🟡 #حکایت_بسیارقشنگ
✍️روزی #شاه_عباس به همراه وزیرش #شیخ بهایی وچندتن ازفرماندهان به شکار میروند.دربین را،شاه عباس به شیخ بهایی گفت:یاشیخ!نقل،داستان،یاپندی بگوئیدتا فرماندهانی که باماآمده انددرسی گیرند!شیخ بگفتا:این سه تپه خاک رامی بینید؟گفتند:بله.🎅🏼 #شیخ گفت:
خاک آن تپه اولی برسرکسیکه رازدلش رابه هرکسی بگویدحتی به همسرش!
گفت:آن تپه وسطی رامیبینید؟گفتند:بله 🎅🏼 #شیخ گفت:خاک آن تپه برسرکسیکه به آدم بی اصل ونسب وبی نام ونشان خدمت میکند.
🎅🏼 #شیخ گفت:آن تپه سومی رامیبینید؟ گفتند:بله
🎅🏼شیخ گفتا:خاک آن تپه برسرکسیکه خودتلاش نمیکندوبزرگترهادائم به او خدمت میکنند. #شاه عباس گفت:آن دومورداول بماند.بندسوم به من خطاب شده؟چه بدی به شماکردم؟
🎅🏼 #شیخ گفتا:اگرصبرکنیدجواب هرسه را یکجاخواهم داد.
مدتی گذشت.شاه عباس آهوی بسیار زیبایی داشت وبااسبش دورآهومیدویدو سرگرم میشد.برای این آهوهرروزوقت کافی میگذاشت تااینکه روزی شیخ بهایی آهوی شاه عباس رامیدزددودرجایی مخفی میکندوگوسفندی راسرمیبردودرکیسه ای گذاشته وبه خانه میبرد. #همسرشیخ_بهایی بادیدن کیسه خون آلودجویای محتوای آن میشودکه شیخ در جواب میگوید:این آهوی شاه عباس است که کشته ام. #همسرشیخ_بهایی شیون کنان برسرخودمیزندوبالحنی تندمیگوید: متوجه هستی چه کاری انجام داده ای؟ #شاه_عباس اگرمتوجه شود،گردنت را خواهدزد؛دلیل این کارت چی بوده؟
🎅🏼شیخ میگوید:من وزیرشاه عباس هستم امااواصلاًبه من وخدمات من توجه نمیکند وبیشتروقتش را بااین آهوسپری میکند.ازناراحتی اینکارراانجام دادم وقرار نیست کسی بفهمد!فقط من وتومیدانیم آنرادرگوشه حیاط خاک میکنیم وکسی هم متوجه نمیشود.ممکن است رفتارشاه بامن بهترشود.خبرگم شدن آهوبه گوش شاه عباس میرسد.وی عده ای رامأموریافتن آهودرشهروبیابان میکنداماهیچ خبری از آهونیست. #شاه_عباس هزارسکه طلارا برای یافتن آهوجایزه تعیین میکند.خبرهزار سکه به گوش #همسرشیخ_بهایی میرسدو بیوقفه به دربارشاه میرودتاخبرکشته شدن آهورابدهدوهزارسکه جایزه اش رادریافت کند.#شاه_عباس باشنیدن این خبرشیخ را احضارمیکندتادلیل این کارش رابگوید؟شاه #عباس فریادمیزند:شیخ من چه بدی وچه کوتاهی درحق تووخانواده ات کرده ام که جوابش این باشد؟🎅🏼شیخ گفت: اعلاحضرت ازآن جاییکه من وزیرشمابودم اماهیچوقت به من توجه نکردیدوبیشروقت خودرابابازی کردن باآهومیگذراندیدومنهم ازسرحسادت آهوراسربریدم.
#شاه_عباس عصبانی شدوجلادراخبرکردو به اوگفت:سزای اعمال شیخ قطع گردن او است؛همینجاحکم رااجراکن وگردن شیخ بهایی رابزن.#جـــــلاد،شمشیرش رابالابردو درحین فرود آمدن روبه پادشاه کردوگفت: اعلاحضرت،شیخ خیلی به من وخانواده ام لطف داشته ومن توان چنین کاری راندارم، مراعفوبفرمایید.شاه عباس جلادبعدی و جلادان دیگررافرا خوانداماهیچکدام راضی نبودندکه گردن شیخ بهایی رابزنند.شاه عباس گفت:صدسکه طلابه هرکسی میدهم که امروزگردن شیخ رابزند.خبربه نگهبان قصرپادشاه رسید،بسوی شاه عباس آمدو گفت:صدسکه رابدهید،من گردن شیخ را خواهم زد!شمشیر راازجلادگرفت،بالابرد. موقع فرودآمدن شمشیر،شیخ گفت:دست نگهدارید،آهوزنده است ومن اورانکشته ام. شیخ به خدمتکارش دستوردادتاآهورابیاورد. شاه عباس متعجب شدودلیل این کارش راپرسید؟🎅🏼شیخ گفت:
زمانی باهم به شکاررفتیم وبه من گفتی به این جوانان پندی بیاموزومن خاک آن سه تپه رامثال زدم که باعث نگرانی شماشد!
الان جواب آن پندهمین است؛🎅🏼گفتم:
خاک آن تپه اول برسرکسیکه رازدلش رابه هرکسی میگویدحتی به همسرش،همسر من که پدرفرزندانش بودم رازنگهدارمن نبودومرابه هزارسکه طلافروخت؛پس خاک آن تپه اول برسرمن که رازدل خودم رابرای کسی بازگوکردم!شاه عباس حیرت زده ازدو تپه خاک بعدی پرسید:
🎅🏼شیخ گفت:به یادبیاوریدگفتم خاک آن تپه دومی برسرکسیکه به آدم بی اصل و نسب خدمت کند؛این #نگهبان درگوشه شهرگدایی میکردوشکم زن وبچه اش را نمیتوانست سیرکند!من به اوخدمت کردم واورابه قصرآوردم.صاحب مال وزندگی، پُست ومقام کردم وحالا بخاطرصدسکه قصدزدن گردن مراداشت؛پس خاک آن #تپه_دوم هم برسرمن که به آدم بی اصل ونصب خدمت کردم
وآن #تپه_سوم که گفتم خاکش برسرکسی که روی پای خودنایستدوبه بزرگترازخودش خدمت کند؛من که وزیرشمابودم سالهابه شمامشاوره دادم وهزاران کارنیک وخیردر شهرودرراه خدمت به شماانجام دادم،به خاطریک آهو میخواستیدگردن مرابزنیدکه سالهابه شما وفاداربوده ام:پس خاک آن #تپه_سوم هم برسرمن
🌷🌷🌷🌷🌷
✅✅✅
📣📣 ✍️نهم مرداد ۱۲۸۸ یکی از عجیب ترین حوادث تاریخ ایران بوقوع پیوست
👇👇👇
♻️ #پس با هم این حادثه تکان دهنده رو مرور میکنیم تا اگاه شویم و نه عبرت ایندگان⛔
👇👇👇👇👇
‼️روایتی غریب و سوزناک از وقایع بعد از شهادت شیخ فضل الله نوری (۹ مرداد ۱۲۸۸)، کیفیت غسل و کفن و دفن ...😭😥‼️
🏴در اثر تلاطم و طوفان یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد
🌸جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه مقابل در حیاط روی یک نیمکت گذاشتند جمعیت کثیری ریخت توی حیاط محشری برپا شد مثل مور و ملخ از سر و کول هم بالا می رفتند همه می خواستند خود را به جنازه برسانند دور نعش را گرفتند و آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به نعش زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد . هر که هر چه در دست داشت میزد....
😭به همه مقدسات قسم که در این ساعت گودال قتلگاه را به چشم خود می دیدم...
▪️تحویل جنازه
عده ای از صاحب نفوذها یپرم ارمنی را از عواقب سوزاندن جنازه شیخ و تحویل ندادن می ترسانند . یپرم راضی میشود و می گوید : 📣بسیار خوب ... به نظمیه تلفن کنید که جنازه را به صاحبانش رد کنند. سه نفر از بستگان شیخ شهید و سه نفر از نوکر هایش توی آن تاریکی توپخانه در گوشهای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند.
▪️جنازه را وارد حیاط خلوت خانه شیخ کردند. شیخ ابراهیم نوری از شاگردان شیخ جنازه را غسل داد.
💚بعد کفن کردیم و بردیم در اطاق پنج دری میان دو حیاط کوچک پنهان کردیم.
سر مجاهد ها را گرم کردیم. بعد تابوت را با سنگ و کلوخ و پوشال و پوشاک پر و سنگین کردیم.
یک لحاف هم تا کرده روی آن کشیدیم تابوت قلابی را با آن دو نگهبان سر قبر آقا فرستادیم. متولی قبرستان که در جریان بود مثلاً نعش را دفن کردو آن دو نگهبان با تابوت به نظمیه برگشتند.
صبح اوستا اکبر معمار آمد و درهای اطاق پنج دری را تیغه کردیم و رویش را گچکاری کردیم.
♦️دو ماه بعد از شهادت شیخ در اتاق پنج دری را شکافتیم جنازه در آن هوای گرم همانطور تر و تازه مانده بود. جنازه را از آنجا برداشتیم و به اتاقی دیگر آن سوی حیاط منتقل کردیم و دوباره تیغه کردیم.
🏴 کم کم مردم فهمیدند که نعش شیخ نوری در خانه است می آمدند پشتدیوار فاتحه می خواندند و می رفتند. از گوشه و کنار پیغام میدادند امامزاده درست کردید؟! ۱۸ ماه از شهادت شیخ گذشته بود. بازاری ها بخیال میافتند دیوار را بشکافند و جنازه را برداشته دورشهر بیفتند و وااسلاما و واحسینا راه بیندازند. پیراهن عثمان برای مقصد خودشان.
https://eitaa.com/mahdixxv
🕌حاج میرزا عبدالله سبوحی واعظ میگوید یک روز زمستانی خانم شیخ مرا خواست. دیدم زار زار گریه میکند گفت دیشب مرحوم آقا رو خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من گریه میکردم آقا به من گفت گریه نکن #همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا آوردند ، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش مرا در بیاورند زود آن را به قم بفرست.
همان شب تیغه را شکافتیم و نعش را در آوردیم. با اینکه دو تابستان از آن گذشته بود و جایش هم نمناک بود #اما جسد پس از ۱۸ ماه همانطور تر و تازه مانده بود فقط کفن کمی زرد شده بود به دستور خانم دوباره کفن کردیم و نمد پیچ نمودیم به مسجد یونس خان بردیم و صبح به اسم یک طلبه که مرده آنرا با درشکه به امامزاده عبدالله بردیم و صبح جنازه را با دلیجان به طرف حضرت معصومه حرکت دادیم.
#شیخ شهید در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش مقبرهای تهیه کرده بود و به سید موسی متولی آن گفته بود #این زمین نکره یک روز معرفه خواهد شد🌟
✍️نزدیک قم کاغذ به متولی نوشتیم که زنی از خاندان شیخ فوت کرده می خواهیم در مقبره شیخ دفنش کنیم و به هادی پسر شیخ سپردیم در هنگام دفن جلو نیاید تا فکر کنند واقعا میت زن است و قضیه لو نرود. شب جنازه در مقبره ماند صبح خیلی سریع قبری به حد نصاب شرعی کندیم و با مهر تربتی که خانم داده بود جنازه را درون قبر گذاشتیم نعش پس از ۱۸ ماه کمترین بوی عفونتی نداشت.
🌹#و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.
✍️این آیه ای است که روی قبر شهید حاج شیخ فضل الله نوری نوشته شده است .
📚منبع : کتاب سرّ دار به قلم تندرکیا نوه شیخ شهید& نشر صبح ۱۳۸۹/ چاپ سوم - ص ۵۲ -📚
https://eitaa.com/mahdixxv
🍃🌺🍃
ختم برداریم مشکلات حل شود 🤲
چه آسون 🥀💦
چه دلنشین 👌
🔴 ذکر چند دستورالعمل از مرحوم حاج #شیخ مجتبی قزوینی رضوان الله تعالی علیه
1. جهت حفظ و رفع گرفتاریها ، بعد از نماز صبح دست بر سینه گذاشته و هفتاد بار یا فتاح خوانده شود و نیز دعای ( بسم الله و بالله و صلی الله علی محمدو آل محمد و افوض امری الی الله تا آخر) _ که از تعقیبات نماز صبح می باشد و در مفاتیح الجنان موجود است _ خوانده شود .
2. جهت رقت قلب ، مناجات پنجم از مناجات خمسه عشر ( مناجات الراغبین ) از مفاتیح ، مداومت بر خواندن آن گردد .
3. جهت شفای مریض کسی که 40 روز هر روز هزار مرتبه بعد از نماز صبح ( بسم الله الرحمن الرحیم ) بخواند . بعد کسی که این ختم را انجام داده برای مریض ( بسم الله الرحمن الرحیم ) بنویسد که با خود دارد یا به آب یا به حبه قندی بخواند و مریض بخورد ان شاء الله موثر است .
4. هفت روز ، روزی یک مرتبه با وضو ، تمام خطوط قرآن را یک به یک مسح نماید و برای هر سطر ، بسم الله الرحمن الرحیم بخواند . کسی که این ختم را انجام داده ، دست بر محل درد مریض بگذارد و بسم الله الرحمن الرحیم را بخواند ان شاء الله موثر است و مریض شفا می یابد .
5. جهت توفیق ، آیت الکرسی را روزی ده مرتبه در حالیکه دست بر روی قلب گذاشته باشد بخواند .
6. جهت توسل به حضرت مهدی سلام الله علیه ، زیارت آل یاسین و دعای بعدش مداومت شود .
📚 متاله قرآنی ص۲۵۰
🥀💦🥀💦👌