@Elteja_tales | کانال قصّههای مهدوی4_5832265189365388671.mp3
زمان:
حجم:
3.64M
💚دستِ مهربان
🎧 #حکایت زیبایی از دستِ بخشندهی امام حسین علیهالسلام
📚مناقب آل ابى طالب، ج۴، ص۶۵.
#امام_حسین_علیه_السلام
💚↝•|@mahdaviat_haqiqi
@Elteja_tales | کانال قصّههای مهدوی4_5801090405470573015.mp3
زمان:
حجم:
4.51M
🔸صله روضهخوانی از دست امام زمان علیهالسلام
🎧 #حکایت رویای زیبای صاحب کتاب مکیال المکارم، مرحوم موسوی اصفهانی
📚مکیال المکارم، ذیل مکرمت ۱۹.
💚↝•|@mahdaviat_haqiqi
@Elteja_tales | کانال قصّههای مهدوی4_6032970007539880739.mp3
زمان:
حجم:
6.38M
▫️#حکایت زیبای شفا یافتن چشمان آیت الله بروجردی از برکت خاک پای زوار اربعین
#عمود_آخر
#اربعین_مهدوی
🔊 #برسد_دست_اربعینی_ها
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
💚↝•|@mahdaviat_haqiqi
@Elteja_tales | کانال قصّههای مهدوی4_5960836813487608605.mp3
زمان:
حجم:
5.07M
🔸آرزوی رضا
🔻عنایت عجیب امام رضا علیهالسلام به اشعار مهدوی جناب دعبل
📚صحیفه رضویه، ص۱۰۰.
#حکایت
#امام_رضا_علیه_السلام
💚↝•|@mahdaviat_haqiqi
@Elteja_tales | کانال قصّههای مهدوی4_5980929314743392016.mp3
زمان:
حجم:
3.18M
🔸️اسبِ خلیفه
🎧حکایتی جذاب از زندگانی امام عسکری علیهالسلام
📚مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص ۴۳۸.
#حکایت
#امام_حسن_عسکری علیه السلام
💚↝•|@mahdaviat_haqiqi
@Elteja -کانال اِلتجاHekayate Hosham _ Shagerde Emame Sadegh.mp3
زمان:
حجم:
6.33M
🔸ماجرای مناظره شاگرد نوجوان امام صادق علیهالسلام با عالم بزرگ بصره...
📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج۱، ص۱۶۹.
#حکایت
#امام_صادق علیه السلام
💚↝•|@mahdaviat_haqiqi
@Elteja -کانال اِلتجاHekayate Karevane Zaere yazdi.mp3
زمان:
حجم:
4.78M
🔸آتشپرستی که عاقبتبخیر شد!!!
#حکایت زیبایی از عنایت امام حسین علیه السلام به ارادتمندانش.
📚 به نقل از مرحوم آیت الله داعی یزدی.
💚↝•|@mahdaviat_haqiqi
@Elteja_tales | کانال قصّههای مهدوی4_6023876303348831583.mp3
زمان:
حجم:
3.58M
▪️صدایش کن!
#حکایت زیبایی از فریادرسی امام صادق علیهالسلام نسبت به یکی از شیعیانشان
📚مناقب آل ابیطالب، ج ۴، ص۲۴۱،
#حامی_شیعیان
#امام_صادق_علیه_السلام
💚↝•|@mahdaviat_haqiqi
@Elteja -کانال اِلتجاHekayate Hosham _ Shagerde Emame Sadegh.mp3
زمان:
حجم:
6.33M
🔸ماجرای مناظره شاگرد نوجوان امام صادق علیهالسلام با عالم بزرگ بصره...
📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج۱، ص۱۶۹.
#حکایت
#امام_صادق علیه السلام
💚↝•|@mahdaviat_haqiqi
@Elteja | کانال اِلتجا1_1946141594.mp3
زمان:
حجم:
4.9M
▫️ همه هلاک خواهند شد مگر کسی که...
#حکایت ملاقات احمد بن اسحاق با امام عسکری علیهالسلام.
📚 کمال الدین ج۲، ص۳۸۴.
#دعا_برای_فرج
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
💚↝•|@mahdaviat_haqiqi
@Elteja_tales | کانال قصّههای مهدوی4_5836999561880541891.mp3
زمان:
حجم:
6M
🔸مردِ تقوا
#حکایت زیبایی از عنایات امام عصر علیه السلام به مرحوم آیت الله خوانساری
#داستان_تشرف
💚↝•|@mahdaviat_haqiqi
✍داستان تشرف جناب شیخ علی حلاوی
در شهر حله
#حکایت
شیخ علی حلاوی، مردی عابد و زاهد بود که همواره منتظر بوده است. آن جناب در مناجات هایش به مولایمان می گفت: «مولا جان، دیگر دوران غیبت تو به سر آمده و هنگامه ظهور فرار رسیده است. یاوران مخلص تو به تعداد برگ درختان و قطره های باران در گوشه و کنار جهان پراکنده اند. اینک بیا و بنگر که در همین شهر کوچک حله یاوران پا به رکاب تو بیش از هزار نفرند. آقا جان، پس چرا ظهور نمی کنی تا دنیا را لبریز از عدل و داد نمایی؟»
شیخ علی حلاوی، عاقبت روزی از رنج فراق سر به بیابان می گذارد و ناله کنان به امام زمان (عج) می گوید: «غیبت تو دیگر ضرورتی ندارد. همه آماده ظهورند. پس چرا نمی ایی؟»
در این هنگام، مردی بیابان گرد را می بیند که از او می پرسد: «جناب شیخ، روی عتاب و خطابت با کیست؟»
او پاسخ می دهد: «روی سخنم با امام زمان(عج) حجت وقت است که با این همه یار و یاور که بیش از هزار نفر آنان در حله زندگی می کنند و با وجود این همه ظلم که عالم را فراگرفته است، ظهور نمی کند.»
مرد می گوید: «ای شیخ، منم صاحب الزمان(عج)! با من این همه عتاب مکن! حقیقت چنین نیست که تو می پنداری. اگر در جهان 313 نفر از یاران مخلص من پا به عرصه گذارند، ظهور می کنم، اما در شهر حله که می پنداری بیش از هزار نفر از یاوران من حاضرند، جز تو و مرد قصاب، احدی در ادعای محبت و معرفت ما صادق نیست. اگر می خواهی حقیقت بر تو آشکار شود، به حله بازگرد و خالص ترین مردانی را که می شناسی، به همراه همان مرد قصاب، در شب جمعه به منزلت دعوت و برای ایشان در حیاط خانه خویش مجلسی آماده کن. پیش از ورود مهمانان، دو بزغاله به بالای بام خانه ات ببر و آن گاه منتظر ورود من باش تا حقیقت را دریابی!»
شیخ علی حلاوی، با شادی و سرور فراوان، بلافاصله به حله باز می گردد و یک راست به خانه مرد قصاب می رود و ماجرای تشرفش را می گوید. این دو نفر، پس از بحث و بررسی فراوان، از میان بیش از هزار نفر که همه از عاشقان و منتظران حقیقی مهدی موعود (عج) بودند، چهل نفر را انتخاب و برای شب جمعه به منزل شیخ دعوت می کنند تا به فیض دیدار مولایشان نایل شوند.
شب موعود فرا رسید و چهل مرد برگزیده پس از وضو و غسل زیارت، در صحن خانه شیخ جمع شدند و ذکر و صلوات فرستادند و دعا برای تعجیل فرج خواندند، چون شب از نیمه گذشت، به یک باره تمام حاضران نوری درخشان دیدند که بر پشت بام خانه شیخ فرود آمد.
قدری نگذشت که صدایی از پشت بام بلند شد. حضرت مرد قصاب را به بالا بام فرا خواند. مرد قصاب بلافاصله به پشت بام رفت و به دیدار مولای خویش نایل گشت. پس از دقایقی امام زمان(عج) به مرد قصاب دستور داد که یکی از آن دو بزغاله روی بام را در نزدیکی ناودان سر ببرد، به گونه ای که خون آن در میان صحن جاری شود.
وقتی آن چهل نفر خون جاری شده از ناودان را دیدند، گمان کردند حضرت سر قصاب را از بدن جدا کرده است. در همان هنگام، حضرت جناب شیخ را فرا خواند. جناب شیخ بلافاصله به سوی بام شتافت و ضمن دیدار مولایش، دریافت خونی که از ناودان سرازیر شده، خون بزغاله بوده است، نه خون قصاب. امام زمان (عج) بار دیگر به مرد قصاب امر فرمود تا بزغاله دوم را در حضور شیخ ذبح کند.
قصاب نیز طبق دستور بزغاله دوم را نزدیک ناودان ذبح کرد. هنگامی که خون بزغاله دوم از ناودان به داخل حیاط خانه سرازیر شد، چهل نفری که در صحن حیاط حاضر بودند، دریافتند که حضرت گردن جناب شیخ علی را زده و قرار است گردن تک تک آن ها را بزند. با این پندار، همه از خانه شیخ بیرون آمدند و به سوی خانه هایشان شتافتند.
در آن حال، امام زمان (عج) به شیخ علی حلاوی گفت: «اینک به صحن خانه برو و به این جماعت بگو تا بالا بیایند و امام زمانشان را زیارت کنند!»
جناب شیخ، غرق شادی و سرور، برای دعوت حاضران پایین آمد، ولی اثری از آن چهل نفر نبود. پس با ناامیدی و شرمندگی نزد امام بازگشت و فرار آن جماعت را به عرض آن حضرت رساند. امام زمان(عج) فرمود: «جناب شیخ، این شهر حله بود که می پنداشتی بیش از هزار نفر از یاوران مخلص ما در آن هستند. چه شد که تنها تو و این مرد قصاب ماندند؟ پس شهرها و سرزمین های دیگر را نیز به همین سان قیاس کن.»
حضرت این جمله را فرمود و ناپدید شد. اینک در خانه جناب شیخ علی حلاوی، بقعه ای موسوم به مقام صاحب الزمان (عج) ساخته شده که روی سر در ورودی آن، زیارت مختصری از امام زمان(عج) نگاشته شده است. مردمان آن سامان، از دور و نزدیک برای دعا و تضرع به بارگاه الهی به سوی این مکان می شتابند.
📚منابع:
➖نهاوندی، شیخ علی اکبر، العبقری الحسان فی احوال مولانا صاحب الزمان علیه السلام، ج 2، ص 77-78.
💚↝•|@mahdaviat_haqiqi