#متن_پست
#اینستاگرام
.
"درد"
به شهادت که فکر میکنم، شاید ذهنم برود سراغ آن تشییع جنازهیِ باشکوه و گریههای پس از آن، آن حسرتهای دوستان و آشنایان و حجم بالای دست به دست شدن عکسها و خاطرههایم در فجازی.
لابد برایم پیج هم بزنند، آنهم با نظارت خانوادهی شهید :)
بعد هم مزاری که خلوتگه عاشقان و و ملجأ عارفان است و باب الحوائجِ حاجتداران.
عجب شهادتی بشود، شهادتم!
بیخیال این فانتزیها و آمال جوانی؛
بدبخت من، که تمام اللذة شهادت را در پسِ آن جست و کاو میکنم، غافل از آنکه تمام اللذة در همان چند ثانیهی در خون غلطیدن است؛ مثل مرغ پَر کنده؛ #مثل_ارباب!
تمام اللذة آن است که ارباب، سَر تو را بگذارد روی دامانش؛ البته اگر سری باشد!
تمام اللذة آن است صاحب چادر خاکی، منت بگذارند و غبار چادرشان را رویم سُفره کنند، البته اگر رویی مانده باشد!
تمام اللذة همان است که لبهایت شود چوب و جگرت، تیر سودا کند، اما تو "ماءٍ مَعین" را طلب نکنی!
تمام اللذة آن است که لبخند رضایت بگیری از کسی که عُمری را در شرمندگیش سپری کردهای!
اصلاً تمام اللذة همان است که "و علی الأرواح التی حلت بفنائکِ سیدالشهداء" را مشمول شوی و بس!
و "أین المُلوک و أین أبناء المُلوک" از اینهمه تمام اللذة؟!
#بهتاریخبیستوسهآذرنودونُه
.
پ.ن: برای همدیگه شهادتِ با درد تمنا کنیم؛ بلکه شود کفارهی لذتهای بیجایی که از شهادت داشتیم!
.
.
| #آه_از_این_مُردن_شیرین_دهنم_آب_افتاد |
📥 @sardareshgh313