eitaa logo
❥♥مهدویت❥♥
369 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
166 فایل
#ڪلیپ_استورے_مذهبے #پست_ثامن #رمان_از_شهــــــدا #مطالب_پزشڪی #مسابقه😊 ڪپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی آقام امام زمان❤ @mahdavieat 🍃اللهـــــ💞ـــــم عجل لولیڪ الفرج🍃 ارتباط بامدیرکانال @Rostami987
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃 : 🌷🕊🌷🕊 فصل سوم..(قسمت چهارم)🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊🕊 (قسمت اول) روز شمار روزنامه اطلاعات به بررسی اوضاع کشور در دهه سی پرداخته که در زیر به خلاصه ای از آن اشاره می کنیم. دکتر مصدق و وزاری همراه او به پشتوانه مردم و روحانیت در ۲۹ اسفند ۱۳۳۰ توانشتند صنعت نفت ایران را ملی کرده و دست دولت هایی مثل انگلیس و آمریکا را از نفت ایران کوتاه کنند پس از اثبات حقانیت ایران در دادگاه لاهه در خصوص ملی شدن صنعت نفت، مصدق خواستار افزایش اختیارات خود و عهده دار شدن وزارت جنگ شد این امر یعنی کوتاه کردن دست شاه در امور کشور به دنبال مخالفت محمد رضا با این خواسته مصدق استعفای خود را تسلیم شاه کرد و شاه بی درنگ فرمان نخست وزیری قوام السلطنه را صادر کرد. آیت الله کاشانی و برخی علما، زمانی که از این جریانات اطلاع یافتند به مخالفت شدید با قوام بر خواسته و با صدور اعلامیه ای مردم را به مبارزه تشویق کردند این در حالی بود که دکتر مصدق به احمد آباد زادگاه خود رفته و سکوت اختیار کرده بود در روز ۲۹ تیر ماه ۱۳۳۱ آیت الله کاشانی در مصاحبه با خبرنگاران داخلی و خارجی اعلام کرد که اگر قوام نرود اعلام جهاد می کنم و خودم کفن پوشیده با ملت در پیکار شرکت می کنم.پ س از این موضع گیری قاطع در سی ام تیر ماه ۱۳۳۱ بازار تعطیل شد و مردم به خیابان ها ریختند و سرگنونی قوام شدند به دستور قوام مردم به گلوله بسته شدند و عده ای به شهادت رسیدند. شاه وزیر دربار خود را به محضر آیت الله کاشانی فرستاد تا با دادن امتیاز ایشان را به سکوت وادار کند اما آیت الله کاشانی با لجن تندی به وزیر دربار گفت: اگر بی درنگ دکتر مصدق بر سر کار بازنگردد شخصا به خیابان رفته و مبارزه مردم را مستقیما متوجه دربار می کنم. سرانجام شاه مجبور شد در مقابل قیام مردم و موضع گیری روحانیت عقب نشینی کند. مصدق بار دیگر در حالی که وزارت جنگ را نیز به دست آورده بود بر سر کار برگشت. اما مصدق قدر این فرصت را ندانست از همان ابتدای بازگشت با آیت الله کاشانی اختلاف پیدا کرد مصدق به نصایح ایشان واکنش منفی نشان داد و کم کم پای افراد نزدیک به حزب توده و کمونیست در حکومت باز شد. مصدق پشتوانه روحانیت و مردم را به تدریج از دست داد چند ماه بعد شرایط کشور پیچیده تر شد. روز ۹ اسفند ۱۳۳۱ دکتر مصدق به دربار رفت. شاه به مصدق گفته بود که می خواهد از ایران برود او هم مقدمات سفر را فراهم می کرد برخی می گفتند این توطئه خود شاه برای به قتل رساندن مصداق اما همان موقع تظاهراتی از طرف هواداران شاه بر ضد مصدق شکل گرفت. طفداران شاه با محوریت طیب و شعبان جعفری و تعدادی از افسران اخراجی ارتش در جلوی کاخ حضور پیدا کرده و شعار می دهند. از طرفی با اعلام خبر مسافرت شاه و با تحریک برخی بازاریان ، بازار تهران تعطیل شد. دسته جاتی از مردم که توسط مخالفان مصدق تحریک می شدند در مقابل کاخ شاه اجتماع کرده و با تظاهرات شدید مانع مسافرت شاه شدند. 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 💞@mahdavieat
🌹🍃 : 🌷🕊🌷🕊 فصل سوم..(قسمت پنجم)🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊🕊 (قسمت آخر) آیت الله کاشانی اعلامیه ای منتشر کرد و از مردم خواست تا مانع سفر شاه به خارج از کشور شوند. دکتر مصدق از کاخ بیرون آمد. او به جای درب اصلی از درب دیگری خارج شد. طرفداران شاه به خانه ی خود به منزل پسرش و از آنجا به ستاد ارتش رفته و اقدامات لازم برای مقابله با این شورش را انجام می دهد. مصدق سپس راهی مجلس شد جلسه فوق العاده مجلس با حضور او تشکیل شد آن روز مصدق در مجلس متحصن شد. بازار تهران و بعضی از شهرها نیز تعطیل شد. تظاهرات موافقان و مخالفان مصدق و شاه به شدت اوج گرفت. بعد از نهم اسفند ارتباط با مصدق یا دربار قطع شد به گونه ای که دیگر شاه و مصدق یکدیگر را ندیدند از فردای آن روز بسیاری از تظاهر کنندگان که طرفدار شاه و مخالف مصدق بودند دستگیر شدند در نیمه شب یازدهم اسفندماه طیب نیز دستگیر و به زندان افتاد در مجموعه آزاد مرد صفحات ۱۲تا۴۰ به بررسی اسناد ساواک به جا مانده از آن دوران در خصوص طیب می پردازد: در آن ایام طیب و شعبان جعفری بسیار نامه نگاری می کنند و از وضع بد زندان گله دارند. آن ها دچار بیماری شده و مرتب جهت رهایی خود تلاش می کردند. در صفحه ۳۷ سند باز جویی از طیب یا امضای ایشان موجود است که می گوید : صبح روز نهم اسفند برای کاری به چهار راه استانبول رفتم بعد به دیدن سرلشکر کرزن رفتم او به ما گفت که شاه قصد خروج از وطن دارد شما به آنجا رفته و مانع این امر شدید من به باغ فردوس برگشتم حاج علی حمامی را دیدم که از طرف آیت الله بهبهانی برایم پیغام آورده بود که شاه قصد خروج از کشور را دارد شما یک عده را برداشته و به مقابل کاخ شاه بروید و از خروج شاه جلوگیری کنید. ما هم ساعت سه عصر با یک اتوبوس مردم را به مقابل کاخ شاه بردیم آنجا مردم زیادی جمع شده و زنده باد شاه می گفتند آیت الله بهبهانی از دربار خارج شده و اعلام کردند شاه می گوید من نمی روم اما مردم گفتند ما باور نمی کنیم. نیم ساعت بعد خود شاه پشت بلند گو آمده و گفتند: من نمی روم. از آنجا به قهوه خانه سید عباس رفتم تا آخر شب آنجا بودم روز بعد ساعت هفت صبح به محل کار رفتم و ساعت دو و نیم بعد از نیمه شب من را دستگیر کردند در جلوی کاخ شاه کسی علیه دولت شعار نمی داد و فقط می گفتند: زنده باد شاه. 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 http://eitaa.com/mahdavieat