#روایتگری
حضرت آیت اللّه حاج میرزا احمد سیبویه ساکن تهران از آقا شیخ حسین سامرائی که از اتقیاء اهل منبر در عراق بودند، نقل فرمودند:
در ایامی که در سامراء مشرّف بودم روز جمعهای، طرف عصر در سرداب مقدس رفتم.
دیدم غیر از من احدی نیست و من حالی پیدا کرده و متوجه مقام صاحب الامر- صلوات اللّه علیه- شدم.
در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم که به فارسی فرمود:
«به شیعیان و دوستان ما بگویید که خدا را قسم دهند به حق عمه ام حضرت زینب علیها السّلام که فرج مرا نزدیک گرداند.»
📚شیفتگان حضرت مهدى(عج)، ج 1، ص 251
💠 | @mahdiun_karaj
یه مجتمع بینالمللی مهدیون بپیوندید 👆
● #شهیدانه #روایتگری
چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از همرزمان خبرنگارش از او پرسیده بود: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟
او پاسخ داده بود: غواص یعنی مرغابی امام زمان عجالله
همرزم یوسف میگوید هر روز میدیدم یوسف گوشهای نشسته و نامه مینویسد. با خودم میگفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه مینویسد؟ آن هم هر روز...
یک روز گفتم یوسف نامهات را پست نمیکنی؟
دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد. نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت. چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه مینویسم ، چون کسی را ندارم...
شهید غواص، یوسف قربانی در این دنیای فانی هیچکس را نداشت. ۶ ماهش بود که پدرش را از دست داد. در ۶ سالگی مادر و در ۸ سالگی مادر بزرگش را از دست داد. برادرش را هم در سانحه رانندگی از دست داد...در کربلای۵ ، در ۲۰ سالگی به یاران شهیدش پیوست❤️
💠 | @mahdiun_karaj