eitaa logo
کانون مهدویت دانشگاه ایلام
247 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
973 ویدیو
59 فایل
• اِمٰـام زَمٰـاݩ 'عج' ✨ • اگر شیعیان ما بہ اندازهٔ یک لیوان آب تشنه ما بودند ، #فرج میرسد. • «اَلْلّٰهُمَّ ‌عَجِّلْ‌ لِوَلِیِّڪَ ‌الفَرَجْ» یعنے گناه نکنیم ❌ • ارتباط با دبیرکانون: @ayeh_313_2
مشاهده در ایتا
دانلود
💞 💞 ⃣1⃣ همه روم دارند كه جاى باشند; امّا چرا روى خوشى به اين نشان نمى دهد⁉️ آيا او دلباخته ديگرى شده است❓ آيا او ديگرى در دل دارد❓ از اتاق بيرون مى رود. از جا برمى خيزد و به سمت مى رود. هيچ كس از دل او خبر ندارد. درست است كه او در زندگى مى كند; امّا اين براى او است. اين پر زرق و برق برايش هيچ جلوه اى ندارد. همه روىِ زرد را مى بينند و نمى دانند در درون او چه برپاست. خيال مى كند كه او گرفتار ديگرى شده است. امّا گرفتار شك شده است. او از به و اعتقاد داشت و به مى رفت و مانند همه به سخنان هاى مسيحى گوش مى داد. @mahdaviyatilam ...
💞 💞 ⃣1⃣ كشيش ها كه همان بودند را به تَرك دنيا دعوت كرده و از آنها مى خواستند تا به فكر خود باشند و از جمع كردن دورى كنند. آن روزها چهره ها براى چهره اى بود، ها كسانى بودند كه مى توانستند مردم را ببخشند. مى ديد آنها چنان از و عذاب سخن مى گويند كه همه دچار مى شوند. براى اعتراف به نزد آنها مى رفتند تا گناه آنها را ببخشد. او كه بزرگ تر شد چيزهايى را ديد كه به دينِ آنها شك كرد. مى ديد ها كه از تَرك دنيا سخن مى گويند، وقتى به اين مى آيند چگونه براى گرفتن هاى طلا، هجوم مى آورند! چيزهاى زيادى را در اين ديده بود. صداى قهقهه مستانه ها را شنيده بود. او بارها ديده بود كه چگونه ها با شكم هاى ، ظرف هاى غذا را پيش كشيده و مشغول مى شدند‼️ او به كه اينان بودند شك كرده بود، درست است كه او دخترى از خانواده بود; امّا نمى توانست ببيند كه ، بازيچه گروهى بشود كه خود را بزرگانِ مى دانند و نان حكومت را مى خورند‼️ او از اين ها، مأيوس شده است امّا هرگز از جدا نشده است. او از اين بدش مى آيد ولى را دوست دارد و به (ع) و (س) عشق میورزد. 💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟 @mahdaviyatilam
💞 💞 ⃣1⃣ هر چه او به كه ها از آن دم مى زدند بيشتر مى كرد، راز و نيازش با بيشتر مى شد. از مى خواهد او را بدهد. او از همه چيز و همه كس خسته شده است ولى از و دل نكنده است. او است تا به سوى او بيايد. او مى داند كه اگر با پسر عمويش كند تا آخر بايد به وضع موجود، باشد. اگر بفهمند كه آينده روم به آنها شك دارد چيزى جز در او نخواهد بود. آنها آن قدر قدرت دارند كه حتّى آينده را مى توانند به برسانند. آنها هرگز به دست نمى گيرند تا را به قتل برسانند، بلكه اى بسيار قدرتمندتر از دارند. كافى است آنها به بگويند كه مرتّد شده و به دين پشت كرده است، آن وقت مى بينى چگونه كه تا ديروز ساكت و آرام؛ بودند، آشوب به پا كرده و به حمله مى كنند تا براى و رضايت ، را بکشند. 💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟 @mahdaviyatilam
🎊 🎊 🎀 ⃣1⃣ فكر مى كنم ديگر فهميدى كه چرا نمى خواهد با پسر عمويش كند. او از جنس اين نيست. به او چيزى داده كه به خيلى ها نداده است. به ، قدرت كردن داده است. گويا تنها عيب او اين است كه مى كند‼️ امروز كسى نبايد خودش كند. كه نانِ حكومت مى خورند به جاى همه مى كنند. وظيفه مردم فقط بدون چون و چرا از آنهاست. آنها مى گويند كه رضايت و فقط در اين است. در اين هر كس كه مى فهمد بايد سكوت كند وگرنه سزايش است. آخر چگونه ممكن است كليد را به كسانى بدهد كه دم از مى زنند و از سفره حكومت نان مى خورند؟ 💞🏳💞 چند روز مى گذرد و خبردار مى شود كه بايد خود را براى مراسم آماده كند. او، دستور داده است تا اين هر چه زودتر برگزار شود. حتماً مى دانى در به پادشاهى كه كشور را اداره مى كند "قيصر" مى گويند. ، نوه روم است. 💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟 @mahdaviyatilam
💞 💞 ⃣2⃣ روز به روز مى شود. به گودى نشسته است. هيچ كس نمى داند چه شده است. براى او گريه مى كند و غصّه مى خورد كه چگونه دخترش با زلزله اى به هم خورد. بعد از آن ناشناخته اى به سراغ آمده است. امروز ، پدربزرگ به عيادت او آمده است: ! عزيزم! صداى مرا مى شنوى! چشمان خود را باز مى كند. نگاهش به چهره پدربزرگش مى خورد كه در كنارش نشسته است. اشكِ چشم او بر صورت مى چكد: ــ دخترم! نمى دانم اين چه بود كه بر سر ما آمد؟ من داشتم كه تو روم شوى; امّا ديدى كه چه شد. ــ گريه نكن . ــ چگونه نكنم در حالى كه تو را اين گونه مى بينم؟ ــ چيزى نيست. من به رضاى هستم. ــ دخترم! آيا خواسته اى از من ندارى؟ ــ پدربزرگ! زيادى در زندان هاى تو شكنجه مى شوند. آنها تو هستند. كاش همه آنها را مى ساختى و در حقّ آنها مى كردى، شايد و مرا شفا بدهند! اين سخن را مى شنود و به قول مى دهد كه هر چه زودتر اسيران را آزاد كند. بعد از مدّتى به خبر مى رسد كه گروهى از آزاد شده اند. او براى اين كه خود را خوشحال كند، قدرى مى خورد. خشنود مى شود و دستور مى دهد تا همه كه در جنگ ها اسير شده اند شوند. اكنون دست به دعا برمى دارد و مى گويد: "اى مقدّس! من كارى كردم تا آزاد شوند، من دل آنها را كردم. از تو مى خواهم كه دل مرا هم كنى". منتظر است شايد بار ديگر در خواب را ببيند . شايد يار آسمانى اش، (ع) به ديدارش بيايد. ... @mahdaviyatilam
💞 💞 🎀 ⃣2⃣ اعتقاد دارد كه ، پسر خداست، براى همين او را به حقّ مى خواند تا شايد خدا به او نگاهى كند و مشكلش را حل كند. امشب دل خيلى گرفته است. هجران براى او سخت شده است. نيمه شب فرا مى رسد. همه اهل خواب هستند. او از جاى بر مى خيزد و كنار مى رود. نگاه به ها مى كند. با محبوبش، (ع) سخن مى گويد: "تو كيستى كه چنين مرا خود كردى و رفتى! تو هستى، چرا نمى آيى! آيا درست است كه مرا كنى". بعد به ياد (س) مى افتد، اشك در چشمانش حلقه مى زند، از صميم او را به يارى مى خواند. به سوى تخت خود مى رود. هنوز صورتش خيس است. او نمى داند گره كار در كجاست؟ آن قدر مى كند تا به مى رود. او مى بيند: تمام نورانى شده است. نگاه مى كند هزاران به ديدارش آمده اند. گويا قرار است براى او عزيزى بيايند. او از جاى خود بلند مى شود و با احترام مى ايستد. ناگهان دو از آسمان مى آيند. بوى گلِ به مشام مليكا مى رسد. نمى داند راز اين بوى چيست؟ ... @mahdaviyatilam
💞 💞 ⃣2⃣ همين طور مى كند و اشك مى ريزد. (س) در كنار او نشسته است و با به سخنانش گوش مى دهد. (س) اشك چشمان را پاك مى كند و مى گويد: ــ آرام باش دخترم! باش! ــ چگونه باشم. دردِ را درمانى نيست، مادر! ــ دخترم! آيا مى دانى چرا فرزندم به ديدارت نمى آيد؟🕊💜🕊 ــ نه. ــ تو بر دين هستى. اين دين تحريف شده است، اين دين را پسر مى داند. اين سخن است. هيچ ندارد. خود عيسى(ع) هم از اين سخن بيزار است. اگر دوست دارى كه و (ع) از تو باشند بايد مسلمان بشوى. آن وقت فرزندم به ديدار تو خواهد آمد. ــ باشد. من چگونه بايد بشوم. ــ با تمام وجودت بگو: ☘اَشْهَدُ اَنْ لا الهَ الاّ الله، وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله ☘ يعنى شهادت مى دهم كه جز الله نيست و بنده او و فرستاده اوست مليكا اين كلمات را تكرار مى كند. ناگهان آرامشى بس بزرگ را در وجود خويش احساس مى كند. آرى، حالا مسلمان شده و پيرو آخرين دين آسمانى گشته است. اكنون (س) او را در آغوش مى گيرد، احساس مى كند گويى در آغوش بهشت است. (س) در حالى كه لبخند مى زند رو به او مى كند و مى گويد: "منتظر باش. من به او مى گويم كه به ديدارت بيايد". مليكا از شدّت شوق از خواب بيدار مى شود. اشك در حلقه مى زند. كجا رفتند آن عزيزان خدا⁉️ .. @mahdaviyatilam
🎊 🎊 🌺 ⃣2⃣ از جا برمى خيزد و به سوى پنجره مى رود، نگاهى به آسمان مى كند. چشمانش به روشنى خيره مى ماند. او با خود سخن مى گويد: بار ! مرا براى چه برگزيده اى؟ بين اين همه كه در اين سوى جهان بى خبر و غافل زندگى مى كنند مرا انتخاب كردى تا به دست بانويم (ع) مسلمان بشوم. اين چه بزرگى است! او بى اختيار به مى رود تا را شكر كند. او است تا شب فرا برسد و به ديدارش بيايد. نسيم میوزد و بوى مى آيد. (ع) به ديدار آمده است. ــ آقاى من! دل مرا اسير خود كردى و رفتى! ــ اگر من به ديدارت نيامدم براى اين بود كه تو هنوز نشده بودى، بدان كه هر شب تو خواهم بود. از آن شب به بعد هر شب، (ع) به ديدار مى آيد. در خواب او را مى بيند و با او سخن مى گويد. ... @mahdaviyatilam
سید اکثریت مطلق احرار عالم ح‌ق: اصلا رهبر انقلاب، صد و بیست سال مسن‌تر از آقای جنتی! از میان عناصر موجود، اعم از چپ و راست و پیر و جوان، اگر کسی را پیدا کردید که بتواند مثل همین سخن‌رانی ساعاتی پیش حضرت‌آقا در دیدار با مردم شهیدپرور تبریز، حقیقتا در بباراند و تجسم حکمت و بصیرت باشد، آن‌هم در نهایت بلاغت و در اوج خطابت، من به نفع او قلم می‌زنم. بالاتر از آن‌چه که خمینی در خامنه‌ای دیده بود، آن چیزی است که در خامنه‌ای دیده. ردای ولایت، بی‌خود روی شانه‌ی سیدعلی ننشسته. رایحه‌ی نهج‌البلاغه دارد سخن این سید باکلاس. هر چه محاسنش سپیدتر، خطیب‌تر. هر چه ریشش سفیدتر، ریشه‌دارتر. لذت بردم امروز پای تلویزیون. روزگاری در همین کشور، سران روانی جنگ جهانی می‌آمدند و نشست برگزار می‌کردند، بی‌آن‌که شاه را آدم حساب کنند؛ اینک این فرشته است که برای دیو شرط می‌گذارد. الحمدلله بابت این نعمت. من لسان نافذ خامنه‌ای را و صدالبته منطق کلامش را، مهم‌ترین نشانه‌ی نزدیکی ظهور می‌بینم. فاصله‌ی ما تا خورشید اگر زیاد بود، این‌جور نمی‌درخشید ماه. خیال ما جمع است که سیم سید وصل است. همه‌ی شهدا را با هم جمع کن، به‌علاوه کن با خمینی؛ نتیجه می‌شود سیدعلی حسینی خامنه‌ای. اخیرا جایی دیدم که یکی از چپ‌ها گفته: «خمینی امام اکثریت بود و خامنه‌ای امام اقلیت است!» سلمنا! خامنه‌ای انتخاب امام اکثریت بود. خمینی از همان دهه‌ی شصت، دست خامنه‌ای را در دست مهدی می‌دید. موسم موج است در دریای این متن. نه! امام، امام اکثریت نبود و الا روز دوازده بهمن در جواب آن خبرنگار نمی‌گفت هیچ! امام، فنای فی‌الله بود؛ اکثریت و اقلیت یعنی چه؟ خامنه‌ای هم همین است. به عبارتی امام اکثریت؛ آن‌جا که پای چهل میلیون رأی این ملت ایستاد و هرگز زیر بار فتنه‌ی ابطال انتخابات نرفت. لیکن به عبارتی دیگر، چشم سید خراسانی جز شمس تبریزی نمی‌بیند. یک روز خمینی آرزو داشت که «جبهه‌ی جهانی مستضعفین» تشکیل شود و حالا خامنه‌ای دقیقا و عمیقا ولی‌امر مسلمین جهان است. گذشت عصری که فقط شمع مسجد ابوذر جنوب‌غرب تهران بود؛ الساعه حبل‌المتین محور مقاومت است حضرت‌آقا. نه چپ، نه راست، آقای ما را محدود به یک جریان نکنند. صاحب این چفیه‌ی فراملی متعلق به اکثریت مطلق احرار عالم است. هیهات! از سردار «سردار دل‌ها» امام اقلیت درنمی‌آید. اقلیت یعنی استاندارد به سبک حسن روحانی. اقلیت محض هم یعنی شیخی که از آرای باطله کم‌تر رأی آورد. «کجایید ای شهیدان خدایی» که مولانا این بار با عصای تدبیر مشغول سماع است تا برسد به خود خورشید. به آغوش مهدی فاطمه...
بارانِ رحمتِ تو... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎@mahdaviyatilam
‌ 💕 ‏ علیه‌السلام: ‌ 🍃«ألا و إنَّ هذا الیومَ یومٌ جَعَلَهُ اللَّهُ لَكُم عِیداً و جَعَلَكُم لَهُ أهلاً، فَاذكُرُوا اللَّهَ یذكُركُم وَ ادْعُوهُ یستَجِب لَكُم»🍃 ‌ 🌹امروز (عیدفطر) روزی است كه آن را برای شما قرار داد و شما را نیز شایسته آن ساخت؛ پس به یاد باشید تا او نیز به یاد شما باشد و او را بخوانید تا خواسته‌‏هایتان را كند.🌷 ‌ 📚من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۲۷ ‌ @mahdaviyatilam
منتظر ظهور: منتظر ظهور: مَنْ قَرَأَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ آیَهً مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ کَانَ کَمَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِی غَیْرِهِ مِنَ الشُّهُور» ؛هرکس در از کتاب را قرائت کند، مثل این است که در ماه‌هاى دیگر راختم کرده باشد.  فضائل الاشهر الثلاثه ص97 ، ح82 ـ بحار الانوار(ط-بیروت) ج93، ص341 سلام قبول حق یکی از کارها در قرات سوره باشد علاوه بر خواندن همراه با توجه به در حد توان سوره اخلاص را بخوانید با یک باراین سوره ثواب را برایتان می نویسندیکی از بهترین حالت اینه این کار را به نیت و در فرج انجام بدهیم تا ان شا الله شامل و نگاه ویژه عج قراربگیریم این سوره را درطی شبانه روز از یک تا چند صد مرتبه قرات کنیم