی بهش میدیم، ی پاورپوینت خوشگلم میگذاریم تنگش و چنان پرزنتش می کنیم که در اون لحظه و جلسه عین یک جادوگر همه ذهن ها را تخدیر می کنیم و جمع به هیجان می آیند و تصویب و تخصیص بودجه و بخش نامه و ساختمون و خودرو و سرباز و کارمند و... خلاصه آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی !
🔰 #نمونه
✅خودم تا کنون تجربیات شهودی بسیاری در این مقوله داشته ام که به مشتی از آن خروار اشاره می کنم:
1⃣ #طرح_معرفتِ_.......
♦️سال ۱۳۸۰ با یک پارتی رفتم خدمت مقام ارشد یک نیروی مردمی گسترده انقلاب. قصدم فقط این بود که از ایشان مقداری امکانات بگیرم برای حدود ۱۵۰۰ دختر نوجوان و جوان یکی از شهرستانهای قهرمان جنگ زده و به شدت محروم که در اولین بررسی وضعیت آن ها متوجه شدم که ۹۷% این جوانان تا حالا زیارت امام رضا علیه السلام مشرف نشده اند. دلم میخواست مفت، با کلاس و با کیفیت عالی ببرمشون مشهد.
🔻خلاصه بعد از چند دقیقه که کارها و اندیشه پشتیبان آن را برای آن مسئول بزرگوار توضیح دادم دست منو گرفت و گفت:« تو کجا بودی تا حالا؟» منم پر رو گفتم: «آقا شما تا حالا کجا بودی؟ هزاران نفر بهتر از من دارن غریبانه کف میدونِ جامعه کار می کنن که اصلا شما روحتون هم خبری از اونها نداره! »
⚠️بعد شروع کرد به درد دل گفتن و اظهار ناراحتی از طرح هایی که ظاهری خوشگل، هزینه هایی هنگفت و خروجی و آثاری ناچیز دارند. بلند شد از تو قفسه کتاب هاش دو جلد کتاب آورد و همینطور که در حاشیه اش برای من یادگاری می نوشت گفت:" ۴۰۰۰۰۰۰۰۰۰ چهارمیلیارد تومان خرج این کتابها و طرح معرفتِ ..... کردیم ولی به هیچ دردی نمیخورد!
⚠️میدونی ۴ میلیارد سال ۸۰ که دلار ۸۰۰ تومان بود میشه چقدر الان؟ حداقل با احتساب دلار ۸۰۰۰ تومانی میشه ۴۰ میلیارد تومان!!!
✅ به روح پدرم قسم اگر الآن ۴میلیارد به من بدهند حاضرم ظرف مدت کمتر از ۱۸ ماه ۳۰۰۰۰۰۰ سه میلیون نفر را جذب، شبکه و نهج البلاغه خوان کنم و تحویل نظام بدم. اما همان تشکیلات امروز بعد از ۳۸ سال که در تمام مدارس، دانشگاه ها، مساجد، ادارات، سازمان ها و ... شعبه و نیرو و بودجه دارد بگوید چند نفر؟!
🖊حمید رضامهدوی ارفع
↩️ادامه دارد...
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@mahdavi_arfae
┗━━━🍂━━
مهدوی ارفع
#باز_نشر 📝 #یادداشت_های_انتقادی2⃣ 🔴ریشه این تحریف و انحراف چیست❓ 🔻به عقیده بنده ریشه ها را باید
#باز_نشر
#یادداشت_های_انتقادی 3⃣
🗯 #اندیشه_کیلویی_چند❓
✳️قدیما که مردم تو خونه هاشون حموم نداشتن، حموم عمومی می رفتن. حموم های عمومی دلّاک داشتن که وظیفه شستن افراد بود. همین دلاک ها سر مردها رو می تراشیدن. یک بار فردی میره حموم می بینه تیغ دلاک کند شده، داره زور میزنه و با فشار سر بیچاره ای رو میتراشه! هی کله بدبخت رو میبّره اونم جیغ میزنه. دلاک با آرامش بهش میگه چیزی نیست الان آب می ریزم خوناش میره!
فرد تماشاچی جلو میره و میگه :" آخه بی انصاف! دوزار ( دو ریال) بده تیغت رو تیز کن، اینقدر سر مردم رو زخم و زیلی نکن! دلاک با اعتماد به نفس عجیبی میگه:" مگه عقلم کمه که دوزار حروم کنم؟ بجاش ی قرون ( ریال ) میدم بربری میخرم و میخورم که بتونم بیشتر زور بزنم!"
🔺این حکایت طنزآلود، حکایت خیلی از کارهای من و امثال منه در جریان کار فرهنگی!
هیچ ارزشی به اندیشه و تفکر عمیق و واقعی نمیدیم و با اتکا به ذهن های کوچولو و تجربیاتی که هیچ جایی ارزشیابی نشده و از این همه بدتر تکیه به دوست و رفیقای همیشگی، طرح هایی می نویسیم که از محتوا و غنای معرفتی به شدت تهی است بعد با کشف ذائقه دِرَم دارانِ عالم یعنی فلان سردار و فلان وزیر و بهمان وکیل رنگ و لعاب حسابی بهش میدیم، ی پاورپوینت خوشگلم میگذاریم تنگش و چنان پرزنتش می کنیم که در اون لحظه و جلسه عین یک جادوگر همه ذهن ها را تخدیر می کنیم و جمع به هیجان می آیند و تصویب و تخصیص بودجه و بخش نامه و ساختمون و خودرو و سرباز و کارمند و... خلاصه آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی !
🔰 #نمونه
✅خودم تا کنون تجربیات شهودی بسیاری در این مقوله داشته ام که به مشتی از آن خروار اشاره می کنم:
1⃣ #طرح_معرفتِ_.......
♦️سال ۱۳۸۰ با یک پارتی رفتم خدمت مقام ارشد یک نیروی مردمی گسترده انقلاب. قصدم فقط این بود که از ایشان مقداری امکانات بگیرم برای حدود ۱۵۰۰ دختر نوجوان و جوان یکی از شهرستانهای قهرمان جنگ زده و به شدت محروم که در اولین بررسی وضعیت آن ها متوجه شدم که ۹۷% این جوانان تا حالا زیارت امام رضا علیه السلام مشرف نشده اند. دلم میخواست مفت، با کلاس و با کیفیت عالی ببرمشون مشهد.
🔻خلاصه بعد از چند دقیقه که کارها و اندیشه پشتیبان آن را برای آن مسئول بزرگوار توضیح دادم دست منو گرفت و گفت:« تو کجا بودی تا حالا؟» منم پر رو گفتم: «آقا شما تا حالا کجا بودی؟ هزاران نفر بهتر از من دارن غریبانه کف میدونِ جامعه کار می کنن که اصلا شما روحتون هم خبری از اونها نداره! »
⚠️بعد شروع کرد به درد دل گفتن و اظهار ناراحتی از طرح هایی که ظاهری خوشگل، هزینه هایی هنگفت و خروجی و آثاری ناچیز دارند. بلند شد از تو قفسه کتاب هاش دو جلد کتاب آورد و همینطور که در حاشیه اش برای من یادگاری می نوشت گفت:" ۴۰۰۰۰۰۰۰۰۰ چهارمیلیارد تومان خرج این کتابها و طرح معرفتِ ..... کردیم ولی به هیچ دردی نمیخورد!
⚠️میدونی ۴ میلیارد سال ۸۰ که دلار ۸۰۰ تومان بود میشه چقدر الان؟ حداقل با احتساب دلار ۸۰۰۰ تومانی میشه ۴۰ میلیارد تومان!!!
✅ به روح پدرم قسم اگر الآن ۴میلیارد به من بدهند حاضرم ظرف مدت کمتر از ۱۸ ماه ۳۰۰۰۰۰۰ سه میلیون نفر را جذب، شبکه و نهج البلاغه خوان کنم و تحویل نظام بدم. اما همان تشکیلات امروز بعد از ۳۸ سال که در تمام مدارس، دانشگاه ها، مساجد، ادارات، سازمان ها و ... شعبه و نیرو و بودجه دارد بگوید چند نفر؟!
🖊حمید رضامهدوی ارفع
↩️ادامه دارد...
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@mahdavi_arfae
┗━━━🍂━━