🇵🇸 مهدویون ۳۱۳ 🇮🇷
بسم الله الرحمن الرحیم...
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم...امشب شب پنجم محرمه....بریم در خونه کریم اهل بیت....امشب صاحب عزا خود امام حسن مجتبی...
نیمش حسن و نیمه دیگر حسین بود
بوی مدینه می رسد از کربلای او....
گرچه ابنُالحسنم پُر شدم از ثارالله
بنویسید مرا یابنَاباعبدالله...
روایت میگه خودشو انداخت رو بدن ابی عبدالله....همون لحظه...اون ملعون شمشیر رو بالابرد به آقای منو شما بزنه....
ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم
از حرم تا قتلگه با شور جانبازی دویدم
روایت میگه عبدالله دستش رو آورد جلو...همچین که دستشو دراز کرد شمشیر به دست مبارکش خورد....
لب تشنه کشته طفل یتیم بریده دست
بر سینه بریده سری جا گرفته بود...آی آقا جانم....
الله اکبر جلوی چشم حسین دست عبدالله از بدن قطع شد...صدای ناله شون بلند شد...وا اماه.....توی کوچه ها هم تا خانم فاطمه اومد از امیر المومنین دفاع کنه....با غلاف شمشیر به دستش زدن....
عمو ببین شده دستم ز پوست آویزان
جدا شود چو علمدار اگر تکان بدهم
روایت میگه دومین شهیدی که رو سینه ابی عبدالله جون داده...یکی علی اصغر بود....یکی هم عبدالله....صدات به کربلا برسه بگو حسین.....💔
#شب_پنجم_محرم
#شب_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام💔
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج