هدایت شده از مرکز تخصصی امربه معروف 💕 (موسسه موعود)
#داستان مصور
#تدکر_لسانی
#حجاب
✴️ موقع #تذکــــر دادن با هر عکسالعملی کہ مواجہ شدید، مایوس نشوید، بدانید کہ شما همیشہ یہ حلقہ از این زنجیره هستید.
✨امــــر بھ معــــروف، همیشــہ #تاثیــر دارد!
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده...
╔═💎💫═══╗
@aamerin_ir
╚═══💫💎═╝
به کانال آمرین بپیوندید👆
☢ #داستان زیبا درباره حجاب:
♦️رسول خدا(ع) از حضرت جبرئیل (ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند⁉️
❇ جبرئیل فرمود: بله .یکی از آنجاهایی که فرشتگان می خندند...
🔺️زمانی است که زن بی حجاب و بدحجابی میمیرد ،و بستگان او را در قبر میگذراند و روی آن زن را با خشت و خاک می پوشانند تا بدنش دیده نشود .
❇ فرشتگان میخندند و می گویند:
🔺️تاوقتی که جوان بود و با دیدنش هرکسی را تحریک میکرد وبه گناه می انداخت (پدر و برادر و شوهرش و....از خود غیرت نشان ندادند)و او را نپو شاندند،ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می پوشانند.😁
❤️عاشقتم_چادرم❤️
🍃🌺..مــوضــوعــ👆🏻🙄🌺🍃.
#حجاب #غیرت
🍃🌷| مهدویون 313 |🌷🍃
@mahdavyon313
🌹 #داستانک
✅كوتاه ترین داستان فلسفی دنیا
برنده جایزه داستان كوتاه نیویورك تایمز
جهانگردی به دهکده ای رفت
تا زاهد معروفی را زیارت کند
و دید که زاهد در اتاقی ساده
زندگی می کند
اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن
فقط میز و نیمکتی دیده می شد
جهانگرد پرسید:
لوازم منزلتان کجاست؟
زاهد گفت: مال تو کجاست؟
جهانگرد گفت: من اینجا مسافرم
زاهد گفت: من هم
#یادمرگ
#داستان
#دنیا
🍃🌷| مهدویون 313 |🌷🍃
هدایت شده از 🇮🇷 مهدویون ۳۱۳ 🇮🇷
☢ #داستان زیبا درباره حجاب:
♦️رسول خدا(ع) از حضرت جبرئیل (ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند⁉️
❇ جبرئیل فرمود: بله .یکی از آنجاهایی که فرشتگان می خندند...
🔺️زمانی است که زن بی حجاب و بدحجابی میمیرد ،و بستگان او را در قبر میگذراند و روی آن زن را با خشت و خاک می پوشانند تا بدنش دیده نشود .
❇ فرشتگان میخندند و می گویند:
🔺️تاوقتی که جوان بود و با دیدنش هرکسی را تحریک میکرد وبه گناه می انداخت (پدر و برادر و شوهرش و....از خود غیرت نشان ندادند)و او را نپو شاندند،ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می پوشانند.😁
❤️عاشقتم_چادرم❤️
🍃🌺..مــوضــوعــ👆🏻🙄🌺🍃.
#حجاب #غیرت
🍃🌷| مهدویون 313 |🌷🍃
@mahdavyon313
#داستان
🔻شرم از خدا و خلایق
یکی از بزرگان پسری داشت یک روز به پسرش گفت: من حاجتی دارم، آیا اگر بگویم، آن را انجام میدهی؟ پسر گفت: بلی. پدر گفت: هر شب که به خانه میآیی، اعمال آن روزخودت را برای من شرح بده.
شب که شد، پسر نزد پدر آمد تا به قول خود وفا کند، تعدادی از کارهای آن روز خود را ذکر کرد و از گفتن تعدادی دیگر، خودداری نمود. آن وقت پدر به او گفت: من بنده ضعیفی از بندگان خدا هستم، وقتی تو خجالت میکشی که اعمال بد خودت را به من بگویی، فردای قیامت، چطور آنها را به خدا میگویی؟ و چگونه اعمالت را در حضور خلایق میخوانی؟
➖➖➖➖➖➖➖➖
🏴 رصــد نـمای تبیینـی فضـای مجـازی
🏴 مهــــــــــدویـون313
『 @mahdavyon313 』