آسمـان
سالهاست که بعـد از عاشورا
بار امانت نتوانست کشیـد
قرعـهی کارش را به ابرها سپـرد
آنهـا هم
باریدنـد...
📝 #طلبه_گمنام
#نشرمطالبفقطباذڪرمنبع
@mahdii_hoseini
فقط اونجایی که ...
آیت الله کوهستانی میگن :
انقدر حضرت علی اکبر (ع) در قیامت شفاعت میکند که نوبت به امام حسین (ع) نمیرسد ...😭😔
#شهزاده...
#نشرمطالبفقطباذڪرمنبع❌
#دلانہ
@mahdii_hoseini
آقا مهدی
#رمان_از_سوریه_تا_منا #قسمت_چهل_و_چهارم4⃣4⃣ تلفن منزل زنگ خورد. گوشی را برداشتم و جواب دادم. ــ ال
#رمان_از_سوریه_تا_منا
#قسمت_چهل_و_پنجم5⃣4⃣
صالح در تکاپوی اعزام به حج بود و حسابی سرش شلوغ شده بود. خرید وسایل لازم و کلاس های آموزشی و کارهای اداری اعزام، حسابی وقتش را پر کرده بود. به اقوام هم سر زده بود و با بعضی ها تماس تلفنی داشت و از همه حلالیت طلبیده بود.🙏 همه چیز خوب بود فقط تنها مشکلمان پدرجون بود که دکترش اکیدا فعالیت خسته کننده و پرواز را برایش منع کرده بود.😢 حتی صالح پرونده پزشکی پدر جون را به چند دکتر خوب و حاذق که از همکاران دکتر پدرجون بودند، نشان داد اما تشخیص آنها هم همین بود. پدر جون آرام به نظر می رسید اما غم چشمانش از هیچکداممان پوشیده نبود. کاری نمی شد کرد. سلامتی اش در خطر بود و مدام می گفت:
ــ خیره ان شاء الله.😔
روزی که اعزام شد واقعا دلتنگ بودم اما این دلتنگی کجا و دلتنگی سفرهای سوریه اش کجا؟!😱 این سفر، سفری بود که می دانستم سراسر شور بود و آرامش. صالح با تنی رنجور و قلبی بغض آلود می رفت که پاک و طاهر بازگردد.☺️ مثل طفلی تازه متولد شده... دلم آرام بود. بغض و دلتنگی داشتم اما نگرانی نه... نگران بازگشتش نبودم و می دانستم گلوله ای نیست که جان صالحم را تهدید کند.⚰💣 توی فرودگاه همه ی زوار با وسایل لازم خودشان و ساک هایی شبیه به هم دسته دسته ایستاده بودند و مسئولین کاروان ها در تکاپو بودند برای گرفتن کارت های پرواز.✈️ خانواده ها برای بدرقه ی حجاج آمده بودند و همه جا اشک و لبخند با هم ترکیب شده بود. گاهی صدای صلوات از گوشه ای و در میان جمع انبوهی بلند می شد. سالن فرودگاه جای سوزن انداختن نبود. من و سلما و علیرضا و زهرا بانو و بابا هم با صالح آمده بودیم. پدرجون هم به اصرار با ما آمد. دوست نداشتیم جمع حاجیان عازم سفر را ببیند و داغ دلش تازه شود. هر چه بود و هر حکمتی داشت پدر جون یک، جامانده محسوب می شد.😔 اما با این تفاسیر نتوانستیم در برابر اصرارش مقاومت کنیم و او هم همراهمان آمد. صالح آنقدر بغض داشت که نمی توانست حتی به جهتی که پدر جون ایستاده بود نگاه کند. لحظه ی آخر هم اینقدر دستش را بوسید و اشک ریخت که اشک همه را درآورد.
@mahdii_hoseini
ــ پدر جون از خدا می خوام ثواب سفرم رو به شما و روح مامان برسونه😭
ــ برو پسرم... خدا به همراهت باشه. قسمت یه چیزی بوده که با عقل من و شما جور در نمیاد. فقط خدا خودش می دونه حکمتش چی بود؟ دست حق به همراهت مراقب خودت باش...
با همه خداحافظی کرد و به من رسید.
ــ مهدیه جان😔
ــ جانم عزیزم😭
ــ هر بدی ازم دیدی همینجا حلالم کن. زحمتم خیلی به گردنت بوده. بخصوص تنهایی هات وقتی میرفتم ماموریت و جریان دستم و بچه و...😔 خدا منو ببخشه😭
بغض داشتم اما باید صالح را مطمئن راهی می کردم. من هر کاری کرده بودم بر حسب وظیفه ی همسری ام بود.
ــ این چه حرفیه؟ وظیفه م بوده. تو هیچی برام کم نذاشتی. تو باید منو حلال کنی. مراقب خودت باش و قولت یادت نره.
پیشانی ام را بوسید و زیر گوشم گفت:
ــ شاید دیگه ندیدمت. از همین حالا دلتنگتم.😞
دلم فرو ریخت و از بغض نتوانستم جواب حرفش را بگویم. همه به منزل بازگشتیم. آن شب سلما هم پیش من و پدرجون ماند. عجیب دلتنگ صالح شده بودم💔😔😢
ادامه دارد...
@mahdii_hoseini
نویسنده: خانم_ترابی
#رمان_از_سوریه_تا_منا
#قسمت_چهل_و_ششم6⃣4⃣
به محض اینکه در مدینه مسقر شده بود تماس گرفت. صدایش شاد بود و این مرا خوشحال می کرد.😍 شماره ی هتل را داشتم و هر ساعتی که می دانستم زمان استراحتشان است تماس می گرفتم. صالح هم موبایلش را برده بود و گاهی تماس می گرفت. بساط آش پشت پا را برایش برقرار کرده بودم و با سلما و زهرا بانو آش خوشمزه ای را تهیه کردیم. پدر جون ساکت تر از قبل بود. انگار تمام فکر و ذهنش درگیر حج بود و حکمت نرفتنش... علیرضا بیشتر از قبل به ما سر می زد. سلما هم که تنهایمان نمی گذاشت و اکثرا منزل ما بود. سفر مدینه تمام شده بود و حجاج عازم مکه بودند و رسما مناسک حج شروع می شد.
☎️☎️☎️☎️☎️☎️☎️☎️☎️☎️☎️☎️☎️☎️
@mahdii_hoseini
ــ مهدیه جان
ــ جونم حاج آقا😍
ــ هنوز مُحرم نشدم که...😅
ــ ان شاء الله حاجی هم میشی.
ــ ان شاء الله😊 خواستم بگم توی مکه چون سرمون شلوغه موبایلمو خاموش می کنم. اما شماره ی هتل رو بهت میدم هر وقت خواستی زنگ بزن. اگه باشم که حرف می زنم اگه نه بعدا دوباره زنگ بزن.
ــ باشه عزیزم😔 حداقل شماره مسئول کاروانتون هم بده.
ــ باشه خانومم حالا چرا صدات اینجوریه؟😕
ــ هیچی... دلتنگت شدم😭
ــ دلتنگی نکن خانوم گلم. نهایتش تا ده روز دیگه بر می گردم ان شاء الله.
ــ منتظرتم. قولت که یادته؟😏
ــ بله که یادمه. مراقب خودم هستم.😊
تماس که قطع شد دلم گرفت😔 کاش با هم بودیم.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
روز عرفه فرا رسیده بود و ما طبق هرسال توی حسینیه جمع شده بودیم برای دعا و نیایش☺️ خاطرات سال گذشته برایم تداعی شد و لبخند به لبم نشست😊
ــ چیه؟ چرا لبخند ژکوند می زنی؟😏
ــ یاد پارسال افتادم. صالح باتو کار داشت و منو صدا زد که بهت بگم بری پیشش😁 یادته؟ برای سوریه اعزام داشت.
ــ آره یادش بخیر. واااای مهدیه چقدر داغون بودم. تو هم که تنهام نذاشتی و هیچوقت محبتت یادم نرفت. وقتی صالح برگشت سر و ته زبونم مهدیه بود😜 خلاصه داداشمو اسیر کردم رفت.😂
ــ حالا دیگه صالح اسیر شده؟😒
ــ نه قربونت برم تو فرشته ی نجاتی😘
ادامه دارد...
@mahdii_hoseini
نویسنده: خانم_ترابی
سلام و نور خدمت همه بزرگواران✋
عزاداریاتون قبول حق إن شاء الله🌸
به اطلاع همه شما بزرگواران میرسانم که
#رمان_از_سوریه_تا_منا بعد از تاسوعا و عاشورای حسینی ادامه ی آن در کانال گذاشته میشود..
یاعلی✋
التماس دعای فراوان🌸
#چندکلمـہ ..
و میدانی، راز ها را همه، در خزانه مکتومی نهـاده اند که جز با مفتاح #تشنگی گشوده نمیشـود.
#شهید_سید_مرتضے_آوینے
#براے_حسین 🍃
@mahdii_hoseini
آب مشک تو
آبروی دنیا بود که ریخت
و شاید قسمت دنیا این بود
که برای همیشه شرمندهی چشمانی بماند
که هیچوقت زیباتر از آنرا به خود ندید
و قسمت آدمی هم اینکه
یک روز دستهایت را از تو بگیرد
و یک عمر برای اینکه دستش را بگیری
غلامیات را بکند ...
#دلانہ
#یا_قمر_بنی_هاشـم🌙💔
@mahdii_hoseini
آقا مهدی
السلام علیک یا علی اکبر✋
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام 🖤
لبریزی از زخم عمیق و تیغ و شمشیر
برخیز از جایت که شد بابا زمین گیر
#سین✨🥀
صفائی.MP3
981.8K
آنهایی که حسین(ع) را کشتند کسانی بودند که با چشم اشک او را کشتند و محب او بودند ولی..
#عین_صاد
استاد علی صفایی حائری
@mahdii_hoseini
اَلســلام عــليک با أَبا الــفضل العبــاس
ورحـــمة الله وبــركاته
اَلـــسَّلامُ عَلَيْک َأَيُّها العَبْدُ الصَّالِحُ المُطِيعُ للهِ وَلِـرَسُولِه
ِوَلأميـر المُؤْمِنِين َوَالحـَسَنِ وَالحُــسَيْنِ
صَلّى الله عَلَيْهِمْ وَسَلَّمَ،
اَلسَّلامُ عــَلَيْک َوَرَحْمَةُ الله وَبَرَكاتُهُ وَمَغْفِرَتُهُ
وَرِضْوانُه ُوَعَلى بدنک
🆔 @mahdii_hoseini
هدایت شده از KHAMENEI_IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید| ماجرای شهادت حضرت عباس به روایت رهبر انقلاب
📥 سایر کیفیتها👇
http://farsi.khamenei.ir/video-content?id=28067
⬛️◼️◾️◼️▪️▪️▪️▪️
⚫️به شب عاشورا نگویید شب عزیز!
✔️در زبان عامه مردم مرسوم است که می گویند شب عاشورا شب عزیزی است!
از این کلمه اجتناب کنید.
🔴شبی که در فردای آن اولیای خدا رابه خاک و خون می کشند چطور می شود گفت شب عزیز؟!
▪️بگویید شب بزرگی است. شبی است که عظمت این ماجرا از عقول ما خارج است. این نهضت ، نهضت بسیار بزرگی بوده که اگر نبود دیگر اثری از لااله الا الله باقی نمانده بود.
🔰بدانید کتب ما ، علمای ما و دانشمندان ما همه از برکت نهضت امام حسین علیه السلام است.
یزید می خواست با کشتن سیدالشهدا در دانشگاه دین را ببندند ولی امام حسین (علیه السلام) با خون خود و عزیزانش این در را بازکردند.
✳️در فضای خفقان مدینه فردی می گوید رفتم خدمت سیدالساجدین(علیه السلام) عرض کردم : یابن رسول الله کیف اصبحت؟چگونه صبح کردید؟
🏴جواب خیلی تلخ است .برای این جمله امام سجاد باید خون گریست.
🔅حضرت فرمودند :« اصبحنا خائفین برسول الله...
🔶صبح کردیم در حالی که به خاطر انتساب به رسول خدا امنیت نداریم... ولی بقیه مسلمین در امنیت به سر می برند»
⚡️انتساب به پیامبر مثل گناه بوده. اما در آن اختناق مدینه حضرت نهضت علمی به راه انداختند و این نهضت را به حضرت باقر(علیه السلام) سپردند.
💥پس از شهادت امام باقر(علیه السلام) مدرسه به دست امام صادق (علیه السلام) افتاد. آوازه علمی امام صادق در عالم پیچید به نحوی که از سراسر جهان برای کسب علم خدمت ایشان می رسیدند.
🌟 این مدرسه از عجایب علمی عالم است، مدرسه امام صادق(علیه السلام) جامع همه علوم بود. فلاسفه ، عرفا ، فقها ، کلامیون همه و همه گمشده خود را در این نهضت علمی امام صادق(علیه السلام) می یافتند.
همه این برکات و معارف ثمره نهضت حضرت سید الشهدا بوده است. چقدر مدیون ابا عبدالله هستیم. هیچ کاری از دست ما جز همین گریه و عزادرای برنمی آید. خدا انشا الله به ما توفیق بدهد تا حد توانمان به این معارف عمل کنیم.
✨در زیارت اربعین داریم که می فرماید : امام حسین علیه السلام جان در کف نهاد که بندگان خدا را از جهالت و گمراهی نجات بدهد.
💠از فرمایشات استاد فاطمی نیا
#تاسوعای_حسینی_تسلیت_باد🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@mahdii_hoseini
@mahdii_hoseini
🏴 اعمال روز #عاشورا
▪️شایسته است شیعیان در این روز دست از کسب و کار بکشند و به عزادارى و نوحه سرایى بپردازند و همچون کسانى که عزیزترین افراد خویش را از دست دادهاند، غم زده و اندوهگین باشند.
▪️امام باقر(ع) فرمودهاند: «شیعیان در این روز به یکدیگر تسلیت بگویند و چه بهتر که با این جملهها باشد:
عَظَّمَ اللّهُ أُجُورَنا بِمُصابِنا بِالْحُسَینِ عَلَیهِ السَّلامُ، وَ جَعَلَنا وَ إِیاکُمْ مِنَ الطّالِبِینَ بِثارِهِ، مَعَ وَلِیهِ الاِْمامِ الْمَهْدِىِّ مِنْ آلِ مُحَمَّد عَلَیهِمُ السَّلامُ.
▪️مرحوم «ابن قولویه»(رحمه الله) مطابق روایتى مىگوید: کسى که در روز عاشورا کنار قبر امام حسین(ع) باشد و زائران را (کمک کند و) آب دهد، مانند کسى است که لشکر آن حضرت را سیراب کرده باشد و گویا با آن حضرت در کربلا حاضر بوده است.
▪️هزار مرتبه لعن بر قاتلان آن حضرت
اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَینِ(علیه السلام).
▪️خواندن هزار مرتبه سوره «توحید»
امام صادق(ع) فرموده است: "هر کس در روز عاشورا هزار مرتبه سوره «توحید» را بخواند، خداوند رحمان به وى نظر (رحمت) افکند و هر کس را که خداوند رحمان (با دیده رحمت) نظر کند، وى را مجازات نخواهد کرد.
▪️ در روز عاشورا شایسته است که از خوردن و آشامیدن بدون اینکه قصد روزه کند خوددارى کرده تا اینکه وقت عصر فرا رسد و از غذا و آب مختصرى (که مصیبت زدگان استفاده مىکنند)، تناول کنند.
▪️ سزاوار است هنگام غروب روز عاشورا، به یاد مصائب فرزندان و اطفال و زنان حرم امام حسین(ع) باشند، زیرا آن هنگام از سخت ترین لحظات حرم آل پیامبر(ص) بود.
▪️خواندن زیارت وارث
▪️خواندن زیارت عاشورا
صلی الله علیک یا اباعبدالله
@mahdii_hoseini
السَلامُ عَلَیَ شَیبِ الخَضیب..🖤
سلام برآن محاسن باخون خضاب شده..🖤
@mahdii_hoseini