eitaa logo
💦بُغضِ عشق💦
796 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
434 ویدیو
21 فایل
❁﷽❁ ♥️ عــــاشقانه مـــذهــبے ♥️ ✾ ✒نوشــــــته هایے کہ از دل مـــی آید.. ✾ ارتباط بامدیر: @Aghaghiya 💚 ❥ مُحَــبَّـتـاتـون ❥ @mohbbatatoon 🍃 تبلیغـــات وتبادل ادمینے: @tablighateboghzeeshgh 🌼
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 💦بغضِ عشق۱💦
چو بغضی می کشی مارا به سمت جاده های شب نسوزد چون دل عاشق کسی درشعله های تب پر از آوای وحشیِ هزاران مرغ دریایم سکوتم رانَدم اما،به گریه های بی سبب غریو هلهله ی مردمان هور و کارونم غرور از پا نیندازد زنان خطّه ی عرب چو مردادی ترین ظهر جنوب پهنه ی بندر ز نخل شعر من چیده هزاران خوشه ی رطّب به عشقی که نگویم راز سر بر مُهرِ او را فاش به چشمم دیدم این دنیا، عذاب نارِ بولهب (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۲۹
مادرم ،عاشق، ولی عاشق ترم من بر حسین... هم چو سقّا میکنم جانانِ خود قربانِ او... هر دوفرزندم فدایِ تار مویی از حسین... ماه ومهتابم نَیَرزد شمسِ جان تابانِ او... (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi 30
هدایت شده از 💦بغضِ عشق۱💦
علیک یااباعبدالله الحسین(ع) قلبم از پیله ی تنگ و قفسش سوخته است هر شب جمعه نگاهم به حرم دوخته است اشک آذوقه ی آن ره که توانم را نیست اشک هم عشق_حسین( ع)_دردلش اندوخته است شمعدان و مه و پروانه و شب ، بینیدم منم آن سوخته دل ، کز جگر افروخته است پاکبازی به سر و دست و جوان دادن بود عشق شیدایی محضش ز تو آموخته است (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۳۱
(‌ع)🍃 می روم ،که گریه هایِ کودکانه را بس است... کُنجِ خیمه...خنده های فاتحانه را بس است... می روم که سینه را سِپر کنم به جانِ یار، پا و چکمه، ضربه های ظالمانه را بس است... می روم چو قاسمی دلیر سویِ رزمِ حق، رویِ سینه آن نگاهِ جابرانه را بس است... یکّه تازِ لشگری شوم به قتلِگاهِ عشق، رقصِ چوب و سوت و دستِ شادمانه را بس است... بر لبانِ شمرِ یاوه گو زنم سکوتِ خون، ِ مو به مُشت و طعنه های عامدانه را بس است... ننگ باد زندگیِ تحتِ امرِ سگ صفت، عصرِ کفر و شرک و ظلمِ جاهلانه را بس است... (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۳۲
یک زِره اندازه ات پیدا نشد امّا کنون... قامتت از اکبرم گویا که رعنا تر شده ست... نوش کردی چون عسل جامی ز قُربِ ذاتِ حق، حینِ وصلت جانِ من رخساره زیباتر شده ست... (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۳۳
هدایت شده از 💦بغضِ عشق۱💦
علیک یا بقیه الله عج فصلی بخوان،تازه تر از آنی که مال ماست این قصّه ی تکراری هر روز وسال ماست فصلی بخوان،رو به تمام شرقی دنیا این کهنه کال بی ثمر،شعرشمال ماست گاهی که قدر قطره ای بر خاک میباری گل میکند بذری که بس دور از خیال ماست دوده گرفته سنگ° فرشِ زیر پای ماه رفتن چه پیچیده ترین فعل وسوال ماست از روزهای داغ وسرد این خزان بپرس اینکه چرادنیا، تمام قیل وقال ماست وقتی سهیم پنجره،آدینه،شب،باشی گریه نصیب هر دقیقه،شور وحال ماست شاید شکوه معجزه باران کند او را روی تن شهری که می گویند مال ماست (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۳۴
هدایت شده از 💦بغضِ عشق۱💦
هربهاری که نباشی غرق پاییز غم است خنده خشکیده ترین باغ شب انگیز غم است هر طرف آباد می آید نظر ویرانی است ظاهرآرام دریا...موج بدخیز غم است نقش دشت وجلگه های پر ز رنگ بی بدیل جلوه های شب پریش وهم آمیز غم است بی تو زیبایی نمیبینم جهانم را...که چون هرکسی بینم در او،یک سینه خونریز غم است (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۳۵
نه عمویی که کُند سیر لبی عطشان را... نه برادر که کُند سینه سِپر طفلان را... جگرش سوخت و از گریه نفس بند آمد، غُنچه گُل می شِکُفد، دستِ پدر باران را... (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۳۶
هدایت شده از 💦بغضِ عشق۱💦
دردست که داده باز امشب غم خود زین گونه که باز میچکد ماتم خود هرشب به سحر ستاره ها می گریند هرشب که نخواندست تورا محرم خود من ماه وغزل،سکوتِ شب بیداری غم عرضه کند تمام شب مقدم خود لایق به سلوک وسیر آفاق نبود آنکس که نکردست دلش آدم خود این قصّه ی غم سر درازی دارد با گریه نمیشود کنی مرهم خود (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۳۸
هدایت شده از 💦بغضِ عشق۱💦
دل سوخته از عشق گران تو ام ای یار ، کز عالم امکان نشود ره به حضورت.... (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۳۹
هدایت شده از 💦بغضِ عشق۱💦
هرکه رادرسینه دردی هست ,شاعرمیشود شور شوریده ترین مرغ مهاجرمیشود جا نزن در عاشقی، پروانه با بال وپرش چون به آتش میزند، تازه مسافر میشود (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۴۰
به هر جا میکنم رو تکّه ای را... زِ تو بر پَهنه ی میدان بِبینم... چو یک گُل بوده ای،حالا چگونه؟؟ گلستانی از این میدان بِچینم... (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۴۱
هدایت شده از 💦بُغضِ عشق💦
از تیرِ به چشمانِ تو مَشکت شده پر خون... دستت نَرِسد خاک ، ببوسد مَهِ حیدر... ارباب کمرخم ، ز سر اسب زمین خورد، زینب زده فریاد که وای از علی اصغر... (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۱۸
هدایت شده از 💦بغضِ عشق۱💦
نمیدانم چه میخواهم،چرابیهوده می جنگم؟!! چراباآنچه میخواهی،چوسازی ناهماهنگم؟!! همانندم به برگی رویِ یک شاخک...که میلرزد، نباشی بی تومن یک دم زصورت ،خورده برسنگم... بگوآیا که بی اذنت،ورق خوردِ مگربرگی؟!! چرابافکروتدبیراتِ جاهل گونه می لنگم؟!! توعاشق گونه هستی درکنارم...مهرِ بی همتا؛ چرابااینکه میدانم ولی اینگونه دلتنگم؟!! توبا عشقت نگاهم کن....رقم زن آرزوهایم،،، تومیدانی چه میخواهم،چراهمواره درجنگم؟!! (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۴۲
هدایت شده از 💦بغضِ عشق۱💦
بازاین دل هوسِ کرب وبلا کرده عجیب... السّلام° ای شه جان،یا بن حبیبِ ابنِ حبیب... (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۴۳
🦋یوسفم بودی که کارم تا زلیخایی رسیده... 🦋عشق در صحرایِ طوفانی به زیبایی رسیده... 🦋محشری دیدم زِ سرهایی جدا بر رویِ نیزه 🦋کودکی در دستِ بابایی به شیدایی رسیده ... 🦋خیمه ها درکامِ آتش، گوش و معجر ،خاکِ خونین، 🦋زینبی در قتله گاهی بر شکیبایی رسیده ... 🦋دست و شیون، مشک و جسمی زیر ِپا_اسبانِ وحشی، 🦋تکّه هایی از جوانی کو به محیایی رسیده ... 🦋محشری دیدم زِ سرهایی جدا بر رویِ نیزه، 🦋عشق در دستانِ حقّی تا شکوفایی رسیده ... (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۴۳
🖤 آتشـــ🔥ے دارد دلــم، این سینــه مےسوزد چرا ؟! هـم چـو یـک آتشفشانـــ🌋ـے_درد،... مـےجوشــد چـرا ؟! بـــےقـرارم از چـه رو ؟!.. تبــــ 🍂کـــرده چشمــانم،... زِ چیــست ؟! گوییــا مهــدے(عج) لبــاسِ حــُزن مےپوشـد...چـرا ؟!🖤🏴 (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۴۴_
به بطالت شده سر,روزوشب واحوالم یک نفس ذکرتونیست,خط به خط اعمالم ازقضاعمربه پایان برسیدونرسید غافلی چون من جاهل به همه آمالم روی دیدارندارم به قیامت چه کنم خِجل ازکرده وناکرده ی درافعالم اگر آن شه زکرامت نظری نف°کَنَدم چه مصیبت زده گردم،چه پریشان حالم حضرت عشق،به هرقطره ی اشکت سوگند نشودتوبه ی امسال چنان هرسالم فرصتی جان حسینت بده ای ربِّ کریم تاکه جبران بکنم کوتهی واهمالم (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۳۷- ‌
درکجا هستی توآقا ،ظهر وشب، وقت سحر کربلا، شام ونجف،قم،مشهد وپیش پدر هرطرف کردم نظر،یاد شما آید به سر باخبر از مردم اما، از شما ما بی خبر تشنگی برده هوای قلب یاران را عراق نینوا والعطش، با جسم صد چاک پسر هرکجا هستی توراجان رقیه عمّه ات یک دعا مارا،گره افتاده در کار بشر! (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۴۵-
آه اے پرستــــو🌷ےِ مهاجر_ عاشق پرواز، گاهے به زیرِ پاے خود ساده نگاه انداز🕊 بر وحشتِ بابونــــــ⚡️ـه هاےِ غرقِ خاکستر، راه سلوکِ آینه ها را نشان ده باز🕊 گاهے به سمفونےِ آن عشــ💛ــقِ اهورایے، گوشِ کرِ شب مُرده ها را هم بده آواز🕊 رفتے و حسرت بر دلِ خاکِ زمیــــ🌍ـن دادی گویے که بودے آسمانے از همان آغاز🕊 اینک من و خوابــــــ🌙ـــِ جهان غرق خاموشے، در آرزویم یک نفس با تو شوم همراز🕊 🌷 (مهدیــه_گودرزے) @mahdiyegoodarzi ۴۶_
🕯با من رو سیه چرا، قطعِ وفا نمیکنی؟! 🕯از تو بریده را چرا، دور و رها نمیکنی؟! 🕯بنده نبوده ام ولی، مهرِ تو می کشد مرا 🕯تیر بزن ،رها شوم، چون که خطا نمی کنی 🕯بر غمِ عشقِ مبتلا، کون و مکان و لایموت 🕯عشقِ تو تیرِ غم فَزا، از چه دوا نمیکنی؟! 🕯وصلِ تو آب تشنگان، تیشه بزن بر آتشم 🕯شعله گرفته جسم و جان، آب عطا نمیکنی؟ 🕯غیرِ شما دلم نشد، بند و اسیرِ دیگری 🕯سمتِ خودت بخوان مرا،از چه صدانمیکنی؟ (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۴۷_
در میان مردم ما راه رفتن مشکل است هرکه را دیدم به زنجیر هزار ابلیس بُوَد سخت باشد گر بگویی آدمی را آدمی ظاهرش آدم، دلش سنگی ، چنان تندیس بُوَد مُتَحِدُ الصَفِّ به هر وعده نماز واجبند هرکه در خود زاهدی یا راهبی قدّیس بُوَد مخملی مرد فضائل میشود در جمعِ حرف هرکه را یک منبری یامکتبی تدریس بُوَد درمیان این جماعت پیروِ مذهب چه سخت زآنکه شرِّ آدمی جاذب چو مغناطیس بُوَد اینکه میگویم نه درباب همه صادق،که نه اندکی چون دُرّ قحط و ،سروِ در پردیس بُوَد (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۴۸
زده تقدیرِ او رَقم، شب و باران تمامِ عمر... وشرر-واژه هایِ سرخِ زِ طوفان تمامِ عمر... تبِ چشمانِ او نوشته به هر گوشه ای زِ غم، تنِ بی سر...وَ بی کَفن...لبِ عطشان تمامِ عمر... و به زندانِ جنسِ از جُورِ مُستکبرانِ دد، دلِ پر خون سروده از تنِ عریان تمامِ عمر... شبِ او شد سُجودِ اشک و غزل° گریه هایِ خون، شبِ ماتم نشد چرا، شبِ پایان تمامِ عمر... شده میدان و قتلِگه، شده مَعجر و خیمه...آه، شبِ مرثیه هایِ هر دَم و اَفشان تمامِ عمر... غمِ سنگینِ او به دوش و چو کوهی که میکشد، و نشد هرگزش زمین، سَرِ سامان تمامِ عمر... (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪ دد :سگ وحشی ۴۹
سیاوش گونه دل بردے از این رودابه دل ...آرے! منم سر لشگرِ جا مانده از یک عشقِ مختارے؛ به شلّاقے ترین باران، چو برگے مےخورم هردم، زِ کوبنده ترین طوفان، هزاران ضربه ےِ کارے؛ تنِ عریانِ بیدِ باغِ من دارد سماجت ...هے، نمےفهمد زمستان را و رنجِ ذلت و خوارے؛ به هر شب مےکند شیون، قفس را مرغِ دریایے، تو از پروازِ آزادے، شب و دریا، خبردارے...؟ چو قیسے رفته نادیده، دلم بےتاب دیدارست، چو شوق غنچه اےازگل، ولےمحصورِ صد خارے؛ تبِ دلتنگےِ ما را، به جز مرگ آخرِ سر نیست، بگو مےآید آن یوسف، شبے با بیرقِ یارے... (مهدیــه_گودرزے) @mahdiyegoodarzi ۵۰
"یخ کرده ام اما نه از سوز زمستان اما نه از شب پرسه های زیر باران" گنجشک روی بام هرخانه نشینم گنجشک بی تابی ز شام تیره، ترسان بی تو کجا آسوده خاطر پر گدازم بیدِ دلم هر آینه از باد لرزان خالیست هر باغ بهاری از شکفتن پای کویری بردل هر باغ، رقصان گویی جهان° شمس رُخت را بی قرار است گویی نبودت بر سیاهی داده فرمان 'فصل بهارم، کاو نویدش بوده باران' "یخ کرده ام اما نه از سوز زمستان" (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۵۱