#رمان
#داستان_ظهور
#قسمت_بیست_و_هشتم
هدف اصلی امام برقراری عدالت و امنیت است و برای همین امام تصمیم می گیرد تا به جنگ سفیانی برود. این خبر به سفیانی می رسد.
سفیانی به فکر فرو می رود. او به یاد سیصد هزار نفری می افتد که در سرزمین «بَیْدا» به دل زمین فرو رفتند. او می ترسد که خودش هم به چنین سرنوشتی دچار شود.
اکنون، سفیانی تصمیم می گیرد توبه کند و جان خویش را نجات دهد.
به راستی آیا امام توبه او را می پذیرد؟
نگاه کن ! این سفیانی است که از لشکر خود جدا شده و تنهایِ تنها به سوی امام می آید. چون او تنها آمده و سلاحی همراه خود ندارد، یاران به او اجازه می دهند تا نزدیک شود.(1)
سفیانی نزد امام می رود و با او گفتگو می کند.
من بی صبرانه منتظر می مانم ببینم نتیجه چه می شود، آیا امام او را می پذیرد.
هیچ کس فراموش نمی کند که سفیانی جنایت های زیادی کرده است و هزاران نفر از شیعیان را به شهادت رسانده است.
✍️ داستان ظهور/ مهدی خدامیان آرانی
❁┄┅•|•⊰❁〇⃟:❁⊱•|┅┄❁
1. الإمام الباقر علیه السلام : «إذا بلغ السفیانی... یتجرد بخیله حتی یلقی القائم...»: بحار الأنوار ج 52 ص 388.
🌐مرکز مجازی مهدویت
🌷 ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄🌷
🆔 http://eitaa.com/mahdi313com