🔹بعد از سال ها این اولین جلسه ای بود که حاج حسن نگران و جدی حرف می زد. گفت:
دخترم به من گفته من را ببر پارک، او را بردم #سپاه. نمی توانم دستش را بگیرم و بچرخانم جلوی خانواده شهدا. برادران #پاسدار، شما دیگه اکثرا متأهل شدید، با زنهایتان خوب باشید. اگر با هم نان و پنیر خوردید روی روزنامه نشستید صدای تان بالا نیاید، آی پاسدار! اولین مُدی که می آید #همسر_پاسدار این مُد را نپوشد....
📖برشی از کتاب عزیز کرده، زندگی و خاطرات #شهید_حاج_حسن_تاجوک
🖥 @mahdihoseini_ir | #حاج_مهدی