#شعر_مهدوی
تنها امامِ زمین،مقتدایِ شهر!
تنها چه میکنی؟!تو کجایی؟!کجایِ شهر؟!
تو گریه میکنی و صدایَت نمیرسَد،
گُم میشود،صدایِ تو در خندههایِ شهر...
تهمت، ریا و غیبت و رزقِ حرام و قتل ای وایِ من چه میکشی از ماجرای شهر...
دل خوش نکن به ندبهی جمعه، خودَت بیا!
با این همه گناه،نَگیرد دعایِ شهر...
اینجا،کسی برایِ تو کاری نمیکند...
فهمیدهام،که خسته شدی،از ادعایِ شهر...
گاه از نبودَنَت،مثلا گریه میکنند!
شرمندهام،از این همه کذب و ادایِ شهر...
هرروز، دیده میشَوی، اما کسی تو را،
نشناخت،ای غریبهترین آشنایِ شهر...
جمعه،دوباره آمد و بغض و فراق و اشک،
آقا!
دلم گرفته شبیهِ هوایِ شهر:(!
"الّلهُــــــمَّعَجِّــــــللِوَلِیِّکَـــــ الْفَـــــــــرَجْ"
تعجیل در فرج آقا #امام_زمان صلوات
التماسدعایفرج