eitaa logo
لبیک یا مهدی(عج الله)
83 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
5.8هزار ویدیو
503 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💢شهادت آقازاده‌ای که دنیا را متحیر کرد 🔹دوازدهم سپتامبر ۱۹۹۷ تلویزیون‌های اسرائیل جنازهٔ جوانی بلندبالا با ابروانی پرپشت را در لباس نظامی حزب‌الله مکرر نشان داد و این کشته را پیروزی بزرگی اعلام کرد. تا اینکه بعد از مدتی، متوجه شدیم این جوان سیدهادی، پسر سیدحسن نصرالله است که در منطقهٔ عملیاتی جبل‌الصافی در خطوط تماس نبرد با دشمن وارد منطقهٔ اشغالی شده و همراه یکی از هم‌رزمانش به شهادت رسیده بود. ابتدا اسرائیل این حادثه را به فال نیک گرفت و هیاهوی بسیاری به راه انداخت. هنگامی که تصاویر سیدهادی از تلویزیون پخش شد، حزب‌الله و سیدحسن تأیید کردند که این جنازهٔ سیدهادی است. اسرائیل هم از اینکه غنیمت گران‌بهایی را به دست آورده بود، بسیار خوشحال بود. 🔹وقتی همهٔ لبنانی‌ها و فلسطینی‌ها و جهانیان فهمیدند که دبیرکل حزب‌الله پسر ارشد و جوان خود را، که به تازگی ازدواج کرده بود، در خط مقدم جبهه از دست داده است، موجی از تأثر و همدردی به همراه احساس سربلندی و عظمت سیدحسن نصرالله را فراگرفت. بسیاری از شعرای عرب در وصف فداکاری سیدحسن شعر سرودند. سران دولت‌های عربی برای او نامهٔ تسلیت فرستادند. همهٔ گروه‌های فلسطین و اسلامی با سیدحسن همدردی کردند و یکپارچه به صداقت ایمان وصف‌ناپذیر او ایمان آوردند. اما شهادت سیدهادی نصرالله لایه‌های تأثیرگذار دیگری داشت. تا آن‌ موقع هیچ یک از رهبران عرب و فلسطینی فرزندانشان را به اعماق خطر نفرستاده بودند و تجربهٔ حضور فرزندانشان را در میدان نبرد با اسرائیل نداشتند، اما فرزند برومند سیدحسن در مبارزه‌ای بسیار مستقیم، پیشتازانه به شهادت رسید و جنازه‌اش در اسارت و گروگان دشمن افتاد. 🔹این مسئله که این بار نیز سیدحسن _که آن همه بر ادامهٔ راه امام حسین علیه‌السلام تأکید می‌کند_ در به شهادت رسیدن فرزندش پیشتاز شده است، همهٔ رهبران عرب و فلسطینی را شرمنده کرد. این پیشتازی بسیار معنادار بود؛ چه اینکه خود سیدحسن ۳۸ ساله بود و پسر هجده‌ساله‌اش اولین فرزند او، و تازه به سن مبارزه رسیده بود. او اولین میوهٔ نوبرانه شیرین زندگی خود را در راه آرمان‌هایش هدیه کرده بود. جالب اینکه شخصیت‌های غیرمذهبی عرب نیز در برابر این فداکاری سیدحسن به زبان آمدند. اشخاصی چون محمدحسنین هیکل و رهبران سیاسی عرب چاره‌ای جز خضوع و کرنش در برابر سیدحسن نداشتند. از طرف دیگر، برخورد بسیار کریمانه و بزرگ‌منشانهٔ سیدحسن و خانواده‌اش در برابر شهادت هادی همه را به تعجب واداشت. آن‌ها به‌هیچ‌وجه اجازه ندادند بیشتر از سایر شهدا به هادی توجه شود. 🔹بعد از شهادت هادی، سیدحسن اعلام کرده بود: «من همیشه از اینکه با خانواده‌های شهدا روبه‌رو می‌شدم، شرمنده بودم؛ از اینکه فرزندان یا برادرانشان به شهادت رسیده‌اند. اما امروز خدا را شاکرم که ما را در ردیف خانواده‌های شهدا قرار داده است.» این بیانات را پدری می‌گفت که جنازهٔ فرزند شهیدش در دست دشمن بود، و در واقع می‌بایست در برابر این ضربه احساس غم و اندوهی شدید داشته باشد. اما او جمله‌ای را از قول امام سجاد علیه‌السلام نقل کرد که برایم بسیار تکان‌دهنده بود: «الحمدلله الذی جعل کرامتنا الشهادة، شکر خدایی را که کرامت و بزرگی ما را در شهادت ما قرار داد.» همان امامی که تنها مرد باقیمانده از شهدای کربلا بود. و این چیزی نبود که از چشمان من دور مانده باشد و به آنها بی‌توجه باشم. من رهبران زیادی از فلسطینی‌ها و اعراب را می‌شناختم که در وضعیت فعلی فرزندانشان را برای تحصیل و شروع زندگی متفاوت به اروپا و کشورهای عربی فرستاده بودند؛ اما سیدحسن فرزندش را به جبل‌الصافی در جنوب لبنان فرستاده بود. روزها به این فداکاری بزرگ سیدحسن و خانواده‌اش فکر کردم و تنها پاسخی که یافتم، ایمان متفاوت او بود؛ ایمانی که در بین اعراب و مسلمانان کمتر پیدا می‌شود و می‌بایست با تأمل بیشتری به این فداکاری و صبر و گذشت فکر کرد. پ.ن: سیدهادی نصرالله در نبرد جبل‌الرفیع، میان نیروهای حزب‌الله لبنان با ارتش غاصب صهیونیستی، که قصد نزدیک شدن به روستای عربصالیم را داشت، به همراه دو دوست خود، علی کوثرانی و هیثم مغنیه و شش نفر از اعضای حزب‌الله لبنان به شهادت رسیدند. جسد شهید سیدهادی نصرالله و علی کوثرانی ابتدا به بیمارستانی در مرجعیون و سپس به فلسطین اشغالی انتقال داده شد. سرانجام در تبادل ۲۵ ژوئن ۱۹۹۸ پیکر این شهید و علی کوثرانی در میان چهل پیکر شهید دیگر به لبنان بازگشت، و در «روضه‌الشهیدین» مقاومت اسلامی لبنان در ضاحیهٔ جنوبی دفن شد. 🟢متن بالا برشی‌ست از کتاب «حقیقت سمیر»؛ روایتی از خاطرات سمیر قنطار 📚کتاب: حقیقت سمیر ✍نویسنده: یعقوب توکلی 🔘ناشر: سوره مهر