✍ #بخش_پایانی
✅"پهپاد" بعدی آمریکا کی و چگونه منهدم خواهد شد؟
🔻 چه کسی دستور شلیک به "گلوبال هاوک"را صادر کرد؟
●●ج: طبیعی است که با مشخص شدن هویت آمریکایی پهپاد متجاوز اولین سوالات و ملاحضات این باشد که دستور مهم و حساس شلیک به این پهپاد را با توجه به تبعات امنیتی و سیاسی آن چه کسی صادر کرده است؟ در اینباره چند فرض مهم ذیل را می توان تصور کرد:
••یک: فرض اول این است که مدیران سامانه دفاعی ایران، از قبل توجیهه بوده که در برابر هر نوع تجاوز و بدون ملاحظه هر نوع انتساب به هرکشوری، شی متجاوز را مورد هدف قرار بدهند.
••دو: فرض دوم این است که در مرحله تصمیم گیری برای شلیک به پهپاد آمریکایی مقامات نظامی و امنیتی بالاتری از مسئولین مستقر در سامانه دفاعی منطقه خلیج فارس، دستور شلیک را صادر کرده اند.
••سه: فرض سوم نیز این است که ایران یک برنامه عملیاتی و روانی در آمریکا را جدی گرفته و آن اینکه یک حمله محدود از طرف آمریکا را با هدف تاثیر بر محاسبات راهبردی مسئولین و مردم در دستور کار است. به همین دلیل آتش به اختیاری برای پاسخ محکم به این برنامه در دستور کار فرمانده هان ارشد نظامی و با صدور مجوز فرمانده عالی بوده است. در این فرض ایران جنگ گسترده و طولانی با خود را منتفی می داند ولی از حمله محدود به برخی مراکز خود با هدف شوک به افکار عمومی و تردید در مسئولین خود غفلت نکرده و فرمان آتش به فرمانده هان نظامی خود را داده است.
••چهار: فرض چهارم نیز این است که پهپادهای آمریکایی اخیرا در لیست قرمز ایران و به خصوص در ماه های اخیر و پس از افزایش کم سابقه تحریم ها و خروج آمریکا از برجام قرار گرفته و ایران درصدد انتقام کور و یا تلافی به هر قیمتی از آمریکا بوده است.
••پنج: فرض پنجم نیز این است این اقدام نظامی یک اقدام خودسرانه و بدون هماهنگی بوده باشد. همانند آنچه ترامپ معتقد است!
■فرض پنجم اما از اساس منتفی است زیرا حتی در شرایط معمولی و نه مثل شرایط حساس کنونی اقداماتی به مراتب کوچکتر در حوزه نظامی نیز باید با برنامه دستوری و فرمانده هان ارشد نظامی کنترل و هماهنگ شود.
■ به نظر می رسد که فرض چهارم نیز به نوعی باطل باشد، زیرا تاکنون سپاه پهپادهای متعددی از آمریکایی ها را منهدم و یا حتی به تسخیر خود درآورده است و بسیاری از این پهپادها قبل از برجام در اختیار ایران قرار گرفته یا منهدم شده اند. بنابراین این اراده همیشگی در نیروهای نظامی ایران وجود داشته که در مواجه با پهپادهای آمریکایی این اقدام را انجام بدهند.
■اما اینکه فرض سوم، دوم و اول چقدر صحیح تر است، تشخیص آن بسیار سخت است. زیرا بخشی از آن به محرمانه بودن فرآینده صدور فرمان آتش و نحوه عملکرد سامانه موشکی ایران بر می گردد. ولی فرض اول و دوم و سوم به راحتی قابل جمع با یکدیگر می باشد.
■بدین معنا که هم در فرض اول و دوم و همچنین در فرض سوم وجود اراده و مهمتر از آن اجازه رسمی و با هدف برای شلیک به ماشین جنگی آمریکا در ایران آشکار است. همین اراده و اجازه شلیک به ما می گوید که پس از این نیز هر پهپاد آمریکایی در هر نقطه و هر زمان در صورت تجاوز با سرنوشت پهپاد گلوبال هاوک مواجه خواهد شد.
■البته وجود این اراده و اجازه و البته ایضا آتش به اختیاری هوشمندانه فرماندهان ارشد یک نکته بزرگ دیگر نیز در درون خود دارد و آن اینکه نیروهای نظامی ایران وقتی در مرحله جاسوسی به ماشین جنگی آمریکا رحم نمی کنند، بنابراین در هرنوع مواجه با تهاجم نظامی نیز باید منتظر سریع ترین و سنگین ترین ضربات متقابل باشیم. نتیجه کلی آنکه پهپاد بعدی از هر زمانی که به مرزهای ایران وارد بشود، سرنوشت مشابه گلوبال هاوک پیدا خواهد کرد و اجازه شلیک در ایران نیز از قبل صادر شده است.
@mahdi_jahantighi
✅برای تکامل رفتارهای انقلابی مغفول، از خودیها شروع کنیم ( #بخش_پایانی)
🔻"ادامه حمایت" از آقای رئیسی یا "مطالبه گری" و "آغاز انتقادات" از او!/ آیا زمان تغییر برخی نسبتهای جریان انقلابی و اصولگرا با رئیسی فرا رسیده؟!
✍اما همه اینها نوشته شد تا چند نتیجه مهم ذیل را بتوانم بگیریم:
✔️الف: موضع عموم جریان انقلابی کشور باید آنقدر به تکامل نزدیک بشود که نسبتش از اشخاص عبور و به اصل انقلاب و در نظر گرفتن کمک به تکامل انقلاب – بخوانید تحقق گام دو- و جلب رضایت و گسترش خدمت به مردم نزدیکتر شود. وگرنه هر طیفی از انقلاب در یکی از شخصیت های ارزشی کشور، متوقف خواهد شد.
✔️ب: کمک و حفاظت از اشخاص خوب و انقلابی کشور فقط حمایت و تبلیغ از آنها نیست بلکه گاهی گوشزد کردن ضعف ها و پیگیری مطالبات انقلاب و مردم کمک بزرگتر به آنها خواهد بود. همچنانکه آقای رئیسی یکی از سرمایه های کشور و انقلاب هستند و حمایت و البته مراقبت از او تواما برای جریان انقلابی کشور، تکلیف آور است.
✔️ج: مطلوب دانستن همه عملکرد فرد مورد علاقه مان در هر شرایطی ، هم عقلایی نیست و هم انسان و جامعه را از بسیاری تکالیف دیگر نسبت به خود آن فرد دور می کند. وقتی امام جامعه برای مردم حق نظارت و انتقاد بر خود قائل است، قطعا این نقش مردم نباید برای مسئولین کشور تضعیف شود. کوتاهی و یا تضعیف در نظارت جمعی در کشور درباره مسئولین، بخشی از مشکلات امروز را به همراه داشته است. خوبست جریان انقلابی کشور مطالبات مردم و نظارت بر مسئولین را اول از شخصیت های مورد علاقه خودشان شروع کنند و این ان شاالله به سلامت بیشتر و پاک ماندن جریان انقلابی و اشخاص مورد علاقه آن تواما کمک خواهد کرد.
✔️ذ: اما در مورد شخص آقای رئیسی اینک در چه مرحله ای هستیم ادامه حمایت، آغاز نقد عملکرد یا مطالبه گری؟! عملکرد آقای رئیسی تاکنون حمایت جریان انقلابی را لازم کرده است، درباره نقد عملکرد نیز، هنوز چون در مراحل اولیه ریاست ایشان هستیم، قطعا انتقادات جامع و راهبردی از ایشان غلط است ولی باب انتقادات کوچک و روزمره! از خود ایشان و یا اطرافیانش قطعا می تواند باز باشد. اما درباره مطالبه گری، یک مطالبه بزرگ از طرف رهبری – تحول در قوه قضائیه- عملا وجود دارد. البته با این تبصره که اکنون این مطالبه باید با تشویق و ترغیب و حمایت از تحقق آن و در نظر گرفتن زمان و محدودیت وچالش های پیش رو! همراه باشد. دقیق تر آنکه مطالبه گری تحول قوه قضائیه نیز نباید با هیاهو، انتقادات سبک و بی مورد، سیاسی کاری و حتی به بهای تضعیف جایگاه ریاست قوه همراه شود. یادمان نیز نرود که تحول در دوران جدید قوه قضائیه با ریاست آقای رئیسی جای امیدواری بسیار دارد و رهبری هم در اینباره امیدواری شان را بیان کرده اند. بنابراین انتقادات احتمالی از آقای رئیسی و قوه قضائیه نباید به روح امیدواری ایجاد شده ضربه وارد کند و این مهمترین مساله در ملاحظات ماه های اولیه است. ضمنا رهبر معظم انقلاب به نوعی سرفصل های مطالبه گری برای تحول در قوه را مشخص کرده اند؛ اجرای سند آماده شدهی تحول بدون تأخیر، زمان دار بودن اقدامات برای تحول، اولویت پرداختن به مفسذین داخل قوه قضائیه، انتصابات دقیق، آورده های جدید برای دستکاه قضا، اخلاق در برابر متهم و شاکی، قاطعیت، سخت گیری در برابر مفسیدن ، احیای حقوق عامه، داشتن گوش شنوا در برابر مردم، رفتار حکیمانه، داشتن راهکارهای خلاقانه برای بهبود سیستم و...
✍خلاصه آنکه به نظر می رسد که مطالبه گری برای "تحول قوه قضائیه" به همراه ادامه حمایت عاقلانه از آقای رئیسی بیش از هر گزینه مشخص دیگری اینک در اولویت است و دیگر موارد در سرفصل بعدی است ولی فراموش کردن کامل آن موارد نیز به تکلیف و بصیرت نزدیک نیست.
🔻***پی نوشت: صحبت از آقای رئیسی صرفا یکی از مصادیق مهم محل تذکر بود و نه صرفا تمرکز بر او. ضمن اینکه جایگاه اجتماعی و سیاسی و به خصوص ریاست رئیسی بر یکی از ستونهای جمهوری اسلامی نیز اقتضا می کند که اگر قرار است مواردی برای جریان انقلابی کشور درباره افراد مورد علاقه شان یادآوری شود از افرادی همانند آقای رئیسی و یا امثال او شروع شود!
@madi_jahantighi