eitaa logo
منتظران حضرت مهدی
1هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
5.6هزار ویدیو
179 فایل
بعشق اهلبیت‌علیهم‌السلام خصوصا امام‌زمان‌علیه‌السلام❤ و بعشق رهبرمظلوممان🌸 و بعشق شهدای عزیز کانالی داریم جهت خدمتگزاری به منتظران پاسخ به سوالات احکام و اعتقادی @Pasokhgooeee 👈کپی با ذکر صلوات ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17366260458313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷🍁🔷🍁🔷🍁🔷🍁🔷                               *❁﷽❁* ✍ علیه السلام فرمودند : اگر می خواهید بدانید مقام و شما نزد چگونه است، ببینید خداوند [و دستورات او] نزد شما چه مقامی دارد. 📚(بحار الانوار، ج ۶۷ ، ص ۲۵) 🙏مثلا اگر که دستور به تعطیلی کارها و اقامه می دهد ، نزد شما محترم و بزرگ بود شما هم نزد خدا عزیز و محترمی. ✅ (به میزان احترام به دستورات خدا در نزد خدا احترام داریم) 📒 زیر باران، آیتی و محمودی، نکته ۲۲ 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 🏴🏴 سفِینَةُ النَجَاة 🏴🏴 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/maheramezaan https://chat.whatsapp.com/FJffl3Op2pb4Can2BvdRjX 🔷🍁🔷🍁🔷🍁🔷🍁🔷
✾❀🌻🍃🌸🌺🌸🍃🌻❀✾ ‌                          *❁﷽❁* 💕 🎀 ⭕️ داستان واقعی _ دانشجویِ ایرانی مقیم اروپا 👈 وقتی عج اتوبوس حامل مسافر را تعمیر می کنند👌 ❄️ صدای از رادیو بلند شد، جوانی که صندلی کنار من نشسته بود بلند شد و رفت به گفت : نگه دار را بخوانیم.  راننده با بی تفاوتی جواب داد : الان که نمی شود، هروقت رسیدیم می‌خوانی، جوان با لحن جدی گفت :بهت می‌گویم نگه دار...، سر و صدا بلند شد، دستِ آخر نگه داشت، جوان نمازش را در خواند و آمد کنارم نشست... ⁉️پرسیدم از او چه دارد آنقدر مهم است برایت نماز اول وقت؟ جوان جواب داد : «آخر من به امام زمان ارواحنافداه داده ام نمازم را اول وقت بخوانم»، تعجب کردم! پرسیدم چطور!؟ 👈 جوان گفت :من در یکی از شهرهای درس می‌خواندم،فاصله شهر محل سکونتم تا زیاد بود،بالاخره نوبت آخرین امتحان ترم آخر رسید، برای با اتوبوس راهی دانشگاه شدم، در میانه راه اتوبوسِ پر از مسافر ناگهان خراب شد، از آنجایی که خیلی امتحان مهمی بود نگرانی زیادی داشتم از اینکه به امتحان نرسم و زحماتم برباد برود، شنیده بودم وقتی به لحظه های می‌رسید که کاری از شما ساخته نیست به امام زمان عج بشوید... 🙏در دلم گفتم یا امام زمان اگر کمکم کنید می دهم به شما نمازم را تا آخر عمرم اول وقت بخوانم، در این هنگام بسیار زیبایی را دیدم که از دور نزدیک اتوبوس شد،با زبان و لهجه خودشان به راننده گفت چه شده، راننده جواب داد :خود به خود خاموش شد، جوان زیبارو مدت کمی مشغول به تعمیر موتور شد،بعد کاپوت را بست و به راننده گفت استارت بزن، اتوبوس روشن شد، همه مسافران خوشحال شدند... 🌀 ناگهـــــــــــان دیدم جوان آمد داخل اتوبوس، مرا به اسم صدا زد و گفت : « تعهدی که به ما دادی یادت نرود ! ، » ،بعد از آن رفت و من متوجه شدم او امام زمان بود... گریه ام بند نمی آمد... 💚 جوان دانشجو یک عهدِ دلی با مولایش بست و پایبند ماند به آن ، اما مولا جان ببخش اگر عهدها بسته ایم با شما و شکسته ایم همه را، قبول داریم خوب نبودیم، اما هرجا هم که برویم برمی گردیم به سمت شما،مانند کبوتران جلدِ گنبد امام رضا، ببخش بی معرفتی هایمان را آقاجان، هر چه باشیم و به هر جا برویم دوست داریمت تورا  «عشق جان...» من رشته ی محبتِ تو پاره می کنم شاید گِره خورد، به تو نزدیک تر شَوَم... 📚برداشتی آزاد از کتاب نماز و امام زمان عج صفحه ۸۵ 💞 💝 💞 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 🍃🌺منتظران حضرت مهدی🌺🍃 https://eitaa.com/maheramezaan https://chat.whatsapp.com/FJffl3Op2pb4Can2BvdRjX ✾❀🌻🍃🌸🌺🌸🍃🌻❀✾
🌼 مستحبات و مكروهات اذان و اقامه 🌼 9️⃣ مستحب است كه انسان وقتى صداى اذان را مى شنود آن را همراه مؤذن آهسته تكرار كند. 0️⃣1️⃣ اگر مؤذن صدا را در گلو بيندازد، چنانچه غنا نشود، مكروه است. [اگر غنا شود حرام است] 1️⃣1️⃣ اگر نمازگزار بين اذان و اقامه بقدرى فاصله دهد كه اذانى را كه گفته است ، اذان اين اقامه حساب نشود، مستحب است كه اذان و اقامه را دوباره بگويد. 2️⃣1️⃣ اگر پيش از آنكه نمازگزار به اندازه خم شود، يادش بيايد كه اذان يا اقامه را فراموش كرده است ، چنانچه وقت وسعت دارد، مستحب است كه براى گفتن و اقامه نماز خود را بشكند. 📚 النضيد، ج 2، ص 234 و توضيح المسائل مراجع ، مسأله 921 و 933 و 1164. منتظران حضرت مهدی🌺🍃 https://eitaa.com/maheramezaan https://chat.whatsapp.com/FJffl3Op2pb4Can2BvdRjX ✾❀🌻🍃🌸🌺🌸🍃🌻❀✾
🎀 جمعه های کانال ✍ یادمه معلم گفته بود دارید. ناظم آمد سر صف و گفت: بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشی امتحان برگزار میشه. فردا زنگ سوم که تمام شد آماده ی امتحان باشید. ⚠️ آمدیم داخل حیاط. گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه. صدای از مسجد محل بلند شد. احمد آهسته حرکت کرد و رفت به سمت نمازخانه. 🚶‍♂دنبالش رفتم و گفتم: برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره و.. می‌دانستم احمد طولانی است. 🙎‍♂ احمد مقید بود که ذكر را هم با دقت ادا کند. هر چه گفتم بی‌فایده بود. احمد به نمازخانه رفت و مشغول نماز شد. همان موقع همه ی ما را به صف کردند. وارد کلاس شدیم. 🧓 ناظم گفت: ساکت باشید تا معلم سؤالها رو بیاره. مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه. ⏰بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم.نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد همه داشتند توی کلاس پچ یچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد.  معلم با برگه های امتحانی وارد شد. همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه بعد یکی از بچه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن  👤هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد. معلم ما اخلاقی داشت که کسی را بعد از خودش به کلاس راه نمی‌داد. من هم با ناراحتی منتظر عکس العمل معلم بودم. 👨‍⚖ معلم در حالی که حواسش به کلاس بود گفت: نیّری برو بشین سرجات احمد سر جایش نشست و مشغول پاسخ به سؤالات امتحان شد. من هم با تعجب به او نگاه می کردم. 👨 احمد مثل ما مشغول پاسخ شد. فرق من با او در این بود که احمد را خوانده بود و من خیلی روی این کار او فکر کردم. این اتفاق چیزی نبود جز نتیجه‌ی عمل خالصانه‌ی احمد. 📚 عارفانه ، زندگینامه و خاطرات عارف ، ص ۱۸. خاطره دکتر محسن نوری از شهید نیّری. *🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ الْـفَـرَج🌤* 🍃🌺منتظران حضرت مهدی🌺🍃 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ایتا https://eitaa.com/maheramezaan واتساپ https://chat.whatsapp.com/FJffl3Op2pb4Can2BvdRjX ✾❀🌸🍃🌻🌺🌻🍃🌸❀✾
💠سوال) اگر در اول اذان متوجه نباشیم که اذان شده و چیزی بخوریم آیا روزه باطل است؟ 👈 .👉  🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ الْـفَـرَج🌤 🌺منتظران حضرت مهدی🌺🍃 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ایتا https://eitaa.com/maheramezaan واتساپ https://chat.whatsapp.com/FJffl3Op2pb4Can2BvdRjX ✾❀🌸🍃🌻🌺🌻🍃🌸❀✾
💠سوال) اگر خانمی قبل از اذان صبح پاک شود، تکلیف او برای روزه چیست؟ 👈 .👉  🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ الْـفَـرَج🌤 🍃🌺منتظران حضرت مهدی🌺🍃 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ایتا https://eitaa.com/maheramezaan واتساپ https://chat.whatsapp.com/FJffl3Op2pb4Can2BvdRjX ✾❀🌸🍃🌻🌺🌻🍃🌸❀✾
✅ تلنگر ✍وقتی متولد می شویم دَرْ گوشمان می گویند. وقتی از دنیا می‌رویم بر پیکرمان نماز میخوانند. اذان روزِ تولدمان را برای نماز روزِ وفاتمان می گویند. ⭕️ ظاهرا زندگی، تعبیر کوتاهی است میانِ آن اذان تا آن نماز، اختیار هیچ کدامشان را نداریم... خوشا به حال آنانکه بجای دل بستن به زمان، به دل می بندند. 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ الْـفَـرَج🌤 🍃🌺منتظران حضرت مهدی🌺🍃 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/maheramezaan ✾❀🌸🍃🌻🌺🌻🍃🌸❀✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 داستان نزول از آسمان 🌸 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ الْـفَـرَج🌤 🏴منتظران حضرت مهدی🏴 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ایتا https://eitaa.com/maheramezaan واتساپ https://chat.whatsapp.com/FJffl3Op2pb4Can2BvdRjX 🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹
☀️ دیگر نمی توانم درس بگویم ☀️ 💠 یکی از شاگردان می‌گوید : روزی آقا در حسینیه مشغول تدریس بود همین که صدای ظهر را شنید کتاب را بست و فرمود: «بابا جان من دیگر نمی توانم درس بگویم باید بروم نماز!» 💠 [یعنی با شنیدن اذان تمام توجه من به سوی سخن گفتن با خدا رفته است و دیگر نمی توانم به درس ادامه دهم] 📚 روح مهربان ؛ خاطرات و حالات عرفانی شیخ محمد کوهستانی ؛ صفحه ۳۱. 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
💠🔹 یک روز فرمانده ما خاطره ای را از دوران کردستان نقل کرد: در تبلیغات لشکر، یک برادر خطاط و طراح داشتیم. تابلوهایی را برای خطاطی آماده کرد. بعد صدای در محوطه پادگان طنین انداز شد. 💠🔹 او به سرعت کار را کنار گذاشت و به سوی نماز جماعت رفت. همان موقع فرماندهاش از راه رسید. با این عذر که دیر شده و دستور فرماندهی است، آن برادر رو بر سر کارش برگرداند و مانع رفتن ایشان به نماز شد. 💠🔹 این بسیجی عاشق نماز بود. به دستور فرمانده کار را تمام کرد، اما آن خطاط به زمین افتاد و سه روز تمام مریض شد. چرا که را از دست داده بود. 💠🔸 بعدها این خطاط در عملیات بدر به شهادت رسید. من مبهوت شخصیت آن خطاط بودم. چطور یک انسان معمولی این گونه رابطه عاشقانه با خدا دارد؟! | 💠🔸 بعد از جلسه رفتم پیش فرمانده و نام آن خطاط را پرسیدم. گفت: اون برادر خطاط، شهید علی حیدری بود. 👌 [ در روایات داریم که خداوند تبارک و تعالی دوستان خوبش را حتی برای ترک شدن مستحبات - مثل ترک نماز اول وقت - ادب می کند] 📒 کتاب بی خیال، زندگی نامه و خاطرات شهید علی حیدری، صفحه ۴۶. 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. أللَّھُـمَ‌عَجِّلْ‌لِوَلیِڪْ‌الْـفَـرَج‌وَفَرَجَنابِهِ🕊 🏴منتظران حضرت مهدی🏴 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2113863728C2c2c70cc22 https://chat.whatsapp.com/FJffl3Op2pb4Can2BvdRjX 🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹
🎀 کانال ⭕️ داستان واقعی _ دانشجویِ ایرانی مقیم اروپا 👈 وقتی علیه السلام اتوبوس حامل مسافر را تعمیر می کنند👌 ❄️ صدای از رادیو بلند شد، جوانی که صندلی کنار من نشسته بود بلند شد و رفت به گفت : نگه دار را بخوانیم. راننده با بی تفاوتی جواب داد : الان که نمی شود، هروقت رسیدیم می‌خوانی، جوان با لحن جدی گفت :بهت می‌گویم نگه دار...، سر و صدا بلند شد، دستِ آخر نگه داشت، جوان نمازش را در خواند و آمد کنارم نشست... ⁉️پرسیدم از او چه دارد آنقدر مهم است برایت نماز اول وقت؟ جوان جواب داد : «آخر من به امام زمان ارواحنافداه داده ام نمازم را اول وقت بخوانم»، تعجب کردم! پرسیدم چطور!؟ 👈 جوان گفت :من در یکی از شهرهای درس می‌خواندم،فاصله شهر محل سکونتم تا زیاد بود،بالاخره نوبت آخرین امتحان ترم آخر رسید، برای با اتوبوس راهی دانشگاه شدم، در میانه راه اتوبوسِ پر از مسافر ناگهان خراب شد، از آنجایی که خیلی امتحان مهمی بود نگرانی زیادی داشتم از اینکه به امتحان نرسم و زحماتم برباد برود، شنیده بودم وقتی به لحظه های می‌رسید که کاری از شما ساخته نیست به امام زمان علیه السلام بشوید... 🙏در دلم گفتم یا امام زمان اگر کمکم کنید می دهم به شما نمازم را تا آخر عمرم اول وقت بخوانم، در این هنگام بسیار زیبایی را دیدم که از دور نزدیک اتوبوس شد،با زبان و لهجه خودشان به راننده گفت چه شده، راننده جواب داد :خود به خود خاموش شد، جوان زیبارو مدت کمی مشغول به تعمیر موتور شد،بعد کاپوت را بست و به راننده گفت استارت بزن، اتوبوس روشن شد، همه مسافران خوشحال شدند... 🌀 ناگهـــــــــــان دیدم جوان آمد داخل اتوبوس، مرا به اسم صدا زد و گفت : « تعهدی که به ما دادی یادت نرود ! ، » ،بعد از آن رفت و من متوجه شدم او امام زمان بود... گریه ام بند نمی آمد... 💚 جوان دانشجو یک عهدِ دلی با مولایش بست و پایبند ماند به آن ، اما مولا جان ببخش اگر عهدها بسته ایم با شما و شکسته ایم همه را، قبول داریم خوب نبودیم، اما هرجا هم که برویم برمی گردیم به سمت شما،مانند کبوتران جلدِ گنبد امام رضا، ببخش بی معرفتی هایمان را آقاجان، هر چه باشیم و به هر جا برویم دوست داریمت تورا «عشق جان...» من رشته ی محبتِ تو پاره می کنم شاید گِره خ ورد، به تو نزدیک تر شَوَم... 📚برداشتی آزاد از کتاب نماز و امام زمان علیه السلام صفحه ۸۵ https://eitaa.com/joinchat/2113863728C2c2c70cc22
در میدان : ✍️حامد منتظری مقدم(دانشیار گروه تاریخ مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی) 🔶 پس از ماجراي ، که اوج دشمني با اهل‌بيت و (صلوات الله علیهم) بود، هنگامی که کاروان پس از تحمل مصائب فراوان و رنج اسارت وارد مدينه شدند، ابراهيم‌بن‌طلحه در پرسشی (طعن آلود) از امام (علیه السلام) پرسید: «چه کسي پيروز شد»؟ امام(ع) در پاسخی محکم و استوار فرمود: «اگر مي‌خواهي بداني که چه کسي پيروز شد، ‌چون وقت نماز شد، و اقامه بگو». کنايه از اين‌که دشمنان می خواستند نام رسول خدا(ص) را دفن کنند؛ اما آن نام و راه همچنان زنده و پایدار است. 📚طوسي، الامالي، ص677؛ پيامبر از ديدگاه اهلبيت (ع)، ص229. 🔸«آنان مي‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند؛ ولي خدا نور خود را کامل مي‌کند هر چند کافران خوش نداشته باشند»؛ يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ» (صف، 8).