eitaa logo
مهدیه بزرگ ساری
1.9هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
5هزار ویدیو
41 فایل
کانال اطلاع رسانی مهدیه شهرستان ساری ارتباط با ادمین جهت انتقادات و پیشنهادات 👇 @smohammad43 قق 📴 09372834811 نشانی سایت 👇 mahdiesari.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
سه ساله ای جان داد-بکنج ویرانه کبوتری عاشق-پریده ازلانه شبانه جسمش دفن-شده غریبانه چه سرگذشتی داشت-دختری دردانه ☆☆☆☆☆☆☆ زمان بجان بسپرد-حکایت گل را به قله اش افراشت-چو رایت گل را بدیده عشق بی-نهایت گل را حدیث غم دارد-زِ شمع وپروانه ☆☆☆☆☆☆☆ چه دیدنی بودند-دخت و پدر هر دو نموده اند بس طی-راه سفر هر دو چه مُرتکب گشتند... ؟-چنین مگرهردو که روبرو باهم-شدند عَجیبانه ☆☆☆☆☆☆☆ شبی که آوردند-سر پدر بهرش لِقاء شیرینِ-پدر شده زَهرش دقیقه ای راحت-نبوده در دَهرش چها کشیده او-ز دست بیگانه ☆☆☆☆☆☆☆ رقیه گُلْ اشک از-دو دیده میبارید به یکطرف زینب-ز هجر، مینالید به عمه اش قاتل-ز سویی میخندید به پیکرش میزد-آتشِ خصمانه ☆☆☆☆☆☆☆ خرابه از حال-خراب او بگریست دوچشمش از قلب-کباب او بگریست به سینه یِ بی صبر و تاب او بگریست مُحیط و اَطرافش-شده عزاخانه ☆☆☆☆☆☆☆ به مَقدم مهمان-رقیه گُل پاشید مقابل چشمش-سر پدر را دید مکان بداد از مِهر- بدامنش، خورشید غُبار غم می شُست-ز روی جانانه ☆☆☆☆☆☆☆ به اشکْ،دُرمی سُفت-زحَجم غمهایش لب به گله وا کرد-حضور بابایش زِخار رَه گفت و-داده نشان پایش چه بیکران دَردش-نداشت پایانه ☆☆☆☆☆☆☆ زبان شیرینش-داد سخن میداد لَحن پُر از سوزش-بویِ مِحَن میداد رقیه یکباره-جان ز بدن میداد خموش میشد بلبل از گلستانه ☆☆☆☆☆☆☆ سرحسین یکسو-رقیه هم یکسو سینه زنان زینب-بوده زغم یکسو آل علی گریان-به این اَلَم یکسو که جان فدا کرده-گوهر یکدانه ☆☆☆☆☆☆☆ شمیم زهرایی-ز باغ بیرون رفت به نزد بابایش-رقیه...دلخون رفت بکوی او(گلچین)-بِسان مجنون رفت کجا بَرَد از یادْ-لطفِ کریمانه مُحَمَّد تقی گلچین 💎کانال اشعار کربلایی محمدتقی گلچین 💎 @mtgolchin
با یادِ تو اِعتکاف کردم بابا خو زِ عین و شین و قاف کردم بابا از آمدنِ طَبَق به کنجِ ویران بر گِردِ سَرَت طَواف کردم بابا ▪️▪️▪️▪️▪️ تا نامِ تُرا بِرُویِ لَب می بُردم از شمر و سَنان بَسی کُتَک می خوردم آنقَدرْ که شَلاّق به جسمم زَده اند بی تاب و توان می شُدم و می مُردم ▪️▪️▪️▪️▪️ بَعدِ تو پدر من از نَفَس اُفتادم چون مُرغِ اَسیری به قَفَس اُفتادم در راهِ مَسیر کوفه و شامِ بلا چند بار من از ناقه سِپَس اُفتادم ▪️▪️▪️▪️▪️ صد آه... میانِ هر نَوایم بوده بَس لَرزه به لُکنَت و صدایم بوده هر وَقت که تازیانه ها می آمد عَمّه همه جا سِپَر بَرایم بوده ▪️▪️▪️▪️▪️ بابا چِقَدَر دوریِ رویت دیدم شبها زِ ستم گُرُسنه می خوابیدم مَنکه نَزَم بوسه وَلیکن حالا رَگهایِ بُریده یِ تُرا بوسیدم ▪️▪️▪️▪️▪️ من زندگی ام زِ هَست تو می باشد از چهره یِ حَق پَرَست تو می باشد حالا که تو نیستی کنارم دیگر آزادیِ من بِدَست تو می باشد مُحَمَّد تقی گلچین 💎کانال اشعار کربلایی محمدتقی گلچین 💎 @mtgolchin