یک نظر کن به دل در به در نوکرها
دست خود را بکش آقا به سر نوکرها
سر به زیریم و گرفتار ز بس خم کرده
معصیتهای فراوان کمر نوکرها
پر زدیم و نرسیدیم به تو افتادیم
مرهمی باش به هر زخم پر نوکرها
با وجودی که دلت خون شده از ما اما
در همه حال تو بودی سپر نوکرها
کاش در روضه ببینیم که هستی آقا
تو خریدار دو چشمان تر نوکـرها
پیش تو هرکه زمین خورده ز جا برخیزد
لطف کن باز بیا دور و بر نوکرها
با دعای پدر و مادرمان اینجاییم
ای به قربان تو، مادر پدر نوکرها
رخصتی باز بده تا که بیوفتد آقا
یک شبی صحن حسین جان گذر نوکرها
#نـوكـر_نـوشـت:
#مـهـدی_جـان
گَرَم بیایی و پُرسی چه بُردی اندر خاک
به رقص آیم و گویم که آرزوی تو را
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام #منتقم_خون_اباعبدالله
🏴 اَلسَّــــلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ 🏴
من که در پیچ و خم جاده ی دنیا ماندم
دردم این است چرا این همه تنها ماندم؟
یک نفر نیست به داد من تنها برسد؟
در پی" راه بلد" در دل صحرا ماندم
حل این مشکل امروز به دست فرداست
چند سالیست که در حسرت فردا ماندم
در حقیقت شده آیا که بپرسم از خود
چقدر منتظر #یوسف_زهرا ماندم؟
من به دنبال تو اما تو کنارم هستی
آه، من با لب تشنه، لب دریا ماندم
چه کسی گفته که تو غایبی آقا؟ غلط است
من آلوده در این غیبت کبری ماندم
نوکری رو سیه ام، جای تعجب دارد
با تمام بدی ام باز هم "آقا" ماندم
یا بگویید: بیا، یا که بگویید: برو
خسته ام بس که در این شاید و اما ماندم
پسر فاطمه، نگذار که ناکام شوم
جلوه کن منتظر جلوه ی طاها ماندم
#کربلا، پای پیاده، چه قدر می چسبد
من که امسال هم از کرب و بلا جا ماندم
#نـوكـر_نـوشـت:
#مـهـدی_جـان
شعرم نفس بریده به لکنت رسیده است
ای شرح اضطراب دلم، جمعه شد بیا
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #آدینتون معطر بنام #منتقم_خون_اباعبدالله