🔴چهقدر دلمان به حضور پدر گرم است؟
🔸امام زمان هست؛ ولی مهم این است
چهقدر در زندگی ما حضور دارد.
مثلا کنکور اتفاقی است که هر سال برگزار میشود. خانوادهای که بچه کنکوری دارند؛ زندگیشان، برنامههایشان را با توجه به کنکور تنظیم میکنند. ولی خانوادهای که بچه کنکوری ندارند، کنکور تاثیری بر کارهایشان ندارد.
🔸منتظر به کسی میگویند که #امام_زمان در زندگیاش حضور داشته باشد. به مقداری که حضرت ولیعصر در زندگی کسی حضور داشته باشد، او منتظر است.
🔸مهمترین تاثیر اعتقاد به اینکه امام زمان بین ما زندگی میکند، امید است. شیعه هیچموقع ناامید نمیشود. چون میداند دست خدا در بین آنها هست.
امام زمان مثل پدر مهربانی است، که هر اتفاقی بیوفتد، بچهها دلشان به حضور او گرم است. خیالشان راحت است که پدر هست.
🎤حجتالاسلاموالمسلمین عالی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج #جمعه
❥| @mahdaviiat_313
| مَـہْـدَوٖیَّت |
📌ادامه.. جلو رفتم. - سلام. شنیدم که به آرامی جوابم را داد. مشغول ذکر گفتن بود و نگاهم نمیکرد. -
📌قسمت آخر..
همانطور که به طرف بقعه میرفت دستانش را بلند کرد و گفت:«ان شاء الله.»
قلبم تند میزد و شادی تمام وجودم را گرفته بود؛ بعد ازآن اما هر چه با او حرف زدم جواب نداد. وارد بقعه شد. ابهتش اجازه نداد دنبالش روم بقعه همان یک در را داشت، جلوی در نشستم تا خارج شود ساعت ها گذشت اما کسی بیرون نیامد، ترسیده ونگران بودم که زنی برای زیارت وارد شد. از او خواستم همراه من بیاید تا به درون بقعه برویم؛ او که از ماجرا بی خبر بود چهره زردم را که دید قبول کرد اما رون بقعه هیچکس نبود، او رفته بود. دیگر حال خود را نفهمیدم و وقتی چشم باز کردم متوجه شدم مرا به خانه رساندهاند.
دعای مولایم در حقم اجابت شد. اما اجابت کامل نه. خدا به من محمد و علی و فاطمه و حسن داد. همه چیزخوب بود تا همین چند وقت پیش، اما حسنم از دست رفت. دوباره زخم زبانها بالا گرفت. درباره غم نشست روی شانههایم. حسن شیرین زبان بود ومن دل بسته او. وفتی او را از دست دادم دنیا به چشمم سیاه شد.
با صدای بیبی که میگوید: «بجه دارد به دنیا میآید» جانم مادر... جان...» خاطرهها را کنار میزنم، خاطرهُ «ان شاالله گفتنش، خاطره های حسن را. ته گلویم میسوزد، بیبی دانههای درشت عرق از پیشانیام میگیرد، درد دارم، تمام استخوان هايم فریاد می زنند، دستم را گاز میگیرم چند ماه بعد از مرگ حسن بود. دوباره شکمم بالا آمد انگار معجزه شده بود و من دوباره حامله شده بودم.
از همان روز اول بارداری تا به امروز همه میگویند زن سن بالا دیگر میتواند بچهدار شود. نه ماه است همنشین ترسم. ترس از مرده بودن نوزاد، ترس از ناقص بودنش لحظهای رهایم نمیکند. با تمام وجود فریاد میزنم، بی بی دستم را میگیرد.
- پچه آمد. بچه آمد مادر..
تا مرز بیهوشی می روم اما صدای گریهاش در اتاق میپیچد. به هق هق میافتم. زنده است. موهای چسبیده به پیشانیام را کنار میزنم. میخواهم حسن تازه متولد شدهام را در آغوش بگیرم اما دوباره درد شروع میشود این بار شدیدتر. «خدا، خدایا مُردم» چنگ میاندازم به زمین. ناله میکنم
فریاد میزنم. پلکهایم میافتد روی هم بیبی میخندد، جیغ خفهای میکشد و میگوید: «دوقلو... دو تا پسر...» صدای زنهای همسایه خاموش شده. فقط صدای گریه نوزاد میآید. بی بی لیلا
بچهها را میگذارد توی آغوشم. «الحمدالله» گفتنش قطع نمیشود.
بچهها را پیچیدهاند لای پارچه سفید. دهان کوچکشان مثل ماهی دور از آب باز و بسته میشود. به چشمهای بستهشان نگاه میکنم. به صورت کوچک و سرخشان. به گریه می افتم.
حالا درخانه کنار محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین دارم.
#شب_چهلم #امام_زمان
❥| @mahdaviiat_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️حکمت ۲۹، نهج البلاغه
هنگامی كه تو زندگی را پُشت سر می
گذاری، مرگ به تو روی می آورد، پس
ديدار با #مرگ چه زود خواهد بود.
❥| @mahdaviiat_313
حلال زاده کشیده است به عمو این بار
کرامتِ حسنی در امامِ عسکری است
#ميلاد_امام_حسن_عسكری🎊🎈
❥| @mahdaviiat_313
Na Ke Tehroniya Tamome Ironiya-Reza Narimani 128.mp3
10M
🌱میلاد #امام_حسن_عسکری
😍😍مبروڪ مبروڪ😍😍
|مثل عقیقی که
یمنش یه چیز دیگهس
این خونواده هم
حسنش یه چیز دیگهس|
❥| @mahdaviiat_313
•🎊
هرچند ڪه رسم است بگویند
تبریڪ پسر را به پدر ها...🌱
مـیلاد پدر بر تو مبـارڪ
اے آمدنت رأس ِ خبـرها
#میلاد_امام_حسن_عسکری
❥| @mahdaviiat_313
▫️ #امام_حسن_عسکری:
برای مومن چقدر زشت است که میل و
رغبتی داشته باشد که او را به ذلت و
خواری بکشاند.
❥| @mahdaviiat_313
┤🍂 ! '
•
.
می گفتــ یہ جورے زندگے ڪـــنــ
ڪـــہ #امام_زمان بگہ : غصہ
نخور حداقلــ از تو راضیمــ :)❣️
#سه_شنبه_های_مهدوی
❥| @mahdaviiat_313