#رمان
#داستان_ظهور
#ادامه_قسمت_سی_ام
بعد از کشته شدن سفیانی و نابود شدن لشکر او، امام تصمیم می گیرد تا لشکریانی را به سرتاسر جهان بفرستد.
فرماندهی هر لشکر به یکی از سیصد و سیزده نفر واگذار و دستورات لازم به آنان داده می شود.
امام از آنان می خواهد که هر جا مسأله تازه ای برای آنها پیش آمد که راه حلّ آن را نمی دانستند به کف دست خود نگاه کنند؛ زیرا این گونه می توانند جواب سوال خود را بیابند.(1)
اکنون موقع خداحافظی است !
این سیصد و سیزده یار باوفا می خواهند از امام جدا شوند.
اینجاست که امام تک تک آنها را به نزد خود فرا می خواند و دست خود را به سینه آنها می کشد.(2)
آیا می دانی علّت این کار امام چیست؟
❁┄┅•|•⊰❁〇⃟:❁⊱•|┅┄❁
1- الإمام الصادق علیه السلام : «... فإذا ورد علیک أمر لا تفهمه وتعرف القضاء ، فانظر إلی کقک واعمل بما فیها...»: الغیبه للنعمانی ص 334، بحار الأنوار ج 52 ص 365
2- 160. الإمام الباقر علیه السلام : «فیبعث الثلاثمئه والبضعه عشر رجلا إلی الآفاق کلها، فیمسح بین أکتافهم و علی صدورهم»: بحار الأنوار ج 52 ص 345، تفسیر العیاشی ج 2 ص 60
🌐مرکز مجازی مهدویت
🌷 ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┄🌷
🆔 http://eitaa.com/mahdi313com