eitaa logo
ماهـ‌ِ پنهان
1.3هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
61 فایل
﷽ تِب فراق تو بیچارهـ کرد دنیـا را بدۅن تو به دل ما قرار بی‌معناسـت🌱💙 . . •شـروط:🌸 •| @Penhaan |• . . •پای مکتبِ حـاج قاسـم:)🌿 •| @deltange_o_o |•
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام دوستااان امیدوارم حالتون خوب باشه🌺 نماز قضای امروز نماز ظهر فراموش نکنیم
این کتاب، داستان لیلا دختری است که در تضاد بین داشته های خود و خانواده و اجتماع متحیر مانده است. لیلا به خاطر موقعیت کاری پدرش که در مأموریت های فرامرزی است، مجبور است دوری و سختی هایی را تحمل کند و تحمل این سختی ها و مشکلات نبود پدر، می شود ناهنجاری های برخوردی او با اطرافیانش. زندگی لیلا پر از لحظات تنهایی است و این تنهایی ها فرصت هایی برای تفکر او ایجاد کرده است. او معیارهایی را برای زندگی آینده اش برگزیده که شاید اجبار شرایط و زمانه، در آن نقش داشته و حالا می خواهد مختارانه و آزاد، مسیر زندگی اش را متفاوت جلو ببرد. در این داستان، خواننده، شاهد درگیری های شخصیت های داستان است که هر کدام به نوبه ی خود، رنجی دارد که زندگی اش را تحت الشعاع قرار می دهد. رنج مقدس یک تابلو از زندگی افراد اطراف ماست. چه خوب، و چه بد. داستان می گذارد که هر شخصیتی، خودش، آنچه که زندگی اش را تحت الشعاع قرار داده است دریافت کند و پیش از آنکه بخواهد تمام مشکلاتش را بر گرده ی دیگری سوار کند، نقش خودش را در زندگی اش ببیند. رنج مقدس با واقعیاتی همراه است که لحظه لحظه در زندگی دختر و پسر، زن و مرد ، مذهبی و غیر مذهبی جریان دارد. گفتگوها و عکس العمل ها، تصمیم گیری ها و شادی ها و غم هایی که حجم سنگینی از درد را بر قلب ها و زندگی ها می اندازد. داستان رنج مقدس، جریان همین امروز دنیای ماست که داریم در ان غلت می زنیم. این کتاب، لذت ساعت های متفاوت مطالعه ی خانواده ی ایرانی را در کام مخاطب می نشاند. رنج‌مقدس۱💌 نویسنده:نرجس‌شکوریان‌فرد🌻 📚 🧡 💯
بسم الله الرحمن الرحیم یه کانال با مداحی ، عکس پروفایل ،کلیپ،استوری، و مطالب جالب🌟🌟🌟🌟 کانال 🌸محبین مهدی (عج)🌸 لطفا عضو این کانال🎇 تازه تاسیس شده🎇 بشین و با حضورتون مارو همراهی کنید 🙂 @mohebinmahdi @mohebinmahdi @mohebinmahdi در پیام رسان سروش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ماهـ‌ِ پنهان
وقٺــ اذانہ✨🌤 نمازمون سرد نشــہ رفیق:)🌱🌈 دعا ڪنیم برای ظہور آقاے بہــار🌸🍃 +الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج 💚 بریم رفیق وایســیم پشٺــ سرِ امام زمانمـوݩ😍😍🌻 📿 🌸🌳🌸🌳🌸🌳🌸🌳🌸🌳🌸🌳🌸 بہ احٺرام اذان🦋تا یڪ ربع از گذاشتن پسټ معذوریم😇🕊 🤲🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یادمون باشه‼️ دلی را نشکنیم...شاید خانه خدا باشه✨ کسی را تحقیر نکنیم...شاید محبوب خدا باشه🌸 از کمکی دریغ نکنیم...شاید کلید بهشت باشه🦋 سر نماز اول وقت حاضر شیم، شاید آخرین دیدارمون با خدا باشه در زمین🕊 💡
۹۹/۹/۹ بهانه ای باشد برای توسل به دامان امام نهم، حضرت جواد الائمه علیه السلام، 😍😍😍😍برای فرج مولای عزیزمان؛👌👌👌👌 سهم هر عاشق، ۹ بار ذکر شریف «یا جواد» به نیت تعجیل فرج.✅ ✔✔ 🌻
امروز میشه : ۹۹/۹/۹ خوراک دوره پاکیه مثلا سالها بعد با افتخار بگی: اغازه ترکه گناهم۹۹/۹/۹بود😎✌️ 💡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ شش ماه در خانه سعد🔥 کشیده بودم،.. 😢تا کنیزی آن تکفیری چیزی نمانده.. 😢 و حالا رفتن مصطفی جانم را به گلو رسانده بود که در آغوش چشمانش دلم را رها کردم _داداش خیلی خستم، منو ببر خونه!😭 و نام خانه زخم دلش را پاره میکند که چشمانش از درد در هم رفت.. و به جای جوابم، خبر داد _من تازه اومدم سوریه، با بچه های برا اومدیم. میدانستم درجه دار 💛سپاه پاسداران💛 است... و نمیدانستم حالا در سوریه چه میکند و او دلش هنوز پیش خانه مانده و فکری دیوانه اش کرده بود که سرم خراب شد _میدونی این چند ماه چقدر دنبالت گشتم؟😒 موبایلت خاموش بود، هیچکدوم از دوستات ازت خبر نداشتن، هر جا بگی سر زدم،😒حالا باید تو این کشور از دست یه تحویلت بگیرم؟😒🙁 از نمک نگرانی صدایش دلم شور افتاد، فهمیدم خبری بوده که این همه دنبالم گشته...😥 و فرصت نشد بپرسم... که آسمان به زمین افتاد و قلبم از جا کنده شد...😱💣 بی اختیار سرم به سمت چرخید و دیدم حجم خاک و خاکستر آسمان را سیاه کرده... و ستون دود از انتهای خیابان بالا میرود...😰😱 دلم تا انتهای خیابان تپید،.. جایی که با مصطفی🌸 از ماشین پیاده شدیم.. و اختیارم دست خودم نبود که به سمت خیابان دویدم. هیاهوی جمعیت همه به سمت نقطه انفجار میرفت،.. ابوالفضل نگران جانم فریاد میکشید تا به آنسو نروم... 😰🗣 و من مصطفی را گم کرده بودم که با بی قراری تا انتهای خیابان دویدم.. و دیدم سر چهارراه غوغا شده است... بوی دود و حرارت آتش خیابان را مثل میدان جنگ کرده و همهمه جیغ و گریه همه جا را پُر کرده بود... اسکلت ماشینی... ادامه دارد.... 🌹نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد 🕌 ·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·