#عاشـقانه_شهــدا 💕
#زنــدگـی_با_چــاشنی_عشـــق 😍
🌸 غاده ؛ همسر شهيد چمران می گويد
روزی دوستم به من گفت :
"غاده! در ازدواج تو یك چیز بالاخره برای من روشن نشد. تو از خواستگارهایت خیلـی ایراد مـی گرفتی ، این بلند است ، این ڪوتاه است...
🌺 مثل این ڪه مـی خواستی
یك نفر باشد ڪه سر و شڪلش نقص نداشته
باشد. حالا من تعجبم چه طور دڪتر را ڪه
سرش مو ندارد قبول ڪردی؟
🌸 من گفتم: «مصطفـی ڪچل نیست. تو اشتباه
مـی ڪنی.»
🌺 آن روز همین ڪه رسیدم به خانه، در را بازڪردم و چشمم افتاد به مصطفـی ، شروع ڪردم به خندیدن.😁
🌸 مصطفـی پرسید «چرا مےخندی؟» و من ڪه چشم هایم از خنده به اشك نشسته بود گفتم
«مصطفے، تو ڪچلـی ؟! 😂 من نمی دونستم!»
و آن وقت مصطفـی هم شروع ڪرد به خندیدن ...
#محـبت_و_عشـق_واقـعے
#زندگے_بہ_سبڪ_شهدا
#خاطرات_ناب
🌹 #یادشهداباصلوات
👇👇👇
🆔 @mahdi59hoseini
☺️ #لبخند_بزن_رزمنده ☺️
عازم جبهه بودم. یڪی از دوستانم برای اولین بار بود ڪه به جبهه مےآمد.😍😃
مادرش برای بدرقه ی او آمده بود. خیلے قربان صدقه اش مےرفت و دائم به دشمن ناله و نفرین مےڪرد.
به او گفتم: « مادر شما دیگه برگردید فقط دعا ڪنید ما شهید بشیم. دعای مادر زود مستجاب مےشود.»😌
او در جواب گفت:« خدا نڪنه مادر، الهی صد سال زیر سایه ی پدر و مادرت زنده بمونے! الهے ڪه صدام شهید بشه ڪه اینجور بچه های مردم رو به ڪشتن مےده!»😐😎😂😂
#طنز_جبهه
#خاطرات_ناب
@Mahdiihoseini