eitaa logo
کشکول|محسن مهدیان
3.7هزار دنبال‌کننده
413 عکس
137 ویدیو
3 فایل
روزنامه‌نگار. ارتباط با ادمین @mohsen_mahdian
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻توجه دادن به "معنا" در کلام اربعینی رهبرانقلاب 🔻در سخنان امروز رهبر انقلاب  تعبیری است که به این فهم نقطه کانونی سخنان ایشان در جمع عزاداران اربعین است : "معنا".... ضرورت  معنا بخشیدن به زندگی... . 🔻اما رهبرانقلاب این تعبیر را به چه بهانه ای بکار بردند؟ ابتدا به مفهوم "معنا" بپردازیم و مجدد برگردیم. معنا چیست؟ "معنا" عبور از ظاهر است اما فراتر از "معنی". معنی با معنا متفاوت است. معنی ترجمه یک لفظ یا جمله است. اما معنا توجه کردن به لفظ در نسبت با موضوعات دیگر است. معنا نگاه به لفظ در مجموعه وسیعتری از موضوعات است. معنا دادن به امور مثل روح بخشیدن بدانهاست نه صرفا ترجمه آنها. 🔻یک نمونه آشکار آن همین راه پیمایی اربعین است. "معنی لفظی" راه پیمایی، ابزار رسیدن است. "معنی معنوی" راه پیمایی اجر و ثواب بردن از قدم برداشتن در راه کربلای معلی است. اما ما از راه پیمایی اربعین همین می فهمیم؟ صرفا برای ثواب طی طریق می کنیم؟ خیر. ما از راه پیمایی اربعین، مانور شیعی و بلکه نهضت ازادی خواهان جهان می فهمیم. حماسه ای چشم پرکن که ناچارا و از سر انفعال رسانه های مستکبر دنیا آنرا سانسور می کنند. این پیام حماسی، معناست. 🔻ازین دست مثال ها زیاد است. چایی دادن در مجلس امام حسین و چایی دادن در مهمانی شخصی "هم معنی" است اما در "معنا" متفاوت. تفاوت ایندو در "روح حاکم" بر چای هیات است. این همان معنایی است که در نسبت امر قدسی مهمتری از معنی اش  پیشی می گیرد. 🔻برگردیم به سخنان رهبر انقلاب. سخنان کوتاه رهبرانقلاب چند تحذیر داشت که بسیار برای این روزهای ما کارگشاست. هم از جهت معنی و هم معنا.... بااین توضیح عبارت های رهبرانقلاب در جلسه اربعین را مرور کنیم. 🔻یکم. مبارزه جبهه حسینی و جبهه جور و باطل هم پیش از امام حسین بود و هم  هست و هم ادامه دارد. 🔻دوم. حرب لمن حاربکم همیشه به معنی اسلحه دست گرفتن نیست. به معنی درست فکر کردن و درست سخن گفتن و درست شناسایی کردن و درست به هدف زدن است. 🔻سوم. جنگ اشکال مختلف دارد. یک دوره شمشیر و یک دوره اینترنت و هوش مصنوعی... سپس توضیح می دهند که اگر اینطور فکر کردیم زندگی معنا پیدا می کند. اما این تعابیر می تواند "معنی" عبارت هم باشد. "معنا" از کجا می آید؟ آنجایی که در خطاب به جوانان متدین و امام حسینی می گویند. اینکه فرمودند جوانان قدر بدانید. میدان وسیعی در اختیار شماست. اقدامات ما یک وقت در محیط دانشگاه و محیط اجتماعی است. یک وقت در راه کربلا و فلسطین. فرمودند این مسیری است که انقلاب برای ما بازکردند و اگر استفاده نکنیم دچار خسران شدیم. 🔻معنا اینجاست... انقلاب به همه ابعاد زندگی شخصی و اجتماعی ما معنا و آنرا ارتقا داده است. امروز ثواب فردی یک راه پیمایی رنگ مانور حماسی شیعه می گیرد. اگر اینطور به مسائل نگاه کنیم در ظاهر امور نمی مانیم. بلکه این معنی و معنای امورست که تکلیف انقلابی مارا تعیین می کند و نه ظاهر آن. بااین مقدمه نقش تاریخی مان را نیز در هر میدانی دقیقتر می فهمیم. 🔻لب کلام... همچنان جنگ است. جنگ میان حسینیان و یزیدیان. هدف نیز نصرت امام زمان علیه السلام و یاران وفادارشان  است. تنها میدان مبارزه تغییر کرده است و البته ابزار جنگ تنها سلاح نظامی نیست. و نقش تاریخی من و شما نیز در همین معناست. اگر زندگی دنیایی را با این رنگ معنا بخشیدیم، هر قدم و نفس مان حماسه است و مجاهدت. همشهری @mahdian_mohsen
🔻«گناهکاران بی‌گناه» 🔻آیا حکم دو خطاکار در فتنه 88 در مقایسه با اغتشاش 1401 یکی است؟ 🔻پیشنهاد می‌کنم تا پایان متن همراه باشید. مهم‌ترین تفاوت فتنه 88 با اغتشاش 1401 در همین عنوان فتنه است. سال 88 به معنای واقعی کلمه فتنه بود. فتنه یعنی امتزاج حق و باطل. یعنی شرایط چنان غبارآلود بود که حق از باطل قابل تشخیص نبود. آنچه رهبرانقلاب در آن سالها به عنوان "این عمار" می‌فرمود به واسطه همین غبار سیاسی بود. نقش جناب عمار در جنگ صفین همین بود که شبهه را برای صحابه رفع کند تا حق از باطل نمایان شود. در آن سال دو دسته افراد داشتیم. یا اهل فتنه یا مفتون و فتنه‌زده‌ها. در آن شرایط عده ای حق داشتند دچار فتنه و خطا شوند اما خواص خیر. برای همین آنروزها روز آزمایش خواص بود. اما سال 1401 فتنه نبود. همه چیز عیان بود. از لحظه اول باطل از حق جدا شد. باطل در نمایان‌ترین حالت خودش جلوه کرد. پس ظاهرا خطا در این سال نابخشودنی‌تر است. اما واقعا چنین است؟ 🔻به این فهم آنکس که در سال 1401 دچار خطا شد نسبت به فتنه گر 88، گناهش قابل گذشت است. اما چرا؟ اگر سال 1401 ماجرا فتنه نبوده و همه چیز شفاف و آشکار بوده است چرا گناه خطاکاران آن سال کمتر است؟ 🔻دلیل را باید در جبر رسانه‌های اجتماعی دید. جبری که منجر به مسخ رفتاری آدم‌ها می‌شود؛ رفتار و نه علم. اساسا افراد در این جبر شناختی به درستی و غلطی امور توجه نمی‌کنند. اینجا اساسا عرصه حق و باطل نیست. زیستگاه شبکه‌های اجتماعی عرصه اقدام شبکه‌ای است. افراد بی آنکه بفهمند و بخواهند در یک تونل شبکه‌ای از افراد یک شکل و یک صدا، تبدیل به ربات می‌شوند. تبدیل به انسان مسلوب الاراده می‌شود که نمی‌فهمد چطور گرفتار خطای شناختی و حتی رفتاری می‌شود. 🔻این خطای شناختی ناشی از همگرایی و همگروهی و همرنگی، مختص نوجوان و جوانان کم سن و سال نیست. در این جماعت ضریب خطا بیشتر است چون زمان بیشتری در فضای مجازی‌اند. اما متاسفانه باید گفت که همه را در گیر می‌کند؛ حتی خواص. ولو افرادی که حق و باطل برای آنها روشن است. برای اینکه یک مثال نسبتا روشن بزنم به ادراک و رفتار یک پزشک که در جمع رفقا دست به سیگار یا قلیان می زند، توجه کنید. او حتما از عوارض دخانیات می‌داند. اما در جمع دوستان و فامیل که همه به او سیگار تعارف می‌کنند ممکن است دچار خطای جمع‌پذیری شود. یا فردی را تصور کنید که می‌داند مرده ترس ندارد چون علم دارد هیچ کاری از او ساخته نیست اما حاضر نیست کنارش باشد. این ترس غیر از علم اوست. دقت کنیم که خطای شناختی غیر از خطای علمی و اعتقادی است. بیشترش بماند. 🔻اغتشاش 1401 را از این منظر ببینید. سهم شبکه‌های اجتماعی و جبر ناخواسته در شکل‌گیری ذهنیت غلط و رفتار نادرست را دقیق اندازه‌گیری کنید. خواهید دید که ماجرا در این سال متفاوت از آشوب در همه دوره‌های گذشته است. برای همین است که اصلاح و قانونمند کردن فضای مجازی مهمتر از بگیر و ببند امنیتی و قضائی است. شاید علت اینکه رهبر انقلاب از روز اول اغتشاش 1401 با این ماجرا متفاوت از فتنه های گذشته رفتار کردند و متهمین این عرصه را مورد بخشش قرار دادند از همین جهت باشد. 🔻اینهمه را نوشتم تا همین یک جمله؛ اگر فکری برای حکمرانی مجازی نکنیم با "گناهکاران بی‌گناهی" مواجه می‌شویم که از نزدیک‌ترین‌ها و یا مورد اعتمادترین‌های ما هستند. وحشتناک است؛ نیست؟ همشهری @mahdian_mohsen
✅چطور دوقطبی می سازیم؟ چطور نسازیم؟ 🔸اخیرا یک سخنران مشهور در ذم دوقطبی نکاتی داشتند که محل اختلاف شده است. 🔸اختلاف سر چیست؟ یعنی عده ای موافق و عده‌ای مخالف دوقطبی اند؟ خیر؛ یعنی ظاهرا بله. ولی اساسا محل اختلاف اینجا نیست. اجازه دهید صریح بنویسم. خیلی بعید است کسی موافق دوقطبی باشد. در غیر اینصورت یا جاهل تودرتو است یا دارای خباثت درونی است. 🔸دوقطبی آنقدر شنیع است که شاید کمتر نهی و انذار سیاسی در کلام رهبرانقلاب این میزان بسامد داشته باشد. دوقطبی آنقدر زیانده است که حتا افزایش مشارکت انتخاباتی از طریق دوقطبی نیز مذموم است. 🔸پس اختلاف کجاست؟ اختلاف در مرز انتقاد و رقابت با دوقطبی سازی است. مصداق امروزش تعامل با دولت است. خیلی ها نمی دانند چطور می شود هم منتقد و مطالبه کننده از دولت باشیم و هم اهل وفاق و همدلی. مرز ایندو کجاست؟ 🔻اولا اجازه دهید این جمله را بنویسم. این اختلاف بین کسانی است که این روزها دغدغه انقلاب اسلامی دارند. چه آنکه فراموش نکردیم آنها که اهل کاسبی و مکر و دغلکاری بودند با دولت شهید رئیسی چه کردند و چه دل ها از این حقد و کینه ها سوزاندند. بگذریم. اما این اختلاف اصلش ارزش مند است. نشان می دهد در جبهه انقلاب هردو دغدغه وجود دارد هم نقد و هم وفاق. 🔸اما دوقطبی؛ اگر قدر و اندازه دوقطبی دقیق شود و از یک مفهوم کلی و بدون مرز خارج شود، بسیاری از مشکلات رفع می شود. ✅دوقطبی چه نیست؟ هر دوئی و دوگانه ای دوقطبی نیست. هر اختلاف و رقابتی هم. ✅دوقطبی چیست؟ دوقطبی زمانی شکل می گیرد که یک سوی ماجرا را حق مطلق و سوی دیگر را باطل محض بدانیم. چنین جبهه بندی رقابت را حیثیتی و یک تعصب ایدئولوژیک درست می کند. ✅کسی که دوقطبی میسازد دنبال چیست؟ پروژه اهریمن سازی برای قطب مقابل. به نحوی که کاملا حذف شود. رقابت نه؛ حذف. 🔸این تعاریف کافی نیست؟ بسیار خب. باید به نتیجه و ثمره دوقطبی نزدیک تر شویم تا روشن تر شود. ✅دوقطبی از کجا شناخته می شود؟ یکم نزاع ساز است. دوقطبی ها تا پائین ترین سطح نهاداجتماعی یعنی خانواده امتداد دارد. در میان شخصیت های سیاسی ورسانه ها متوقف نمی شود و تا سرسفره مردم کشیده می شود. دوم رخوت ساز است. افراد یا در نزاعند یا ساکت و گوشه نشین در سیاست. هرکس خود را در دوقطبی ها نبیند دچار مارپیچ سکوت شده و خود به خود حذف می شود. ✅با مخاطب چه می کند؟ ذهن دردوقطبی ها قالب بندی می شود بین این و آن. صفر یا یک.سیاه یا سفید. استقلال یا پرسپولیس. نتیجه اینکه ذهن نمی تواند طیفی تحلیل کند. مخاطب هرنوع فرد یا فکری را تنها در این دو دسته تحلیل می کند. یا با منی یا با او. یا اهل جنگ یا سازش. یا وفاق یا نفاق. یا مرگ یا زندگی. یا اصلاح طلب یا اصولگرا. در نهایت اینکه ذهن هیچ کس و هیچ موضوعی را بدون برچسب نمیتواند تحلیل کند.کوررنگی تحلیلی ایجاد می شود. در نهایت اینکه قضاوت ها حدی و هیجانی می شود و اراده و رفتارها و واکنش ها عصبی و نابخردانه میشود. ❇️تا حدی اثر دوقطبی روشن شد. حالا یک قاعده؛ هرکس به اثر کلام و نقد و مطالبه و کامنت و توئیت و متنش توجه کند. اگر نقطه پایان را گذاشتیم و بجای رشد قوه تحلیلی و استدلالی مخاطب، عصبیت او را بیشتر کردیم یعنی خطا رفتیم. 🔻روشنتر؟ اگر در پایان متن، مخاطب نتوانست گزاره های ظاهرا متعارض را باهم جمع کند یعنی خطا کردیم، ولو با هر نیتی. مثلا بین نقد و وفاق. بین همدلی و مطالبه گری. بین رقابت با دوستی. بین آرمان با واقعیت. بین اصلاح طلبی با اصولگرایی. بین جلیلی با قالیباف. بین اخلاق و عقلانیت با مصلحت. بین عدالت با قانون واخلاق. بین دفاع از ارزش ها با مدارای تربیتی و .... 🔸یک نکته هم در انتها؛ ✅آیا دوقطبی مقدس هم داریم؟ بله. به تعبیر رهبرانقلاب تنها دوقطبی واقعی، دوقطبی انقلابی و ضدانقلابی است. این دوقطبی مقدس در داخل وحدت می سازد و کل جامعه را با همه اختلافات رنگین کمانی مقابل دشمن به وحدت می برد. ✅چه باید کرد؟ این 2 گزاره را به خاطر بسپاریم. یکم. هر کس با هر نوع گرایش در جبهه انقلاب تعریف می شود. قطب مقابل تنها و تنها ضدانقلاب است نه حتا غیرانقلابی. یعنی کسی که مقابل انقلاب شمشیر کشیده است. جبهه انقلاب طیف است. یک سویش مجاهدین ویک سو قاعدین. اما همه در سایه انقلابند. دوم. هیچ موضوع یا راه حلی حیثیتی نیست و قابل بحث و گفت وگو است. هر کس ممکن است یک موضوع را از زوایای مختلف ببیند. بنابراین رقیب نباید حذف شود. به روشنگری اندیشه نیاز داریم و نه حذف اندیشه. @mahdian_mohsen
🔻نگران برای وفاق جای نگرانیست؛ چرا؟ رئیس جمهور محترم به درستی از وفاق گفت. هرچند اهمیت وفاق برای امروز نیست. همیشه وفاق اصل است. در گذشته هم وفاق ضرورت داشت. اینکه عده ای توجه نکردند و با بداخلاقی و بی انصافی بر دولت مستقر تاختند، بماند؛ چه دل ها از این نامروتی سوخت. وفاق ضروری است. فرمود: "موفقیت دولت موفقیت همه ماست." هر کس به خودش رجوع کند و ببیند اگر در دل چنین باوری ندارد باید نگران خودش باشد. باید چاره ای کند و تدبیری سازد. اگر رئیس جمهور محترم از وفاق هم نمی گفت باید برای برقراری وفاق خون دل خورد و عرق ریخت. مگر بدون وفاق پیشرفت میسر است؟ 🔻وفاق چیست؟ وفاق تنازل است. یعنی بی آنکه کسی از اعتقاد و گرایش خود عدول کند برای هدف مشترک از موضعش تنازل کند. متن ساده است هرچند عمل بدان به سادگی متن نیست. 🔻حال نگرانی برای چیست؟ اینکه عده ای به نام رئیس جمهور محترم، وفاق را نقاب سازند و اسم رمز عبور از وفاق. افرادی که در جریان فتنه 88 و 98 و اغتشاش 1401 سهم داشتند چطور ممکن است اهل وفاق شوند؟ چطور ممکن است شعار وفاق رئیس جمهور را پیش برند؟ چطور ممکن است دور آرمان رئیس جمهور حلقه شوند؟ یقین داریم دور از چشم آقای رئیس است. خلاصه نگرانی برای وفاق؛ دلسوزی برای صداقت رئیس جمهور است. 🔻از اینرو چند پیشنهاد به دولت محترم؛ 1⃣یکم. برای وفاق خط قرمز قائل باشیم. اینکه وفاق تا کجاست؟ خط قرمز اصل انقلاب است ولاغیر. اما این مرز را مرزبان باشیم. 2⃣دوم. برای وفاق عزیمت قرار دهیم. اینکه قرار است با وفاق چه هدف مشترکی را رقم زنیم. مساله مشترک خودش وحدت ساز است. 3⃣سوم. برای وفاق پیش از دیگران هزینه دهیم. پیشرو باشیم. الگو شویم. دیگران ببینند که پرچم وفاق را اهلش بلند کردند. 4⃣چهارم. برای وفاق متعصب باشیم. از وفاق صیانت کنیم. رعایت وفاق خودش خط قرمز است. اجازه ندهیم اصل وفاق آسیب ببیند. آنکه وفاق را شکسته است و به این نام شهره است نمی تواند وفاق ساز باشد و از وفاق بگوید. حرمت امام زاده را متولی باید نگه دارد. بر این نام و تحقق آن متعصب باشیم. 5⃣پنجم و دست آخر برای وفاق شاخص قرار دهیم. شاخص اثرگذاری وفاق زمانیست که رافت و همدلی و تعاون بین مردم بیش از گذشته احساس شود. وفاق حقیقی آنجاست؛ کف جامعه نه تصنعی در اتاق احزاب. ثمره وفاق را مردم باید بچشند و میان خود حس کنند. مردم صداقت را در این شعار ببینند، باور می کنند و جلوتر از بقیه خواهند بود. خلاصه اینکه باید برای وفاق نگران بود و از آن خالصانه صیانت کرد. همشهری @mahdian_mohsen
6.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غم انگیزتر از بکار گیری افراد مساله دار، نگاه نسبی گرایانه رئیس جمهور محترم است. میگویند هرکس در فتنه فکر می کرد خودش حق است... پس کوتاه بیایم. کاش فقط می گفتند گذشت کنیم. اگر اینطور است صهیونیست ها هم فکر می کنند حق دارد کودک بکشند. ضمنن از ایات سوره انبیا هم چنین برداشتی نمیشود @mahdian_mohsen
✅ماموریت ویژه برای مخبر حکم رهبرانقلاب برای آقای مخبر به جهت مختلف قابل اعتنا است و انتظار می رود به موجب این حکم یکی از چالش های جدی کشور در حوزه شناسایی و تربیت و بکارگیری مدیران جوان و نخبه و انقلابی مورد توجه قرار گیرد. درباره این حکم چند نکته حائز اهمیت است. 1⃣یکم. به موجب این حکم مسیر نخبه گزینی و انتخاب مدیر جوان در دولت شهید رئیسی باید امتداد پیدا کند. طبیعی است که این مهم با فرض رعایت مردمسالاری و انتخاب و سرکار آمدن دولت جدید است. 2⃣دوم. انتخاب عنوان مشاور و دستیار نشان می دهد این مساله چه میزان برای رهبرانقلاب راهبردی و دارای اهمیت است. از این منظر نباید این حکم را صرفا در بکارگیری و قدردانی از جناب مخبر تقلیل داد. 3⃣سوم. چالش مدیریت از مسائل اصلی و چه بسا اولویت دار کشور است. بی تردید ریشه بسیاری از مشکلات اقتصادی و فرهنگی و غیره در همین حوزه است. واقعیت اینست که ما نتوانستیم به نسبت نیاز کشور و تغییرات محیطی و اقتضای زمانی مدیر تربیت کنیم. 4⃣چهارم. شناسائی و تربیت و بکارگیری مدیر نیازمند یک عزم ملی است. چه بسا لازم است یکبار مرور شود که چرا قوانین و سازمان ها و مراکز علمی و دانشگاهی که در این حوزه متولی هستند نتوانستند نقش موثری در اصلاح نظام مدیریتی کشور داشته باشند؟ 5⃣پنجم. نفتی بودن کشور یک عامل مهم در پنهان شدن نقص مدیریت در حکمرانی است. درآمد نفت باعث شده است نسلی از مدیران هزینه ای ایجاد شوند که کسری شان پشت سر بودجه های دولتی پنهان بماند. از طرفی آمد و شد های اتوبوسی و سیاسی مدیران باعث بی ثباتی مدیریت در کشور و انگیزه پائین برای ورود مدیران نخبه شده است. همه اینها باعث می شود مدیرضعیف پنهان و مدیرکارآمد شناسائی نشود. 6⃣ششم. فهم درست از جوانگرایی یکی از موضوعات اساسی است که به موجب این حکم باید مورد اعتنا قرار گیرد. اینکه میان استفاده از مدیران باتجربه و بکارگیری مدیران جوان چطور می توان تعادل ایجاد کرد. 7⃣هفتم. مفهوم مدیر نخبه باید دقیق شود. مدیر نخبه تنها مدیرکارشناس و مسلط بر فن نیست. ما به مدیرانی نیاز داریم که از بن دندان به توانائی هایی داخلی اعتماد داشته باشند. مدیرانی که عقلانیت و شجاعت را توامان دارند و دچار لکنت در تصمیم گیری یا تصمیمات ذوقی و مزاجی نمی شوند. به مدیرانی نیاز داریم که با مبانی انقلاب آشنا باشند که بتوانند در بزنگاه ها درست تصمیم بگیرند. مدیری که اساسا جهادی تربیت شده است. تحول گراست و دغدغه عدالت داشته باشد و اهل مبارزه و دفاع از مظلوم و مستضعف است. اهل تهجد و شب زنده داری باشد. مدیری که با موضوعات علمی روز دنیا آشنایی دارد و سهم دنیای مجازی و جهت دادن به افکار عمومی و تکنولوژی های مرتبط با مدیریت شناختی را می شناسد و نسبت به تهدیدات آن مطلع است و از فرصت های آن بهره می برد. خلاصه کلام بیانیه گام دوم انقلاب در بکار گیری مدیرجوان و انقلابی پیشروی جناب مخبر است. تحقق این نقش تاریخی برای جوانان در ارتقای دوره دولت سازی و پیشبرد مرحله جامعه سازی و تمدن سازی در لابه لای چندخط حکم رهبری انقلاب مستتر است. بسم الله. همشهری @mahdian_mohsen
هدایت شده از همشهری
🔰آمادگی برای جهاد تبیین، آموزش و تمرین را توامان می‌طلبد🔰 📌اینجا در دوره تربیت جهادگر تبیین، به جهت معرفتی و رسانه ای، هم آموزش میبینی و هم کارگاهی، تولید محتوا میکنی. ⚡️هم با دوستانت در شبکه سازی مشارکت میکنی ⚡️مخصوص طلاب تهرانی برادر ⌛️مهلت ثبت نام تا ۱۵ مهر 📕سرفصلهای معرفتی: نظام اندیشه انقلاب اسلامی و روش تحلیل مسائل روز 🎞سرفصلهای رسانه:آموزش تولید محتوای حرفه ای، شبکه سازی تخصصی، مدیریت کانال های مجازی ✅برای ثبت نام به آیدی زیر در ایتا مراجعه کنید @jahadtabiin58 @HamshahriNews
🔻کدام نفوذ!؟ "نفوذ"؛ هشدار اخیر رهبرانقلاب به مسوولین است. فرمودند: ملت نمی پذیرند دشمن شکست خورده در مرزهای کشور با انواع ترفند و حیله، توطئه خود را در داخل پیش ببرند. خیلی ساده توجه دادند که این دشمن جنتلمن نفوذی، همان دشمن خشن مرزهاست. 🔻 درباره نفوذ یک تلقی سنتی وجود دارد که نیازمند اصلاح است. تلقی رایج اینست که یک نفر در لباس جاسوس وارد یک سازمان می شود و خرابکاری می کند. این "نفوذ سخت" است و باید برای آن تدبیر کرد. "نفوذ سخت" اغلب در حوزه "جنگ سخت" است. 🔻اما در حوزه فرهنگی و جنگ نرم ما با یک نفوذ پیچیده تری مواجهیم و آنهم "نفوذ نرم" است. نفوذی که "عوامل فریب خورده"، پیاده نظام های بی جیره و مواجب آن هستند. به همین دلیل در سخنان رهبرانقلاب "نفوذی" و "فریب خورده" با هم و کنارهم آمده است. 🔻اما نفوذ نرم چیست؟ چه تفاوتی با نفوذ سخت دارد؟ و چرا اهمیتش بیشتر است؟ نفوذ سخت ابزارش "اغوا" و "تهدید" و "تطمیع" است. اما نفوذ نرم ابزارش "القا" و "اقناع" است و از طریق ابزار پیچیده در جنگ های رسانه ای و شناختی عمل می کند و هدف نهائی اش اختلال در در دستگاه محاسباتی مردم و مسوولین است. 🔻دستکاری محاسباتی یعنی چی و به چه نحوی است؟ وقتی نظام محاسباتی مردم و مسوولین با دستکاری "منطق" و "ارزش های معیار" دچار اختلال شود، فرد از "اطلاعات درست" هم "نتیجه گیری غلط" می کند. طبیعی است سطح اثر و خرابکاری نفوذ نرم، بسیار سهمگین تر از نفوذ سخت است. 🔻روش های نفوذ نرم متنوع است، اما روشی که این روزها بیشتر استفاده می شود "نفوذهای شبکه ای" است. نفوذ جریانی که باساخت یک شبکه و جریان انسانی، "فشار اجتماعی" ایجاد می کند تا نظام محاسباتی ذهن افراد را بهم بریزد. در این راه عده ای پروژه بگیر و مزدورند و عده ای جاهل و فریب خورده که نقش زنجیره تکمیل کننده شبکه را بازی می کنند. 🔻اما چرا حضور این افراد در نهادهای آموزشی نگران کننده تر است؟ چون اساسا قدرت شبکه ای در ذهن و قلب زنجیره های انسانی شکل می گیرد. ساخت جماعتی که همه یک صدا و در یک زمان، یک حرف را پرتکرار بیان کنند تا نظام ارزشی و هنجاری جامعه تغییر یابد. 🔻نظام گرایشی و نگرشی افراد بهم بریزد، نظام بینشی اش نیز تغییر می کند. به زبان ساده تر، افراد نور خورشید را هم نمی بینند و منکر می شود. مهم هم نیست چه اعتقادی دارند. 🔻و این قدرت نرم شکل نمی گیرد مگر در بستر آموزش و تربیت. اینجاست که رهبرانقلاب مسوولین آموزش وپرورش و دانشگاهها و مطبوعات و رسانه ملی و غیره را خطاب قرار می دهند. 🔻و اما مساله نهایی اینکه راه مقابله با نفوذ نرم برخلاف نفوذ سخت تنها اقدام امنیتی نیست. کار فرهنگی و اطلاع رسانی و روشنگری و جهاد تبیین می طلبد. مقابل این فتنه همه باید بخط شوند، از وزیر و مسوول گرفته تا سرباز گمنام و سرباز مجازی و واقعی؛ اگر خودشان مفتون نشوند. همشهری @mahdian_mohsen
🔻آغاز نصرالله یعنی چی؟ اصل و اساس جنگ در عالم در چه نقطه ای است؟ به این سوال بیائید فکر کنیم و پاسخ دهیم. همه چیز را معنا می سازد. روح حاکم بر واقع معناست. وقتی وارد حرم معظم معصوم می شویم حس معنوی داریم. ساختمان و بنا که به خودی خود معنایی ندارد. پس ماجرا چیست؟ این روح حاکم بر معماری است که در اتصال با انسان کامل است. در این عالم جز معنا چیزی نداریم. رویداد به اندازه کافی قدرت انتقال پیام ندارد. اما معنا را چه چیز می سازد؟ زاویه نگاه. همان که در رسانه به روایت شناخته می شود. روایت زینبی در دل حوادث تلخ کربلا است که آنرا زیبا می بیند. نه اینکه حادثه را نبیند. می بیند. غصه می خورد. گیسوانش در این بلا سپید می شود. اما می فرماید جز زیبایی نمی بینم. چرا؟ زاویه نگاه اهمیت دارد. زاویه نگاه اگر درست شود نظام محاسباتی و نوع رفتار ما تغییر می کند. طبیعی است که بر سر این روایت و زاویه نگاه جنگ ها صورت می گیرد. جنگ روایت تنها جنگ در رسانه نیست. خیلی وقت ها جنگ نظامی است اما برای شکل دادن روایت ها و معنا بخشی به رویدادها و تغییر زوایه نگاه هاست. با این مقدمه به این روزهای جنگ در غزه و لبنان نگاه کنید. شهادت سید حسن نصرالله، کوه حماسه و معنویت را هم از این منظر ببینید. اگر اینجا دقیق شویم بیشتر از چشم های مان مراقبت می کنیم. چشم هایی که باید درست ببینید. عمیق ببینید. کلان ببینید. نادیده هاو پس پرده ها را ببیند. درست نبیند با هر مصیبتی فرو میریزد و به زمین و زمان به دیده تردید می نگرد. کار به خودزنی می رسد. به خودتحقیری. به بی اعتماد سازی به توان انقلاب و جبهه مقاومت. انقدر که 7 اکتبر را کار خود اسرائیلی ها می پندارد. اینکه رهبرانقلاب در هر سخنرانی می فرماید پیروز میدان جبهه مقاومت است از چه سخن می گوید؟ چه چیز می بیند که برخی از ما نمی بینیم؟ اینکه پس از شهادت سید حسن می فرماید این خون روی زمین نمی ماند، یعنی چه؟ دقیقا خون چه می کند؟ معنا و زاویه نگاه و روایت عمیق از حماسه و شهادت اینجاست. اساسا کار امام و رهبران انقلاب تربیت نگاه است. جنگ نیز در نقطه زوایه نگاه است. زاویه نگاه را منحرف کنند، شکست و زبونی شان را قدرت نشان می دهند و موفقیت ها را شکست. دقت کردید چرا نظام خبیث صهیونیستی مردم بیگناه و زن و بچه را می زند؟ کلا نقش جنایت و خونریزی و ترور چیست؟ چون نظام محاسبات افراد ظاهرگرا را خشونت تغییر می دهد. آنچنان که دچار ترس و حیرت شوند و نبینند. کارکرد خون ریزی ترساندن است. نه فقط ترساندن مردم یا مقاومت. بلکه ترساندن همه آنها که در حال مرور جنگ هستند. او با کشتار مردم بی گناه می خواهد نشان دهد قدرت مسلط است. او می داند با حذف راس جبهه حق، این جبهه از بین نمی رود. بلکه قوی تر می شود. به تجربه یافته است. می داند که اساس قدرت جبهه حق بر انسان است نه ابزار. اما ترور می کند تا با مصیبت ناشی از حذف فرماندهان، نظام محاسبات افراد را تغییر دهد. تا افراد باور کنند کار تمام است. لذاست که حذف سیدحسن برای او حذف نماد مقاومت است نه صرفا یک فرمانده. واگرنه او می داند که یک فرمانده برود دهها فرمانده می آید. وقتی خون و جنایت چشم ها را گرفت و ترس و وهم حاکم شد و ابزار و قدرت صرف نظامی ذهن ها را پر کرد، آنگاه پیروزی های مکرر جبهه حق در ماه های اخیر دیده نمی شود. حتی اعترافات دشمن؛ اینکه نتانیاهو در سازمان ملل می گوید امروز تنها برای حیات می جنگیم. از 6 جهت از سوی ایران زیر آتشیم. اینکه 60 هزار نفر اسرائیلی آواره شدند. اینکه شهرهای شمالی اسراییل تبدیل به شهر مرده شده است. اعتراف رسانه های اسرائیلی به کشته شدن دهها فرمانده نظامی را نمی بینیم و ضعیف شدن و شکست های پیاپی نظامی در عرصه میدان آنهم از سوی یک گروه و تشکیلات مردمی در محاسبات مان نمی آید. اینکه اسرائیل هر روز در حال منزوی تر شدن و در مقابل در جبهه انقلاب سخن بر سر امت واحده است و در عمل به سوی آن حرکت می کند دیده نمی شود. اینکه اساس وحیات رژیم منحوس اسرائیل که بر مظلوم نمایی بود امروز نقاب انداخته است و مردم در غرب و شرق حقیقت اهریمنی این جماعت را شناخته است. خلاصه اینکه چشم بینا حضور شهید در صحنه و دست باز او در امداد جبهه حق را می بیند. قواعد آسمان را در کنار راه های زمین محاسبه می کند. و اینکه "خون شهید روی زمین نمی ماند" را وجدان می کند. درست ببینیم آغاز نصرالله را خواهیم دید. همشهری @mahdian_mohsen