#حاج_قاسم مدیریت ذاتی داشت و ژنتیکی میتوانست رهبری یک جماعتی را به عهده بگیرد. جالب اینجا بود که همه نیروها را به اسم میشناخت و به کمک حافظه دقیقی که داشت همه جزئیات را راجع به افراد به یاد میآورد.
تکتک نیروهایش را #میبوسید و حال و احوال میکرد. جوری حرف میزد و رفتار میکرد که آن بنده خدا فکر میکرد برای فرماندهاش چقدر خاص و ممتاز است، در حالی که حاجقاسم با همه اینطور بود.
#دلسوز نیروهایش بود، حتی دلسوزتر از پدر. یک شب در کانال سلمان با بچهها مشغول تمرین غواصی بودیم. هوا به شدت سرد بود، اما چاره نداشتیم و مجبور بودیم شبها در آب باشیم. حاجقاسم برای #سرکشی آمد. از دور دیدمش که اورکت پوشیده بود و بند کلاه را هم محکم بسته بود. وقتی جلوتر آمد و ما را در آن وضع دید، نشست لب آب و زد زیر گریه. تا دیدم دارد گریه میکند، از آب زدم بیرون و رفتم سراغش. من را که دید گفت: «چه کار میکنین شما؟!» گفتم: «خودتون که میبینین.»
حاجی نگاهش را از قد و قواره #خیس من کَند و به بچهها نگاه کرد. بچهها میخندیدند و دست تکان میدادند. فردایش فهمیدم در قرارگاه به دستور حاجی به نیت سلامتی بچهها، دوتا #گوسفند کشتهاند. میخواست هم از این نیروها تشکر کند، هم بچهها گوشت تازه بخورند و تقویت شوند.
دلسوزتر از پدر | حاج قاسم
📲 @mahdihoseini_ir