💠شعر وفات حضرت خدیجه کبری(س)
دور شدم از این و آن، با خودم آشنا شدم
آینه در حجاز بود، عاشق مصطفی شدم
سرمه نمی برم به چین، قند و شکر نمی خرم
نقره و زر نخواستم، صاحب کیمیا شدم
بار شتر گذاشتم، وقف تو هرچه داشتم
دانهء عشق کاشتم، در قفست رها شدم
با تو جرس به هر نفس، مصرع عاشقانه ایست
با تو پر از قصیده ام، با تو غزل سرا شدم
ای که ملول میشوی از نفس فرشتهها
باور من نمی شود، همنفس خدا شدم
سفرهء دل برای من، باز کن آیه ای بخوان
حرف بزن که مَحرمِ زمزمهء حرا شدم
قطرهء من فرات شد، ذرّه ام آفتاب شد
پیش تو سیّدالبشر، سیّدة النّسا شدم
پشت سرت من و علی، قامت عشق بسته ایم
تو همه مقتدا شدی، من همه اقتدا شدم
من به تو دست یاعلی داده ام از صمیم دل
مرگ جدام کرده است از تو اگر جدا شدم
لحظه آخرین غزل، ترس ندارم از اجل
پیرهن تو در بغل، با تو دوباره «ما» شدم
#وفات_حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#مهدیه_اردکان
@mahdie_ardakan
شب دهم
از ماه مبارک رمضان
آسمان را غم گرفته
اشک زهرا می چکد
رو به سوی عرش حق
روح خدیجه می رود
تسلیت مولای مظلوم زمان
وفات حضرت خدیجه
سلام الله علیه تسلیت باد🏴
#وفات_حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#مهدیه_اردکان
@mahdie_ardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرغ دلم، جلد آسمان خدیجه است
دست دخیلم بر آستان خدیجه است
#حاج_محمود_کریمی
#وفات_حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#ماه_رمضان
#مهدیه_اردکان
#التماس_دعا
@mahdie_ardakan