eitaa logo
مهدی قاسم زاده
701 دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
429 ویدیو
0 فایل
ارتباط با ادمین: @m_gh_026 👤آدرس ما‌ در شبکه های مجازی ✅تلگرام t.me/mahdi_ghasemzadeh ✅سروش sapp.ir/mahdi_ghasemzadeh ✅آی گپ Igap.net/mahdi_ghasemzadeh ✅توییتر twitter.com/mghasemzadeh61 ✅ بله ble.im/mahdi_ghasemzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
از دانشجوی حق طلبِ نمی‌توان انتظار داشت که در روز قدس شورمندانه در راهپیمایی شرکت کند و علیه اسرائیل و حامیان اقتصادی-سیاسی فرنگی‌اش به ویژه آمریکا شعار دهد و این حمایت‌ها را محکوم کند، لیکن هنگامی که وی پای را در ایران می‌یابد علیه آن شرکت‌ها و فعالیت آنها در ایران هیچ اعتراضی نکند، زیرا برخی از به نحوی با آن شرکت‌ها مرتبط هستند... نمی توانیم در مواردی که قیام حق طلبانه‌ی دانشجو متوجه فرنگیان و صهیونیسم است آن را تمجید و تحسین کنیم، لیکن در مواردی که متوجه تبهکاری ها و خودکامگی های رجال "خودی" و دوستان و بستگان این یا آن رجل بلند پایه می شود، دانشجوی حق طلبِ آرمان طلب را به قعود فراخوانیم و به وی نصیحت کنیم که وظیفه‌ی اصلی دانشجو است و به علاوه نگران نباشید که سازمان‌ها و نهادهای ذیربط مملکتی بیدار و هوشیارند... از اینجا و از این هنگام است که دانشجو، با دلی مجروح و خسته و نومید، از صحنه‌های آرمان‌طلبی هایِ حق طلبانه به سرعت عقب نشینی می‌کند. اما کجا می‌رود؟! یا به رنگ و رقص و ... پناه می‌برد و یا همان رجالِ سیاستمدارِ مملکت دارِ با کیاست را الگو و زندگی خود قرار می‌دهد و از آنها یاد می‌گیرد چگونه با دنیا و خلقِ دنیا کنار آید و هم دنیا را داشته باشد و هم آخرت را !! 📚تاریخ شفاهی جنبش دانشجویی مسلمان ✍ محمد حسین روزی طلب، امیر حسین ثابتی منفرد @mahdi_ghasemzadeh
گزارش به ساواک- ۱۳۵۰/۸/۳۰ در هفته گذشته حاج کریم بخش سعیدی عضو فراکسیون پارلمان حزب مردم در یک صحبت خصوصی درباره علت جدایی آقای نخست وزیر [ هویدا ] و همسرش اظهار داشت: در مسافرتی که نخست وزیر به اتفاق همسرش به رفته بود در آن جا با زن بانفوذی به نام که فامیل هویدا نیز هست ملاقات و به امور مملکتی نیز می‌پردازد. پس از ورود و اتمام تشریفات دولتی، به خانم لیلا [ امامی_ همسرش، دختر مهندس شریف امامی رئیس مجلس شورای ملی وقت و نخست وزیر شاه در دوران اوج گیری انقلاب اسلامی] می‌گوید تو در منزل لقاءالدوله بمان چون من باید با مقامات محلی ملاقات کنم و شام را نزد آنها باشیم، موقع خوابیدن نزد شما خواهم آمد. پاسی از شب گذشته از آمدن آقای هویدا خبری نمی‌شود و خانم هویدا به بهانه گردش در شهر از خانه لقاءالدوله خارج و به خانه می‌رود. چون مأمورین گارد او را می‌شناخته اند طبعاً مانع نمی‌شوند و خانم هویدا سرزده وارد اطاقی که نخست وزیر در آنجا استراحت می‌کرده می‌شود ولی با کمال تعجب مشاهده می‌کند که هویدا با یک پسر بچه که از قرار معلوم به وسیله فرماندار برای او آورده شده مشغول.... می‌باشد. مشاهده این منظره باعث ناراحتی شدیدی برای خانم هویدا می‌شود و بلافاصله منزل را ترک و در تهران از هویدا تقاضای طلاق می‌کند... 📚 ظهور و سقوط سلطنت پهلوی @mahdi_ghasemzadeh
تبلیغات، مسموم ترین و خطرناک ترین ابزارهایی بوده که در طول تاریخ جریان از آن استفاده کرده است؛ جریان هیچ وقت مثل جریان باطل نمی تواند از تبلیغ استفاده کند ، به خاطر اینکه اگر بخواهد به طور کامل ذهن ها را بپوشاند ، به بازیگری ، و فریب احتیاج دارد و جریان حق، اهل دروغ و نیست و آن جریان باطل است که برایش هیچ چیز مهم نیست... در زمان امام حسن(ع) ، جریان باطل یعنی معاویه ، یک جا شدت عمل را به حدی می رساند که یاران حضرت را می کُشد، و در جایی به پیرزنی که او را مورد انتقاد و بدگویی قرار می دهد محبت می کند ؛ تبلیغات همین است... 📚 انسان ۲۵۰ ساله ✍ امام خامنه‌ای @mahdi_ghasemzadeh
، نه یک وضعیتِ طبیعی و نه مسئولیت جمعیِ مردمِ عادی، بلکه نتیجه‌ی است؛ در آغاز به دست قدرت‌های استعماری اروپایی و بعد به دست ایالات متحده آمریکا و سپس خواصی که عُمال محلی آنها محسوب میشوند... وقتی کشورهای "توسعه نیافته" را کشورهای "درحال توسعه" می نامند، به طریقی میخواهند بگویند که این کشورها، شبیه بچه‌ها در حال رشد و بالیدن هستند و این است؛ آنها توسعه نیافته اند، زیرا کشورهای قدرتمند تر به هزینه آنها رشد می یابند. توسعه نیافتگی جهانِ سوم نتیجه توسعه جهان اول است، نه مرحله‌ای در راه وصول به توسعه... رذل ترین متجاوزان به طبیعت و هیچگاه به زندان نمی روند؛ آنها خود کلیددار زندان ها هستند. کشورهایی پاسدار صلح‌اند که خود بیشترین سلاح را می سازند و می فروشند. بیشترین درآمدهای ناشی از مولد مخدر را صاحب نام ترین بانکها میکنند و مأمن عمده پولهای دزدی همان بانکها هستند... وقتی یک جانی شخصی را به خاطر عدم پرداخت بدهی اش می‌کشد، این اعدام را می‌نامند اما وقتی تکنوکراسیِ جهانی با کشوری مقروض تسویه حساب میکند، اعدام آن ملت را برنامه می‌گویند؛ اقتصاد جهانی مؤثرترین شکل جنایتِ سازمان یافته است. نهادهای بین‌المللیِ نظارت بر ارز، تجارت و اعتبارات، علیه کشورهای فقیر و علیه فقرایِ تمام کشورها، با خونسردی و مهارتی تمام، دست به چنان عملیات تروریستی می زنند که روی تروریست‌های بمب‌گذار را سفید می‌کنند... 📚 دنیای وارونه ✍ ادواردو گالئانو @mahdi_ghasemzadeh
بیست یا سی سال قبل، فقر محصول بود. چپی‌ها آن را به باد انتقاد می‌گرفتند؛ میانه روها به وجودش اذعان داشتند؛ و راستگرایان به ندرت وجود آن را رد می‌کردند. چقدر سریع زمانه عوض شده است: اکنون، پاداشی منصفانه برای عدم کارایی خوانده می‌شود. فقر ممکن است دل آدمی را به رحم آورد، اما دیگر باعث و انزجار نمی‌شود. مردم بنابر قانون بخت و اقبال، و بنا به ، فقیرند... خشونت، کلاً نه به عنوان فرزندِ بی عدالتی بلکه بعنوان محصولِ رفتار ناشایست آدم‌های فقیر متصور می‌شود، آدم‌هایی به لحاظ اجتماعی بی‌عرضه که در محل های فقیر نشین و کشورهای فقیر لول می‌زنند... ضوابط اخلاقیِ پایان هزاره، بی عدالتی را محکوم نمی‌کند، بلکه شکست و ناکامی را مذموم می‌داند. رابرت مک نامارا، یکی از مسئولان جنگ ویتنام در کتابی که در این باره نوشته است، اقرار میکند که اشتباه بوده است، اما "اشتباه" را به ناعادلانه بودن آن جنگ نسبت نمی‌دهند که بیش از سه میلیون ویتنامی و پنجاه و هشت هزار آمریکایی را به کشتن داد. اشتباه را صرفاً در این امر می‌دانند که ایالات متحده با علم و اطلاع کامل به عدم توانایی در پیروزی، این جنگ را به راه انداخت... آنچه مدارس و رسانه‌ها آموزش می‌دهند صرفاً اورادی است که مقدس مآب های قدرت به صورت ترجیع بندی کسالت آور تکرار می‌کنند؛ از جمله این ترجیع بندها اینست که در جهان، کشورها و مردمی موفق داریم و کشورها و مردمی ناموفق، زیرا کارآمدها شایسته پاداشند و بی عرضه ها سزاوار تنبیه... حافظه‌ی ابترِ، ما را به این باور سوق می‌دهد که گویا در برابر فقر معصوم است. ثروت و فقر از ازل زاده شده‌اند و تا به ابد همراهند و چنین است روزگار! زیرا که مشیت الهی یا سنت است... 📚 به من دروغ نگو ! ✍ جان پیلجر @mahdi_ghasemzadeh
آمار منتشره از سوی "موسسه‌ی بین‌المللی مطالعات استراتژیک" نشان میدهد که بزرگترین فروشندگان اسلحه دنیا، ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه و روسیه هستند. چین هم در فهرست هست ولی چند رده پایین تر... این پنج کشور با تصادفی عجیب، همان کسانی هستند که در سازمان ملل دارای حق وتو هستند؛ حق وتو، در حقیقت به معنی قدرت تصمیم‌گیری است... مجمع عمومی ، عالی ترین نهاد بین‌المللی که تمام کشورها در آن مشارکت دارند، توصیه‌هایی ارائه میکند اما شورای امنیت است که تصمیم میگیرد! حرف میزند یا سکوت اختیار میکند؛ "شورا" عمل میکند یا بی عملی در پیش میگیرد. به عبارتی دیگر، در دست پنج قدرتی قرار دارد که از کاسبیِ نان و آبدارِ جنگ بیشترین سود را می برند!! پس تعجبی ندارد که اعضای دائم شورای امنیت از حقی بهره مندند که به آنان اجازه میدهد هر کاری خواستند انجام دهند... کسی نباید از نابرابری ناخوشایند در سطح جهان بین جنگ و صلح متعجب باشد زیرا به ازای هر دلاری که سازمان ملل صرف میکند، جهان دو هزار دلار صرف حفظ جنگ میکند!!! و متعاقب آن، در مراسم قربانی، شکار و شکارچی هم نوعند و برنده کسی است که تعداد بیشتری از برادرانش را بکشد... تئودور روزولت خوب حق مطلب را بیان کرده است: "هیچ شادمانی به خاطر صلح به اندازه وجد و سرور پیروزی در جنگ کِیف نمیدهد"؛ در سال ۱۹۰۶، جایزه به او اعطا شد!! 📚 به من دروغ نگو! ؛ گزارش‌هایی تاریخ ساز از روزنامه‌نگاران کاوشگر ✍ جان پیلجر @mahdi_ghasemzadeh
شاهزاده خانمِ دیانا، قدیسی که بیشترین سوگواریِ پایان قرن برای او برگزار شد، کسی که مادرش او را وِل کرده بود، مادر شوهرش او را به ستوه آورده بود، شوهرش سرِ او کلاه گذاشته بود و عشاقش هم به او خیانت کرده بودند، بالاخره حرفه‌ی دلخواهش را در امور یافت... دیانا در زمان حیات، رئیس هشتاد و یک موسسه‌ی عمومی خیریه بود. اگر هنوز زنده بود، می توانست یک وزیر درست حسابی اقتصاد در هر دولتِ "جنوب" بشود؛ هر چه نباشد کارِ خیر آدم را تسکین می‌دهد ولی بازخواست نمی‌کند.. اسقف برزیلی "هلدر کامارا" می‌گوید: "وقتی به فقرا غذا می‌دهم مرا می‌خوانند ولی وقتی از شان می‌پرسم چرا غذا ندارند، مرا می‌نامند" !! برخلاف همبستگی، که رابطه‌ای افقی است و بین افرادِ برابر صورت می‌گیرد، خیریه رابطه‌ای عمودی و از بالا به پایین است، دریافت کنندگانش را تحقیر می‌کند و روابط مطلق را هیچگاه به چالش نمی‌کشد؛ در بهترین شرایط، وعده می‌دهد که روزی در جهان آخرت به دست خواهد آمد... بی‌عدالتی اینجا روی زمین نگران فعالیت‌های خیریه نیست؛ این فعالیت‌ها صرفاً سعی می‌کند بی‌عدالتی را پنهان کند... 📚 به من دروغ نگو !! ✍ جان پیلجر @mahdi_ghasemzadeh
به حسب دریافت و آنهایی که در حکم عوامند؛ امام حسن(ع) یک جور زندگی میکند، امام حسین(ع) نقطه‌ای مقابل او زندگی میکند؛ هر دوی اینها زندگی‌شان با امام چهارم فرق دارد؛ هر سه‌ی اینها زندگی شان با امام هشتم فرق دارد؛ هر چهار اینها زندگی‌شان با زندگی امیرالمؤمنین(ع) فرق دارد؛ هر پنج نفر اینها زندگی‌شان با زندگی امام دوازدهم(ع) فرق دارد. آیا تناقض نیست؟ آیا اینها متناقض عمل میکنند؟! اتفاقاً این ، به همین صورت تناقض، مورد قبول یک عده‌ای هم هست. یک مسئله‌ای را مطرح میکنی، دلیل میخواهد. از گفته ی امام حسین(ع) یا عمل امام حسین(ع) شاهدی برایش می آوری. برای اینکه به شما جواب بدهد، میگوید امام حسن(ع) را چه میگویی؟ ببینید، اصلاً مثل اینکه در ذهن او، امام حسن و امام حسین(ع) کارشان متناقض است. برای اینکه حرف تو را جواب بدهد، که تو از امام حسین(ع) شاهد آوردی، میگوید امام حسن(ع) را چه میگویی؟!! فوراً باید به او گفت: برادر! من و تو با هم برادرِ دروغی هستیم، حرفمان و فکرمان و راهمان متناقض است اما امام حسن و امام حسین(ع) برادر واقعی‌اند، برادر فکری‌اند، برادر ایمانی‌اند علاوه بر ؛ لذا ممکن نیست راهشان متناقض باشد... تو اگر قبول کردی که امام حسین(ع) یک جور خاصّی عمل کرده، باید قبول کنی که امام حسن(ع) هم همان جور میکند... اگر زندگی امام حسن(ع) را غیر از آن می بینی، در بینش خود و در نگرش خود تجدید نظر کن و بدان که اشتباه کرده‌ای!! 📚 همرزمان حسین(ع) ✍ مقام معظم رهبری @mahdi_ghasemzadeh
"جریان سوزی" حاصل انجام فعالیت‌ها یا ناشی از حرکت‌های مضر و غیرقابل توجهی است که نه‌تنها منجر به ایجاد فرهنگی نمی‌گردد، بلکه ذهن و دل مخاطبین و عرف عمومی را از بین خواهد برد... دیگر نمی‌توان ادعا کرد که مانند سالهای دور و در محلهای کاملاً سنتی، صِرف حضور یک روحانی و مبلّغ مذهبی، در جامعه مفید و موج آفرین است؛ صَرف نظر از اقداماتی که ممکن است توسط روحانی صادر شده و منجر به گردد، گاهی حضور بی ثمر در هر اجتماع نیز عقاید مردم را تغییر میدهد.... اگر یک مبلّغ دینی، حضوری بی اثر داشته و تنها نمازی بخواند و در برابر بی عدالتی، بی اخلاقی و منکرات بی تفاوت باشد، چه تصوری در مخاطب امروزی ایجاد خواهد نمود؟ آیا بازیکن فوتبالی که در زمین پایی به توپ نمیزند و تلاشی نمیکند، میتوان تنها گفت که مفید نیست؟ قطعا بازیکن تنبل و بی تلاش، هم خود را منفور تماشاگران میکند و هم رقیب را شاد می‌نماید!! باید پذیرفت که بخشی از جامعه که در جبهه مستقیم با روحانیت قرار داشته و علیرغم تمایلی که نسبت به دین و اخلاق دارد، از منزجر شده، ریشه در عملکردهای روحانیت دارد که در دوره ای ذهن مخاطب را گزیده و آن را سخت تحت تأثیر قرار داده است؛ بی مبالاتی، تساهل، سخنان نابجا، اقدامات منفی، رفتارهای خلاف عرف و هزاران عامل دیگر که گاهی تاریخ درخشان روحانیت را براحتی زیر سوال برده است... 📚 کار فرهنگی باید جریان ساز باشد @mahdi_ghasemzadeh
مستندات آمریکا مثنوی هفتاد من کاغذ میشود و از آنجایی که این حقایق را نمیتوان منطقاً نفی کرد، کسانی که آنها را بر زبان جاری میسازند یا بر صفحه کاغذ می‌آورند و رابطه‌های بدیهیِ بین آنها را نشان میدهند، صرفنظر از اینکه شاید خود آمریکایی باشند، اغلب با برچسب مورد دشنام قرار میگیرند... وقتی پرزیدنت ، با این ادعا که کارخانه داروییِ الشفا در ، "کارخانه سلاح‌های شیمیایی" است، در سال ۱۹۹۸ دستور حمله موشکی علیه آن را صادر کرد، این اقدام با هر معیاری که در تصور آید عمل تروریستی عمده‌ای بود؛ اطلاعات کامل وجود داشت که کارخانه‌ی مزبور، تولید کننده‌ی ۹۰ درصدِ داروهای پایه در یکی از تنگدست ترین کشورها است... کارخانه دارویی تنها کارخانه ای بود که کلروکوین، یعنی مؤثرترین دارو برای مداوای مالاریا و داروهای ضد (یعنی نجات بخشِ جان بیش از یکصد هزار بیمار با قیمت حدود فقط یک پوند استرلینگ در ماه) تولید میکرد؛ داروهای دامپزشکیِ نابود کننده‌ی انگلهای منتشره از دام به انسان که یکی از علل اصلی مرگ و میر کودکان در سودان است فقط در کارخانه دارویی الشفا تولید میشد... درنتیجه بمباران کارخانه الشفا به دستور کلینتون، از آن تاریخ تاکنون چند نفر سودانی جان باخته‌اند؟ به گفته‌ی سفیر آلمان در سودان: "چند ده هزار نفر حدسی منطقی است" دولت سودان خواستار تحقیقات سازمان ملل در این باره شده بود اما واشنگتن از آن جلوگیری کرد؛ وقتی نعام این اقدام تروریستیِ کلینتون را با انفجار سنگدلانه‌ی برج دو قلوی نیویورک مقایسه کرد، مفسرانِ سرشناس (از جمله یک نفر که او را به "سستی در مقابل فاشیسم" متهم میکرد) دشنامش دادند... 📚 اربابان جدید جهان ✍ جان پیلجر @mahdi_ghasemzadeh
یادم هست_سال‌های پیش_ روزی شاهد گفتگوی مردی با یک طفل چهار، پنج ساله بودم... مرد به طفل گفت: "اگر از یک تا صد بشماری یک تومان می‌دهم" طفل با هیجان و اشتیاق شروع کرد به شمردن؛ شاید پول برای او مهم نبود و در فکر آن هم نبود. فقط دلش می‌خواست آن مرد بداند که او شمردن می‌داند... شمرد و شمرد تا رسید به عدد "سی"... پسرک، این عدد را نمی‌دانست اما خیال کرد که می‌داند. این بود که بدون مکث و ترس، به جای "سی" گفت: "بیست‌و‌ده" و ادامه داد: بیست‌و‌یازده، بیست‌و‌دوازده، بیست‌و‌سیزده، بیست‌و... مرد به آرامی گفت: اینطور درست نیست. سی، چهل، پنجاه.... اما اگر حالا نمی‌توانی یکجا تا "صد" بشمری، پنج دفعه از یک تا بیست بشمر. همان صد می‌شود. من هم قبول می‌کنم. بعدها یاد می‌گیری که چطور باید تا صد بشمری... و طفل، شادمانه و بدون معطلی از یک شروع کرد! مرد نگفت: حالا دیدی بلد نیستی؟ و یا تو که تا "بیست‌و‌نه" بیشتر بلد نیستی بنابراین بازی را باختی.... اگر این کار را می‌کرد پسرک حسابی دلگیر می‌شد و قلبش می‌شکست و مسلماً اگر مرد در آن چند دقیقه می‌خواست معلمِ حساب طفل بشود، راه به جایی نمی‌بُرد و طفل را هم خسته می‌کرد، در عوض او به طفل آموخت که با همان چند عدد که می‌داند، به "صد" برسد و شکست نخورد... خوب شاید این حرف کاملاً منطقی نباشد و این طرز استدلال کردن در همه جا به کار نیاید؛ اما من میخواهم از این استدلال در موردی استفاده کنم که به نظرم درست می‌آید... اگر رسیدن به "صد" هدف ماست و سخن گفتن از "صد" قصد ما، و به دلیل مجموع شرایط_کمداشت‌ها و ناتوانی‌ها_ نمی‌توانیم مستقیماً تا صد بشمریم، چرا پنج بار از یک تا بیست نشمریم؟! شرط اصلی و ثابت ما فقط باید این باشد که به هیچ دلیلی از "صد" چشم نپوشیم و کوتاه نیاییم... 📚ابن مشغله ✍نادر ابراهیمی @mahdi_ghasemzadeh
ما در برابر فشارهایی که از ما می‌خواستند تا دامنه‌ی را به فعالیت‌های ایران در سوریه و عراق گسترش دهیم یا رژیم ایران را ساقط کنیم، مقاومت کردیم؛ ما به دنبال آن نبودیم تمام مشکلات خاورمیانه را یک‌جا حل کنیم... اگر ما قرار بود کلیت رفتار ایران را اصلاح کنیم، آن‌گاه برنامه هسته‌ای ایران صرفاً تبدیل به موضوعی می‌گشت که می‌شد در برابر فعالیت‌های ایران بر سرش چانه زد؛ بنابراین بهتر دیدیم اول از تولید سلاح‌های هسته‌ای جلوگیری و بعد به دیگر مسائل پرداخته شود، مخصوصاً پس از آن‌که بزرگ‌ترین چانه‌زنی ایران را از دستش درآوردیم.... برای منحرف نشدن از هدف توافق موردنظر، من به تیم‌م دستور دادم تا پیش از شروع مذاکرات جدی با ایران، را بطور کامل بنویسند؛ من می‌دانستم که شاید ما هرگز به این توافق ایده‌آل نرسیم، ولی حداقل می‌خواستم بدانم ابعاد این توافق ایده‌آل چگونه است و با این کار ما می‌دانستیم که چه چیزی انحراف از هدف اصلی‌مان است و حواسمان بود که بیش از حد به ایران امتیاز ندهیم... البته بعداً معلوم شد ما از حداقل تعریف موفقیتی که رئیس جمهوری مشخص کرده بود، فراتر رفتیم... دانشمندان ایران در غنی سازی در هر سطحی، به مهارت بالایی رسیده بودند و ما نمی‌تواستیم کاری کنیم که آن‌ها دانش و مهارت‌شان را فراموش کنند؛ دست یافتن به وضعیتی که می‌شد برنامه‌ی هسته‌ای کوچک صلح آمیزی را بطور شدیدی بازرسی و پایبندی‌اش را تایید کرد، به مراتب بهتر از بمباران هسته‌ای ایران بود، زیرا آنها توانایی‌اش را داشتند تا این تاسیسات را زیر زمین از نو بسازند و قطعا چنین می‌کردند! 📚 بدون هراس ✍ وندی شرمن @mahdi_ghasemzadeh